[ من سِرم، سِر
یعنی از کلِ وجودم حس رفته
نه انتظارِ دیگه از آدما دارم
نه برمیخوره کسی بهم حرفش
بی فکرِ به اینکه توو فردا چیه
ادامه ی مسیرمو تک و تنها میرم
آخه یه حسِ عجیبی توو تنهایی هست
که نمیشه پیداش کنی هرجایی نه
کنجِ خلوتِ خودم، آرومِ آرومم
بی همهمه و ترس
زندگی به من اینو فهموند
باید از همه رد شد، از همه گذشت
حسِ بدیه حسِ عادت
به زندگیِ که هر روز چرته واسم
برید منو تنها بذارید
با روحِ خستم که سرِّ تا ابد ]
یعنی از کلِ وجودم حس رفته
نه انتظارِ دیگه از آدما دارم
نه برمیخوره کسی بهم حرفش
بی فکرِ به اینکه توو فردا چیه
ادامه ی مسیرمو تک و تنها میرم
آخه یه حسِ عجیبی توو تنهایی هست
که نمیشه پیداش کنی هرجایی نه
کنجِ خلوتِ خودم، آرومِ آرومم
بی همهمه و ترس
زندگی به من اینو فهموند
باید از همه رد شد، از همه گذشت
حسِ بدیه حسِ عادت
به زندگیِ که هر روز چرته واسم
برید منو تنها بذارید
با روحِ خستم که سرِّ تا ابد ]