She is trying…


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


چه دانستم که این سودا مرا زین‌سان کند مجنون؟!

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


Forward from: Believe Yourself*Ali
به یادِ قول های روز شروع.
به یاد شوق روز تموم شدنش.


روز سختی بود.


Forward from: طبقه همکف
این چیزی که ازش میترسی، فقط یه فکرِ
قرار نیست اتفاق بیوفته.


“اکنون” رو دیدم و عین یک‌ساعت‌ و بیست‌و‌هشت‌دقیقه‌ش رو لذّت بردم.
برنامه‌ی ساده و صمیمی که درعین‌حال درباره‌ی مسائل عمیق‌تری هم صحبت می‌کنه، نه اون‌قدر که غرق بشی و نه اون‌قدر که روی همون سطح بمونی.
“اکنون” خوش‌ریتم‌ و ظریف بود.
و انتخاب مهمان اول(علیرضا قربانی عزیز🤍) هم بسیار هوشمندانه بود.
بخش معرفی کتاب رو محیا ساعدی به خوبی اجرا کرد و من بخش احسان عبدی‌پور رو بسیار جدید دیدم و دوست داشتم.
سروش صحت هم همچنان سروش صحت بود و خلاصه کیف کردم.
و البته که پیشنهاد می‌شه!


Forward from: بیگانه
شاید بزرگ‌ترین قدرت جهان در اینه که کنار آدمی با نظر مخالف تو، بتونی در صلح زندگی کنی و هیچکدومتون تا دیگری نخواسته، سعی در قانع کردن هم نکنید. خیلی کار سختیه‌.


-زندگی خود را چگونه می‌گذرانم:




پ‌.ن: هرچند که موقعیت تمام عکس‌ها کتاب‌خانه‌ هست، اما اگر حتی خونه هم بودم بازهم خبری از میز مرتب و همراه با اکسسوری های خوشگل و رنگی نبود.
بدم میاد؟ نه‌‌تنها بدم نمیاد بلکه بسیارهم دوست دارم.
اکسسوری ندارم؟ همه‌ی دوست‌هام من رو به کلکسیونر نوشت‌‌افزار بودن می‌شناسند.
تنها نکته اینه‌که من فقط می‌خوام درس بخونم، نه کار دیگه‌ای.


من نمی‌دونم باید چه‌جوری بگم یا چه کلمه‌ای رو انتخاب کنم فقط می‌دونم هربار که صداش رو بیمار و بی‌انرژی می‌شنوم، آتیش می‌گیرم و دلم می‌خواد بمیرم.


Forward from: نباید می‌ماندیم
آدم‌ها را تشویق کنید. بخاطر تلاش‌ها، هنر و زحمات، افراد را تشویق کنید. باورتان نمی‌شود گاهی یک نفر، مثلا یک هنرمندِ جوان، چقدر منتظر یک "تشویق" ساده، یک "آفرین، قشنگ بود" است و از آن محروم مانده.


#معین_دهاز
@nabayad_m


Forward from: آن
من لای این جماعت فاشیست بزرگ شدم. همه‌ی حرف اصلی این‌ها مباح‌کردن خون آدما نسبت به افکار و سبک زندگیشونه. دقیقا شبیه به رویکرد تکفیری‌ها و داعشی‌ها و طالبان. فقط فرقشون اینه که برخلاف اون‌ها، این دوزاریا همون اندک سواد دینی رو هم ندارن و تو هر بحث جدی، جمله‌ی سوم به چهارم نرسیده قافیه رو می‌بازن و شروع می‌کنن به فحاشی. بلاهت و اعتماد‌بنفسی که ایدئولوژی و حکومت به اینا می‌ده فقط در حدی هست که بتونن با سفسطه و دری‌وری و آسمون‌ریسمون بافتن از مهلکه فرار کنن.
کامنتای زیر عکس مهرشاد شهیدی رو یادمه. اول سرآشپز بودنش رو دست می‌انداختن بعد هم موهاش و قیافه‌ش که شبیه دختراس. بعد دلسوزی می‌کردن برای عمری که در جهالت و قرتی بازی هدر داده و بیرون از سایه‌ی ولایت سرگرم امور پوچ بوده! بعدم یه فاتحه‌ای براش می‌خوندن که خدا از سر تقصیراتش بگذره. با کشته‌ی مظلوم غیرهمفکر مثل لاشه‌ی بی‌ارزش و بی‌نام و نشون برخورد می‌کنن و کشته‌های خودشون رو تو رسانه‌هاشون حلوا حلوا می‌کنن، کشته‌هایی درسطح عجمیان و علی‌وردی. همین‌قدر دستشون خالی و زبونشون درازه.


با قدم هیچ مشکلی ندارم تا جایی که نخوام لباس بخرم^__^


Forward from: بیگانه
ما، این برده‌های نوین.


Forward from: علی خواجه حیدری ✈️
بخواب هلیا دیر است. دود دیدگانت را آزار می دهد.
دیگر نگاه هیچ کس بخار پنجره ات را پاک نخواهد کرد.
دیگر هیچ کس از خیابان خالی کنار خانه تو نخواهد گذشت .
چشمان تو چه دارد که به شب بگوید؟
سگها رؤیای عابری را که از آن سوی باغ های نارنج می گذرد پاره می کنند.
شب از من خالیست هلیا!
گل های سرخ میخک مهمان رومیزی طلایی رنگ اتاق تو هستند اما گل های اطلسی شیپورهای کوچک کودکان.
عابر در جستجوی پاره های یک رؤیا ذهن فرسوده اش را می کاود.


