ᴅᴇꜱᴜʟᴛᴏʀʏ


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


𝑴𝒂𝒚𝒃𝒆 𝒂𝒔𝒌𝒆𝒅 𝒕𝒉𝒆 𝒊𝒎𝒑𝒐𝒔𝒔𝒊𝒃𝒍𝒆, 𝒘𝒉𝒆𝒓𝒆 𝒊𝒔 𝒚𝒐𝒖𝒓 𝒉𝒐𝒖𝒔𝒆?!
𝑯𝒆 𝒂𝒏𝒔𝒘𝒆𝒓𝒆𝒅 𝒊𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒅𝒓𝒆𝒂𝒎 𝒐𝒇 𝒂 𝒅𝒊𝒔𝒂𝒃𝒍𝒆𝒅 𝒑𝒆𝒓𝒔𝒐𝒏...

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


220‌-230


Forward from: Eccedentesiast
فور کنید تو چنلاتون و عددی که میخواین چنلتون به اون تعداد برسه رو زیر این پیم ریپلای کنید ( یه تعدادی بگین که بشه رندش کرد مثلا 10 تا تعداد کسایی که تو چالش شرکت کرده باشن زیاد باشه بیشتر از اینم حمایت میشه )
اون عددایی که میزارید تو چنلتونو فور میزنم اینجا ، و شما هم حتما باید عددایی که میزارمو فور کنید چنلتون که زودتر به تعدادی که میخواین برسین و حمایت شه 🐳
تگ چنلتونم بزارین بیوتون تو این تایم که جوین شدین راحت بشه چنلاتونو پیدا کنن و جوین شن .
- حتما به این چندتا نکته دقت کنید بچه ها اینجوری کسی ایگنور نمیشه:)))
-ایگنور‌ نکنید تا ایگنور نشوید ، بعد چالشم لفت ندین اگه میخواین لفت بدین جوین نشید و فور نکنید اصلا‌.
- و به تعدادی که میخواین آمارتون میرسه نریدد اینجوری حق بقیه ضایع میشه اگه نمیتونی همکاری کنی فور‌نکن:))

-همکاری فراموش نشه دوستان💘.


Forward from: 𝖭𝗂𝗀𝗁𝗍𝗆𝖺𝗋𝖾
تایپای Ixxx فور کنن اخرین پستشونو فور کنم.


02:05
از دنیای واقعی بدش میومد، خودش غرق کرد بود تو دنیایی که سر و تهی نداشت، با یه هویت جعلی و هر بخشی از خودش و که دوست داشت به بقیه نشون می‌داد و نقص‌هاش و می‌پوشوند...
قهوه رو جلوش گرفتم و کنارش نشستم و به ماه خیره شدم...
-خودت خسته نشدی از این همه دور بودن؟!
مثل همیشه با همون چشم‌های سرد نگاهم کرد، طوری که بند بند بدنم مور مور شد
-من...منظوری نداشتم...
+بعضی وقت‌ها سوال‌های بی‌جا می‌پرسی...
سرم و پایین انداختم و دستم و دور ماگم حلقه کردم
+اشکال نداره، به هر حال واسه بچه‌ها سوال پیش میاد
خیره نگاهش کردم و منتظر موندم چیزی بگه
+اتفاقا خسته شدم، خیلی خسته شدم از اینکه همه دوست‌هام ازم دورن، اصلا اسمشون و می‌شه گذاشت دوست؟!
+آدم‌هایی که من و تو بهترین حالت دیدن و هیچ بدی از من ندیدن، آدم‌هایی که من و با دو تا عکس فیلتردار و چهار پیام که بعد از دو ساعت فکر کردن سند شده می‌شناسن، فکر می‌کنی خسته نشدم؟!
-اما اگه روی زمین بودی می‌تونستی ببینیشون...شاید اون موقع مجبور نبودیم به یه سیاره دیگه بیایم...
نگاه سنگینش و روی خودم حس کردم، کمی از قهوه‌اش و خورد و بعد چند دقیقه دهن باز کرد...
+من روی سیاره آدم‌ها نموندم، اونجا آدم‌ها من و کامل می‌شناختن، نقص‌های ظاهری و درونی من و می‌دونستن، اشتباهاتم و گذشته‌ام و می‌دونستن، از اون‌ها سواستفاده می‌کردن و مثل کیسه بوکسی که آویزونه و دست و پاش بسته‌اس بهم ضربه می‌زدن و من مثل کسی که حقش بود می‌ایستادم و ضربه‌ها رو می‌خوردم، حالا تو بگو، سیاره آدم‌ها چی برام داشت؟!
کمی مکث کردم و لبخند تلخی زدم و سرم و تکون دادم...
-سیاره آدم‌ها...سیاره آدم‌ها هیچ چیزی نداشت جز غم...
-گمشده‌ای در روشنایی







7 last posts shown.

218

subscribers
Channel statistics