باور فرهنگی


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


ارتباط با ادمین، ارسال ایده ها، پیشنهادات و انتقادات به:
@FazaFan_Admin

@fazafan

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


سخنرانی کوتاه تکنولوژی و اقتصاد زدگی؛ معلول مواجهه تک بعدی با توسعه

⭕️ تکنوکراسی و اقتصاد زدگی؛ معلول مواجهه تک بعدی با توسعه

🔸دکتر بادامچی در همایش رونمایی از سه کتاب جدیدالانتشار مهاجر:

🔹 پروبلماتیک و مسئله دانشگاه شریف و موضع جامعه ایرانی در مواجهه با انسان تک ساحتی

🎥 لینک آپارات فیلم سخنرانی دکتر بادامچی در همایش رونمایی از کتاب "ایران اسلامی در مواجهه با تکنولوژی غرب":

🌐 https://www.aparat.com/v/MfXs6

@humanities_development
تکنولوژی و اقتصاد زدگی؛ معلول مواجهه تک بعدی با توسعه
محمدحسین بادامچى فارغ التحصیل دكترى جامعه شناسى وپژوهشگراندیشكده مهاجر دانشگاه شریف است.وى درحوزه مطالعات توسعه، دولت وسیاست و همینطور ارتباط آن با نهادهاى آموزش عالى در ایران معاصر مشغول به پژوهش است. از آثار او میتوان به مقاله "بحران تكنیك زدگى در آموزش عالى ایران" و كتاب "نظام آموزشی و ساختن ایرا...


متاسفانه بر اثر‌ مدل کارمندمحور حاصل از جمهوری اسلامی(و میراث حاصل از نظام های پیشا جمهوری اسلامی) همه ماها یاد گرفتیم و فکر میکنیم برای پا گرفتن هر‌ کار حتما باید اصول و چارچوب بروکراتیک خاصی ابتدا تعریف و سپس رعایت بشه و پول تپل اولیه لازمه، ستاد لازمه، نیرو انسانی (با انگیزه حداکثری!) پای کار لازمه، بازار و شبکه توزیع هم خودش خود به خود باید بیاد سراغمون، حاکمیت هم باید ورود کنه و به حسب عالی بودن ایده ما رو‌ تحویل بگیره و سیاستگذاری مطلوب ما رو در اسرع وقت انجام بده و... وگرنه اون موقع است که دنیا پیش چشمانمون تیره و تار میشه و فکر میکنیم اطرافیانمون چقدر بی حال و حوصله اند و تو این مملکت نمیشه هیچ کاری تعریف کرد و جلو برد و بعدش هم افسردگی میگیریم و میافتیم یه گوشه.
بنده در تعاملاتی که با اقشار و اصناف مختلف داشتم، این رفتار و نگرش رو تو #هنری_ها ، #آکادمیکی_ها ، #مسئولین_سیاستگذار ، #کارمندها ، #علوم_انسانی_ای_ها ، #امام_صادقی_ها ، #شریفی_ها ، #دانشگاه_تهرانی_ها ، #طلاب_و_روحانی_ها ، #فعالین_فرهنگی_اجتماعی و عمده #حزب_اللهی_های_فعلی بارها و بارها مشاهده کردم.
مسائل و مشکلات مالی و زندگی شخصی و معاشی و... هم با شدت زیاد و کمی هر ماه از راه میرسن و مثل امواج دریا یه ضربه ای میزنن و چند بار دفع میشن تا بالاخره بخوان حل بشن و... و فشار اونها هم مزید بر علت میشه.
از طرف دیگه، روز به روز سنمون میره بالا و هی برمیگردیم پشت سرمون رو نگاه میکنیم (تا حدی واقعی تا حدی متاثر از همون تربیت اجتماعیه) میبینیم مثلا ۱۵ سال پیش یا ۱۰ سال پیش و ۵ سال پیش از نظر سیاسی و فرهنگی و اجتماعی و نقش آفرینی ای که در جهان آینده ی اون موقع برای خودمون قائل بودیم، «چی فکر میکردیم، چی شده!» و...

