#نقش_انبیاء_در_دین_عقلانی
✅ جعفر نکونام
1️⃣ درباره این که نقش انبیاء چه بوده است، دو نظریه وجود دارد:
🔹 الف. یک نظر این است که انبیاء آمدند تا جهل بشر را برطرف کنند و به آنان دانش هایی را بیاموزند که نمی دانستند. به همین جهت، امروزه اظهار می دارند که باید علوم بشری مدرن را دور ریخت و علوم را از متون دینی استخراج کرد. البته کسانی هم هستند که دامنه دانش هایی را که انبیاء به بشر آموختند، محدودتر می دانند و مثلاً اظهار می دارند، علوم انسانی و یا علوم الهی را انبیاء به بشر آموختند و لذا باید این دانش ها را از متون دینی استخراج کرد.
🔹 ب. اما در مقابل نظریه دیگری درباره نقش انبیاء وجود دارد و آن این است که انبیاء ناصحان و واعظانی بیش نبودند و همان عقاید و سنت هایی را تبلیغ می کردند که در عصر و قوم خودشان درست می شمردند؛ لذا لزوماً آموزه هایی که انبیاء آوردند، چنان نیست که برای همه اعصار و امصار قابل عرضه باشد.
2️⃣ طرفداران هریک از دو نظریه شواهدی را از متون دینی بر تأیید مدعای خود می آورند که در اینجا مجال ذکر و بررسی آنها نیست. من اینک فقط یکی از شواهد نظریه دوم را که با عقل سازگار است، ذکر می کنم. امام علی(ع) در خطبه ای درباره نقش انبیاء چنین فرموده است: «پس پيامبران را به ميانشان بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد برده اند، به ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، مستور گشته است، برانگيزند»:
🔹 فبَعَثَ فِيهمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِياءَهُ، لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَيُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ، وَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بَالتَّبْلِيغِ، وَيُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ(نهج البلاغه، خطبه یک، بخش نهم).
طبق این سخن، پیامبران برای این آمدند که همان چیزی را که عقل و فطرت خود انسان ها درک می کردند، متذکر بشوند و بدان فرا بخوانند؛ نه این که بخواهند چیزهایی را که آنها نمی دانستند، به آنان بیاموزانند.
3️⃣ برای این که پیامد این دو نظریه آشکار شود، اینک مسئله ای را مطرح می کنم: فرض بگیرید که امروزه به یک زنی تجاوز شده باشد و طبق آنچه در متون دینی آمده است، چهار شاهد عادل نباشند که میل را در میلدان مشاهده کرده باشند. صاحبان این دو نظریه هرکدام چه راه حلی پیشنهاد می کنند؟
🔹 ظاهراً طرفداران نظریه اول خواهند گفت، زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است، سکوت کنید و مجازات متجاوز را به آخرت بسپارد و الا اگر خود متجاوز را هم شناخته باشد و بخواهد که او را معرفی کند، خودش به اتهام قذف مجازات خواهد شد.
🔹 اما طرفداران نظریه دوم خواهند گفت، امروزه دانش و تکنولوژی تشخیص این که متجاوز چه کسی است، وجود دارد. آثار تجاوز را به آزمایشگاه ببرید تا مشخص شود که متجاوز چه کسی است و او را از این طریق شناسایی کنید و به مجازات برسانید.
4️⃣ من در اینجا نمی خواهم بگویم که مستندات این دو نظریه کدامیک به لحاظ دلالی و سندی معتبر است و می توان به دین اسلام نسبت داد. من چیزی را که می خواهم، در اینجا بگویم، این است که عقل مردمان امروز همین نظریه اخیر را می پسندد و برخی بر این نظرند که حتی اگر پیامبران امروز می زیستند، همین راهکار مدرن را بر می گزیدند.
5️⃣ با فرض این که اگر انبیاء در زمان حاضر بودند، از آخرین دانش ها و تجربیات بشری برای بهینه سازی دین استفاده می کردند، نباید مدعی شد که انبیاء کامل ترین دین را آوردند؛ بلکه باید گفت که آنان دینی را آوردند که در عصر و قوم خودشان بهترین تشخیص می دادند. به موجب این نظریه، دین پیوسته سیر کمالی خود را طی می کند و در گذر زمان و با بهره گیری از آخرین دانش ها و تجربیات بشری است که به کمال خود خواهد رسید.
https://t.me/dineaqlani
✅ جعفر نکونام
1️⃣ درباره این که نقش انبیاء چه بوده است، دو نظریه وجود دارد:
🔹 الف. یک نظر این است که انبیاء آمدند تا جهل بشر را برطرف کنند و به آنان دانش هایی را بیاموزند که نمی دانستند. به همین جهت، امروزه اظهار می دارند که باید علوم بشری مدرن را دور ریخت و علوم را از متون دینی استخراج کرد. البته کسانی هم هستند که دامنه دانش هایی را که انبیاء به بشر آموختند، محدودتر می دانند و مثلاً اظهار می دارند، علوم انسانی و یا علوم الهی را انبیاء به بشر آموختند و لذا باید این دانش ها را از متون دینی استخراج کرد.
