Video is unavailable for watching
Show in Telegram
#Lost_in_you
نه غیرممکن بود،خیلیخیلی غیرممکن
من..من هرکاری کردم تابتونم احساسات درونموسرکوب کنم،ولی باهرتلاش من، بیشتروبیشتر زبونه میکشیدوخود نماییمیکرد.
من راه قلبموبسته بودم،تاجایی که میشدازتمام دوست داشتن هاودوست داشتِ شدن هافرار کردم، توی تاریکی های قلبم دوییدم، دوییدم وخودمو از شر هرچیزی که به ناحق اسمشو عشقمیزاشتن فرار کردم.
توی قلبم قایم شدم و یه شب، تموم احساساتمو توی زندون قلبم اسیرکردم و اجازه هرگونه دخالت، یا فوران شدن رو ازش گرفتم؛ آره، من جلوشوگرفتم،
ولی داشتم توی این بازی خاک میشدم. اون داره به این اسارت قدیمی آزادی میبخشه و من هیچ خوشحال نبودم.
من میترسیدم، خیلی میترسیدم؛ نه از خود عشق،از آدمی که میخام عاشقش باشم و بهش عشق بدم.
من آدم ضعیفی بودم، وقتی اسم احساسات در میون باشه، من ضعیف ترین آدم روی زمین میشم.
قلبم باکوبیدنش به قفسه سینم، آشفتگیمو بیشتر کرد.
در حالی که نتونستم خودمو نگه دارم و آروم آروم روزانوهام خم شدم وپشت درهای بستهٔ سرد،نشستم وبی وقفه به جلونگاه میکردم.
نه اجازه نمیدم، اجازه نمیدم این اسارت تموم شه.
to Read more ✨
Join Us↭
@Sunflower_For_Maya 🌻
نه غیرممکن بود،خیلیخیلی غیرممکن
من..من هرکاری کردم تابتونم احساسات درونموسرکوب کنم،ولی باهرتلاش من، بیشتروبیشتر زبونه میکشیدوخود نماییمیکرد.
من راه قلبموبسته بودم،تاجایی که میشدازتمام دوست داشتن هاودوست داشتِ شدن هافرار کردم، توی تاریکی های قلبم دوییدم، دوییدم وخودمو از شر هرچیزی که به ناحق اسمشو عشقمیزاشتن فرار کردم.
توی قلبم قایم شدم و یه شب، تموم احساساتمو توی زندون قلبم اسیرکردم و اجازه هرگونه دخالت، یا فوران شدن رو ازش گرفتم؛ آره، من جلوشوگرفتم،
ولی داشتم توی این بازی خاک میشدم. اون داره به این اسارت قدیمی آزادی میبخشه و من هیچ خوشحال نبودم.
من میترسیدم، خیلی میترسیدم؛ نه از خود عشق،از آدمی که میخام عاشقش باشم و بهش عشق بدم.
من آدم ضعیفی بودم، وقتی اسم احساسات در میون باشه، من ضعیف ترین آدم روی زمین میشم.
قلبم باکوبیدنش به قفسه سینم، آشفتگیمو بیشتر کرد.
در حالی که نتونستم خودمو نگه دارم و آروم آروم روزانوهام خم شدم وپشت درهای بستهٔ سرد،نشستم وبی وقفه به جلونگاه میکردم.
نه اجازه نمیدم، اجازه نمیدم این اسارت تموم شه.
to Read more ✨
Join Us↭
@Sunflower_For_Maya 🌻