تجربه شخصی من اینه که تاکنون خیلی سعی کردم که اینجوری به زندگی نگاه نکنم و یک طرفه از عالم ماده ای که خدا خلق کرده انتظار تعامل حداکثری‌ و همه جانبه نداشته باشم و تلاش کنم اقتضائاتش رو‌ بهتر درک کنم. نتایج بدی هم نگرفتم.

@fazafan


یکسال گذشت و همچنان هربار میخوام در این خصوص دست به صفحه کلید ببرم، نمیدونم چرا دستام نمیاد؟
شب ۲۸ صفر سال گذشته بود که بابا بعد از چند دهه آب و نان و خون و پا دادن، رفت.
ضمن عرض تشکر و سپاس بابت همدردی همه دوستان، برادران و عزیزان طی یکسال گذشته. لکنت بنده رو بپذیرید.


یکسال گذشت و همچنان هربار میخوام در این خصوص دست به صفحه کلید ببرم، نمیدونم چرا دستام نمیاد؟
شب ۲۸ صفر سال گذشته بود که بابا بعد از چند دهه آب و نان و خون و پا دادن، رفت.
ضمن عرض تشکر و سپاس بابت همدردی همه دوستان، برادران و عزیزان طی یکسال گذشته. لکنت بنده رو بپذیرید.


👆👆👆
بنده با کلیت پخش این آیتم از شبکه افق مشکلی ندارم الا اون تیکه بی محتوای پایانی که اون خونواده (احتمالا مذهبی) میگن: «میخواهیم این فرهنگ آبگوشت خوری در جامعه از بین نره»! 😂
انگار آبگوشت خوردن یا نخوردن یه مساله خاص انقلابی و ارزشیه و مخاطب حزب اللهی شبکه افق، وظیفه داره از این ارزش انقلابی حفاظت کنه! 😐
وقتی میگیم انقلاب داره #استحاله میشه، منظورمون چنین مواردیه.

ادمین بخش ارتباط مردمی کانال مشعشعات هم در خصوصی بنده، این نکته رو اضافه کردند:
برنامه حالاچی در قسمتهای قبلی هم به کباب خوردن و خریدکردن و آشپزی حزب الللهیها به شکلی سخیف و تقلید از برنامه های ماهواره ای پرداخته، انیمیشنهای بچه گانه و گوینده مثلا طنز برنامه که در قسمت قبل با همسران مدعووین شوخیهای جلف میکند. هم بر بی محتوایی برنامه اضافه میشه.


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
اگر شبکه افق نبود ابگوشت هم نبود! به راستی که سازمان اوج و شبکه افق پس از ۴۰ سال خلا برنامه های ارزشی را در تلویزیون جمهوری اسلامی پر کردند!!!
🆔 @moshashaat
افاضات مشعشع رسانه ملی


نمیدونم دوستان بله، با خودشون فکر کردن در مسیر نجف به کربلا، آب پیدا نمیشه! یا خدای ناکرده قراره عراقی ها به زوار اباعبدالله(ع) آب ‌بفروشن به قیمت دلار آزاد!!
یا با خودشون فکر کردن زوار ایرانی برخلاف بقیه فقط آب پاستوریزه با مزاجشون سازگاره!
شاید هم بانک ملی میخواسته همینجوری یه پشت بازو نشون بده.
قبول کنیم که استاد سوزوندن ظرفیت هاییم. 😐


بچه که بودیم، اخبار ورزشی تو ‌تلویزیون برمیداشت صحنه های حساس ‌و گل زدنای فوتبال باشگاه های اروپایی رو میبرید، میذاشت کنار هم.
هر ۵ ثانیه یکی به اون یکی گل میزد.
با خودمون فکر میکردیم‌ لابد عجب کشورای خفنی اند با چه سطح بالایی از فوتبال که اینطور تند تند میدون و ‌گل میزنن و تشویق میکنن ولی ما نه!


👆👆👆
با توجه به کارهای قبلی اوج، احساس میکنم از اون تئاتر فاخرهاش باشه که اثرگذاری مشاهده میدانیش چند برابر پرجلوه های ویژه ترین فیلم های هالیوودی هست.
توصیه ام اینه که دوستان به هیچ وجه از دست ندنش.


