شاید پرنده بود که نالید
یا باد
در میان درختان
یا من
که در برابر بنبست قلب خود
چون موجی از تأسف و شرم و درد
بالا میآمدم
و از میان پنجره میدیدم
که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ
و همچنان دراز به سوی دو دست من
در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل میروند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
خداحافظ
#فروغ_فرخزاد
📕«دیدار در شب ــ دفتر تولدی دیگر»
@farhangbook95
یا باد
در میان درختان
یا من
که در برابر بنبست قلب خود
چون موجی از تأسف و شرم و درد
بالا میآمدم
و از میان پنجره میدیدم
که آن دو دست
آن دو سرزنش تلخ
و همچنان دراز به سوی دو دست من
در روشنایی سپیده دمی کاذب
تحلیل میروند
و یک صدا که در افق سرد
فریاد زد:
خداحافظ
#فروغ_فرخزاد
📕«دیدار در شب ــ دفتر تولدی دیگر»
@farhangbook95