-ستاره؟
+هوم؟
چیزی گفتی؟!
-برام سوال شده، چرا ستاره؟
+آها؛ آسمون شب رو دیدی؟
«اولین ستاره شبی که ظاهر میشه، متعجب تا آخرین ساعات ظهورش تو ابتدایی ترین ساعات صبح، دقیقا تا همون لحظه که خورشید با طلوعش زیباییش رو محو میکنه میدرخشه!»
-معنی خاصی هم داره؟
+شاید جالب باشه اما، این ستاره بوی درد میده.
-چطور ممکنه ستارهی در حال درخشش بوی درد بگیره؟
+زودتر و تنهاتر از هر یک از اجرام دیگه طلوعش توی آسمون تیره رنگ شب اتفاق میافته؛ تنها برای درخشش تا آخرین لحظه تا جنون تلاش میکنه!
-آخر چه اتفاقی میافته؟
+آرامش منتظر درخشش دوبارش میشه!
-چی؟
کسی منتظرشه؟
+درسته، صدای تپیدن قلبش از میلیون ها کیلومتر به گوش اون میرسه، لبخند محوی میزنه و زندگیش رو ادامه میده، منتظر هزارمین طلوع شبانهی ستارهش میشه و پرستش هم رو به ارمغان میارن..
چه زیبا و دوست داشتنی، ستاره و آرامش پرستیده میشن!
-بهم رسیدن؟
+اونا همیشه دارن همو، نیمهی روح همان، نیمهی وجودی از هم، تکمیل کننده هم!
-اثر: نیمهی دیگر ما
+هوم؟
چیزی گفتی؟!
-برام سوال شده، چرا ستاره؟
+آها؛ آسمون شب رو دیدی؟
«اولین ستاره شبی که ظاهر میشه، متعجب تا آخرین ساعات ظهورش تو ابتدایی ترین ساعات صبح، دقیقا تا همون لحظه که خورشید با طلوعش زیباییش رو محو میکنه میدرخشه!»
-معنی خاصی هم داره؟
+شاید جالب باشه اما، این ستاره بوی درد میده.
-چطور ممکنه ستارهی در حال درخشش بوی درد بگیره؟
+زودتر و تنهاتر از هر یک از اجرام دیگه طلوعش توی آسمون تیره رنگ شب اتفاق میافته؛ تنها برای درخشش تا آخرین لحظه تا جنون تلاش میکنه!
-آخر چه اتفاقی میافته؟
+آرامش منتظر درخشش دوبارش میشه!
-چی؟
کسی منتظرشه؟
+درسته، صدای تپیدن قلبش از میلیون ها کیلومتر به گوش اون میرسه، لبخند محوی میزنه و زندگیش رو ادامه میده، منتظر هزارمین طلوع شبانهی ستارهش میشه و پرستش هم رو به ارمغان میارن..
چه زیبا و دوست داشتنی، ستاره و آرامش پرستیده میشن!
-بهم رسیدن؟
+اونا همیشه دارن همو، نیمهی روح همان، نیمهی وجودی از هم، تکمیل کننده هم!
-اثر: نیمهی دیگر ما