میپرستمت قلبِ من!
انقدری که حتی وقتی بهت گفتم تاریکم و حسم شکل نگرفته بود میتونستم از عطرِ تنت یه معبد بسازم اونجا پرستش کنم چون تنها الهه ی زندگیم بودی که میتونستی نزدیکم باشی.
انقدری که حتی وقتی بهت گفتم تاریکم و حسم شکل نگرفته بود میتونستم از عطرِ تنت یه معبد بسازم اونجا پرستش کنم چون تنها الهه ی زندگیم بودی که میتونستی نزدیکم باشی.