هر چه‌قدر هم که نخوایم قبول کنیم، ولی همیشه یه راهی وجود داره، یه نوری هست.


Forward from: ufo
«شرایط اونقدری که فکر می‌کنی بد نیست فدات بشم.»


Forward from: فرنیوفیلایی که دیگه عکس نمی‌ذاره
I was made to read books, live by ocean, walk beneath the trees, and be madly in love.


-به همین زودی، خانوم آذر هم کم‌کم دارن شروع می‌شن:


Forward from: Athar...☘️
کار خدا بود...
هرچی که شد...
استیو هاروی میگه وقتی بی‌خانمان بودم به خدا میگفتم وقتی موفق بشم به همه میگم که کار تو بود

به همه میگم کار تو بود...


Forward from: دوزخ امّا سرد
"یازده پیش‌نهاد در نگارش یا گفتارِ فارسی‌زبانان"

۱. علامت‌های نگارشی مثل "؟"، "!"، "."، "،"، "..."، و غیره پیش از خودشون فاصله نمی‌گیرن و یک فاصله با حرفِ بعد از خودشون دارن.
نمونهٔ اشتباه: این‌جا چی‌کار می‌کنی ؟ برو خونه‌تون !
نمونهٔ درست: این‌جا چی‌کار می‌کنی؟ برو خونه‌تون!

۲. "می" رو به عنوان نشانهٔ ماضی استمراری و مضارع اخباری، با نیم‌فاصله بنویسید.
نمونهٔ اشتباه: میشد بهش بگم می‌ رم کارخونه.
نمونهٔ درست‌: می‌شد بهش بگم می‌رم کارخونه.

۳. گذاشتن یعنی چیزی رو جایی نهادن، گزاردن یعنی به جا آوردنِ یک فعل.
نمونهٔ اشتباه: در فکر این بودم اول کتاب‌هارو بزارم تو چمدون یا صبر کنم اذان بشه و نماز بگذارم.
نمونهٔ درست: در فکر این بودم اول کتاب‌هارو بذارم تو چمدون یا صبر کنم اذان بشه و نماز بگزارم.

۴. وقتی دو‌نقطه (:) می‌ذاریم، مثلِ نکتهٔ یک باید به حرفِ قبلش چسبیده باشه و با گیومه (اگر می‌خوایم بذاریم) یک فاصله داشته باشه.
نمونهٔ اشتباه: یکهو علی که از من عصبانی بود گفت:«بسه دیگه تمومش کن.»
نمونهٔ درست: یکهو علی که از من عصبانی بود گفت: «بسه دیگه تمومش کن.»
دقت کنید در این موارد نقطه داخل گیومه می‌آد.
گاهی برای نشان گیومه از «» که در فارسی رواج داره و گاهی از "" که از زبان‌های اروپایی اومده استفاده می‌شه.

۵. ما چیزی به نام سریاء داریم که در این‌ فرسته و نوشته‌های پایینش می‌تونید درباره‌اش بخونید.
نمونهٔ اشتباه: نمونه ی کار رو بفرست.
نمونهٔ درست: نمونه‌ی/نمونهٔ کار رو بفرست.

۶. واژه‌هایی که ریشهٔ عربی ندارن با "ط" نوشته نمی‌شن (استثناء داریم مانند طوطی).
نمونهٔ اشتباه: طاق، اطاق، طهران، طبرستان، بلیط، طوس.
نمونهٔ درست: تاق، اتاق، تهران، تبرستان، بلیت، توس.

۷. واژه‌هایی که ریشهٔ عربی ندارن جمع مکسر و یا دیگر جمع‌های عربی رو به‌خودشون نمی‌گیرن.
نمونهٔ اشتباه: میادین، بنادر، فرامین، دراویش، گزارشات.
نمونهٔ درست: میدان‌ها، بندرها، فرمان‌ها، درویش‌ها، گزارش‌ها.

۸. واژه‌هایی که ریشهٔ عربی ندارن تنوین نمی‌گیرن.
نمونهٔ اشتباه: تلفناً، جاناً، گاهاً.
نمونهٔ درست: تلفنی، جانی، گاهی.

۹. از "ع" استفادهٔ نادرست نکنیم.
نمونهٔ اشتباه: جرعت، تعمین، تعیید، مطمعن.
نمونهٔ درست: جرأت/جرئت، تأمین، تأیید، مطمئن.
توجه کنید دربارهٔ "راجع به" این نکته صدق نمی‌کند و "راجبه" اشتباه است.

۱۰. نباید در تشخیص ه‌کسره به‌جای ه معمولی اشتباه کنیم. زمانی از ه استفاده می‌کنیم که مقصود ما آوردن فعلِ "است" است.
نمونهٔ اشتباه: می‌دونم قضیه برات دشوارِ، اما قرارِ حل بشِ و تو دوسته من بمونی.
نمونهٔ درست: می‌دونم قضیه برات دشواره، اما قراره حل بشه و تو دوستِ من بمونی.

۱۱. ما چیزی به‌شکل ".." نداریم. وقتی می‌خواید بگید "و غیره"، عبارتی رو حذف کردید یا حذف شده، جمله در اصل باید ادامه می‌داشت و... از "..." استفاده می‌کنیم؛ نه بیش‌تر و نه کم‌تر.
نمونهٔ اشتباه: این قصه سرِ دراز داره..
نمونهٔ درست: این قصه سرِ دراز داره...
@startreatments


دیگه این هکسره و فلان و بهمان نیستاا، ادایی بازیه دوستان.

*تازگی


خدای من!!!!

20 last posts shown.

18

subscribers
Channel statistics