🔹 ب. اما در مقابل نظریه دیگری درباره نقش انبیاء وجود دارد و آن این است که انبیاء ناصحان و واعظانی بیش نبودند و همان عقاید و سنت هایی را تبلیغ می کردند که در عصر و قوم خودشان درست می شمردند؛ لذا لزوماً آموزه هایی که انبیاء آوردند، چنان نیست که برای همه اعصار و امصار قابل عرضه باشد.
2️⃣ طرفداران هریک از دو نظریه شواهدی را از متون دینی بر تأیید مدعای خود می آورند که در اینجا مجال ذکر و بررسی آنها نیست. من اینک فقط یکی از شواهد نظریه دوم را که با عقل سازگار است، ذکر می کنم. امام علی(ع) در خطبه ای درباره نقش انبیاء چنین فرموده است: «پس پيامبران را به ميانشان بفرستاد. پيامبران از پى يكديگر بيامدند تا از مردم بخواهند كه آن عهد را كه خلقتشان بر آن سرشته شده، به جاى آرند و نعمت او را كه از ياد برده اند، به ياد آورند و از آنان حجّت گيرند كه رسالت حق به آنان رسيده است و خردهاشان را كه در پرده غفلت، مستور گشته است، برانگيزند»:
🔹 فبَعَثَ فِيهمْ رُسُلَهُ، وَوَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِياءَهُ، لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ، وَيُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ، وَيَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بَالتَّبْلِيغِ، وَيُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ(نهج البلاغه، خطبه یک، بخش نهم).
طبق این سخن، پیامبران برای این آمدند که همان چیزی را که عقل و فطرت خود انسان ها درک می کردند، متذکر بشوند و بدان فرا بخوانند؛ نه این که بخواهند چیزهایی را که آنها نمی دانستند، به آنان بیاموزانند.
3️⃣ برای این که پیامد این دو نظریه آشکار شود، اینک مسئله ای را مطرح می کنم: فرض بگیرید که امروزه به یک زنی تجاوز شده باشد و طبق آنچه در متون دینی آمده است، چهار شاهد عادل نباشند که میل را در میلدان مشاهده کرده باشند. صاحبان این دو نظریه هرکدام چه راه حلی پیشنهاد می کنند؟
🔹 ظاهراً طرفداران نظریه اول خواهند گفت، زنی که مورد تجاوز قرار گرفته است، سکوت کنید و مجازات متجاوز را به آخرت بسپارد و الا اگر خود متجاوز را هم شناخته باشد و بخواهد که او را معرفی کند، خودش به اتهام قذف مجازات خواهد شد.
🔹 اما طرفداران نظریه دوم خواهند گفت، امروزه دانش و تکنولوژی تشخیص این که متجاوز چه کسی است، وجود دارد. آثار تجاوز را به آزمایشگاه ببرید تا مشخص شود که متجاوز چه کسی است و او را از این طریق شناسایی کنید و به مجازات برسانید.
4️⃣ من در اینجا نمی خواهم بگویم که مستندات این دو نظریه کدامیک به لحاظ دلالی و سندی معتبر است و می توان به دین اسلام نسبت داد. من چیزی را که می خواهم، در اینجا بگویم، این است که عقل مردمان امروز همین نظریه اخیر را می پسندد و برخی بر این نظرند که حتی اگر پیامبران امروز می زیستند، همین راهکار مدرن را بر می گزیدند.
5️⃣ با فرض این که اگر انبیاء در زمان حاضر بودند، از آخرین دانش ها و تجربیات بشری برای بهینه سازی دین استفاده می کردند، نباید مدعی شد که انبیاء کامل ترین دین را آوردند؛ بلکه باید گفت که آنان دینی را آوردند که در عصر و قوم خودشان بهترین تشخیص می دادند. به موجب این نظریه، دین پیوسته سیر کمالی خود را طی می کند و در گذر زمان و با بهره گیری از آخرین دانش ها و تجربیات بشری است که به کمال خود خواهد رسید.
https://t.me/dineaqlani