انگار ک روی ماه برف ببارد
انگار که شمع روی میز روشن نشده قطره قطره آب شود
او همینقدر عجیب بود
میگفت بگو ساعت بایستد ؛
میخواهم ارزو کنم
هرکجای ذهنم دست گذاشتم سرزمین من شد و درآخر من تمامی ذهن اشوبگر بی صدایم را نقطه ب نقطه به پادشاهی نشستم
اما حالا ب قاصد ارزو ها بگویید ساعت را نگه دارد. من برای پادشاهی زاده نشده بودم...تاجم را بگیرید. من شادی ام را پس میخواهم!
#pink_rose