حکایت تنهایی ترسناک بشر است.
می خوانی و غمگین می شوی، برای همه مان. برای خودمان که میراث دار پدرانمان هستیم که گوش می سپاریم و زندگیمان زندان می شود...
هر انسان به دنیا می آید بی اطلاع و پرسش…
جبر به دنیا آمدن، جبر زیستن و با دیگران بودن و جبر مردن…
"نه می توانیم بمیریم، نه می توانیم زندگی کنیم
نه می توانیم همدیگر را ببینیم
نه می توانیم همدیگر را ترک کنیم
به تنگنای عجیبی افتاده ایم"
می خوانی و غمگین می شوی، برای همه مان. برای خودمان که میراث دار پدرانمان هستیم که گوش می سپاریم و زندگیمان زندان می شود...
هر انسان به دنیا می آید بی اطلاع و پرسش…
جبر به دنیا آمدن، جبر زیستن و با دیگران بودن و جبر مردن…
"نه می توانیم بمیریم، نه می توانیم زندگی کنیم
نه می توانیم همدیگر را ببینیم
نه می توانیم همدیگر را ترک کنیم
به تنگنای عجیبی افتاده ایم"