زندگی در این عصر جدید ما رو به سمتی برده که مدام در موجی از دوپامین سواریم. هر نوتیفیکیشن یک تریگرکننده دوپامین شده برامون توی این شرایط چطوری به کارای عادی و قبلی که دوپامین کمتری دارن برگردیم؟
یه راه اینه که عوامل دوپامین زا رو حذف کنیم به شکل تجربی این کار خیلی سخت بود و انگار یک سری کار دیگه که دوپامین بیاره باید جایگزینش میشد.
راه حل بعدی اینه کارای عادی رو دوپامینیزه کنیم. میگن برای کارها پاداش در نظر بگیرید من خودم اینطوری بود که خب چی (: برم بستنی بخرم برای اینکه مثلا فصل آ از کتاب ب رو خوندم؟
اما در اصل پاداش هر اون چیزیه که دوپامین رو میاره مثلا چیزی که برای من جالب بود رقابت بود ...
فرض کن داری با دوستت کتاب میخونی و هر دو با این هدف بخونین که کی سریع تر تموم کنه و در موردش گفت و گو کنین
یا شاید بهتر بگم جمعی کار کردن
یا مثلا هدف گذاشتن
من این نوشته رو خیلی سریع میخونم که بتونم جواب این سوال رو از توش در بیارم به خصوص اگه این سوال رو یه نفر واقعا ازم پرسیده باشه.
یعنی من برای رسیدن به یک نقطه که جواب اون سوال بوده دارم میخونم ...
به نظرم این موارد میتونه کمک کننده باشه.
یه راه اینه که عوامل دوپامین زا رو حذف کنیم به شکل تجربی این کار خیلی سخت بود و انگار یک سری کار دیگه که دوپامین بیاره باید جایگزینش میشد.
راه حل بعدی اینه کارای عادی رو دوپامینیزه کنیم. میگن برای کارها پاداش در نظر بگیرید من خودم اینطوری بود که خب چی (: برم بستنی بخرم برای اینکه مثلا فصل آ از کتاب ب رو خوندم؟
اما در اصل پاداش هر اون چیزیه که دوپامین رو میاره مثلا چیزی که برای من جالب بود رقابت بود ...
فرض کن داری با دوستت کتاب میخونی و هر دو با این هدف بخونین که کی سریع تر تموم کنه و در موردش گفت و گو کنین
یا شاید بهتر بگم جمعی کار کردن
یا مثلا هدف گذاشتن
من این نوشته رو خیلی سریع میخونم که بتونم جواب این سوال رو از توش در بیارم به خصوص اگه این سوال رو یه نفر واقعا ازم پرسیده باشه.
یعنی من برای رسیدن به یک نقطه که جواب اون سوال بوده دارم میخونم ...
به نظرم این موارد میتونه کمک کننده باشه.