•••°°°﴾♡رمانـ تب #عشق♡﴿°°°•••
#پارت_آینده.......
#پناه❣️
بارون میبارید.....
#سردم شده بود......
حالم خراب بود باورم نمیشد که #شجاعم باهام اینکارو کنه...
امروزم توی تمرین دیدمش.....
بازم #حالم بهم خورد.....
کنار خیابون یه جا نشستم که #بالا بیارم ولی نشد......
هوا #تاریک بودو بارون هر لحظه تند تر میشدو منم مسافر سرمای قلب یخ نامزدم..و این خیابونا بودم....
راه میرفتم که یهو یه ماشین جلوم ایستاد با دیدن کسی که از ماشین پیاده شد #ترس وجودمو دربر گرفت...
اومد نزدیکم..
از ته دل اه کشیدم...کاش #شجاع اینجا بود.....
داشت بهم #نزدیک میشد که......
عه عه زرنگی😜
بدو بیا بقیشو تو این چنل بخون😌
یه رمان باحال با ژانرهای👇
#عاشقانه💑
#کلکلی🤪
#طنز😂
#غمگین😔
#فوتبالی⚽️
پس منتظر چی هستی، بدو جووین بده تا رمانشو از دست ندادی🏃♀🏃🏃♀🏃
بچه مچه هم نیاد وسط خوندن رمان😑👊
@Tab_Eshgh_37@Tab_Eshgh_37@Tab_Eshgh_37