مدتی بود اصلا کار با درس و مشق مدرسه اش نداشتم .ولی اون روز که از مدرسه اومد احساس کردم کمی گرفته است .بعد از خوردن نهار یه برگه آورد و توش جمع دوتا عدد سه رقمی رو نوشت و گفت مگه این جوابش درست نیست؟ گفتم:چرا درسته! آخه خودم قبلا راه حلشو بهش گفته بودم. پرسید چرا جوابش این شده؟گفتم:چرا نداره!هر دو تا که جمع میشن بعدیش میره بغلی. گفت: چرا اون یکیش نمیره؟گفتم: خوب قاعدش اینه دیگه!
از رو نگاهش فهمیدم که اصلا قانع نشده٬ با این که به جواب درست رسیده بود ولی دنبال علتش میگشت .تازه فهمیدم که مدتهاست بدون فکر کردن به علت جمع از روی عادت یه کاری رو انجام میدادم .شاید مفهومش رو میدونستم یادم رفته بود و شایدم هیچ وقت نمیدونستم . تازه فهمیدم که خیلی کارها تو زندگی هست که از روی عادت انجام میدیم بدون اینکه بهش فکر کنیم چرا .و شایدم غبار روزمرگی گاهی ما آدما رو تبدیل به رباتهایی کرده که برنامه ریزی شدن برای یه سری کارای روزانه.ولی بچه ها هنوز بوی آدمیت میدهند.
#مادرانه
#مامان_آرشیدا
دانه دانه با فرزندانه همراه شوید:
http://telegram.me/danedanedordanefarzandane
از رو نگاهش فهمیدم که اصلا قانع نشده٬ با این که به جواب درست رسیده بود ولی دنبال علتش میگشت .تازه فهمیدم که مدتهاست بدون فکر کردن به علت جمع از روی عادت یه کاری رو انجام میدادم .شاید مفهومش رو میدونستم یادم رفته بود و شایدم هیچ وقت نمیدونستم . تازه فهمیدم که خیلی کارها تو زندگی هست که از روی عادت انجام میدیم بدون اینکه بهش فکر کنیم چرا .و شایدم غبار روزمرگی گاهی ما آدما رو تبدیل به رباتهایی کرده که برنامه ریزی شدن برای یه سری کارای روزانه.ولی بچه ها هنوز بوی آدمیت میدهند.
#مادرانه
#مامان_آرشیدا
دانه دانه با فرزندانه همراه شوید:
http://telegram.me/danedanedordanefarzandane