نمایش‌ بزرگ تنهـاتر از مسیح
زمان: ۱۷ مهر لغایت ۱۷ آبـان
مکان: تهران / بوستـان ولایت
رزرو بلیت بامراجعه به سایت
🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻🔻
WWW.QOQNOOS.INFO

#تنهاتر_از_مسیح
#سازمان_اوج
🆔 @hvasl


👆👆👆

علیرغم اینکه پنج شیش سال پیش که رفتم پیش #میثم_نیلی که بگم اخوی یه لوازم التحریری جلوی شریف راه افتاده بیا یه کمک کوچولویی بده به همت منی که میخوام از فضای تازه کارمندی بکشم بیرون و بکنمش #کتابفروشی_خودمتکی اما میثم نفس نفس زنان یک ساعت و نیم دیر رسید سر جلسه یعنی موقعی که اون پسره ی تپل تمام ریشوی #نابازاری_بازاری_نما موجود در اتاقش تا تونسته بود علنا پنج شیش مرتبه انواع دری وری های ضد کسب و کاری رو بارم کرده بود که بچه شریفی مهندس تو رو چه به راه اندازی کتابفروشی در حد تعامل با خفنای گردن کلفتی چون ما و مجمع و...!
و بعدش از لج این رفتار هم که شده برداشتم انتحاری حقوق چند میلیونی کارمندی دو ماهم رو طبق الگوریتم خشک چکی/سی چهل درصد تخفیفی سوره مهر و فاتحان و مرکز طبع و نشر قرآن رو کتاب خریدم ریختم تو همون مغازه و تا همین اردیبهشت ۹۷ فقط نصفش فروش رفت و اون مغازه دار مذهبی خداشناس (که جایگزین قبلیه شده بود از روی دلسوزی کل کتابا رو برداشت و همون پول ۶ سال پیشم رو ‌بهم برگردوند که با تورم ارزشش یک پنجم شده بود!) باید عرض کنم با این پز و تیریپ های روشنفکری امثال رضا امیرخانی #بچه_پولدار اصلا حال نمیکنم.
از یه طرف تو اون فایل تصویری جلوی استارتاپی ها علنا (و واقعا) و صادقانه اعتراف کنیم که بازار یه قرون دو زاری کتاب و ‌صنعت نشر ما با همه اصحاب و‌ دست اندرکارانش چندرغاز هم نیست چون کلهم اجمعینمون زنجیره توزیع و پخش و اکوسیستم رو اصلا نمیفهمیم، بعد از این طرف بیاییم جلوی هنری ها و ادبیاتی ها و رسانه ای ها با حالتی عصبانی بصورت حق به جانب و ناجوانمردانه (و با تحریک بی ربط علیه پایداری و احمدی نژاد و در عین حال با حفظ احترام فرمالیته خطاب به آقا و سپاه به شکلی که هیچ‌ خطری ما رو تهدید نکنه!) شروع کنیم به هجمه احساسی علیه مقوله مهندسی فرهنگی که عطف به مجموعه سوتی های #فرهنگی_سپاه هم که شده، ۴ تا هنری و فرهنگی همواره از اصل اکوسیستم بازار بی خبر #خوششان_بیاید و برامون کف بزنن که لابد فلانی اینکاره است که اینجور غلیظ قلم میزنه دیگه! و هیچکس هم از آقا رضای قصه گوی قصه ی ما نپرسه کجاست اون یه دونه یا دو ‌تا یا پنج تا مغازه ۱۰ متری خودت تو اینور اونور تهرون؟! و کجاست گردش مالی خود متکی بخش خصوصی ای شون، آقای نویسنده جهانگرد دنیا دیده ی فرهنگی؟!

ناگفته نمونه قوت متن و چندین نکته راهبردی درستش رو بخش مشترکی از درد دل فرهنگی چند سال اخیر خودم میدونم ولی اینکه مثلا بگیم #حسین_یکتا ی چند سال پیش یا سردارا #فرهنگ و #فرهنگی بودن رو نمیفهمن چون که ما #توپ_و_تانک و نظامی گری رو نمیفهمیم، استدلال کاملا غلطیه. چیزی که حکم هوای تنفسی رو‌ داره، معلومه که همه باهاش سر و کار دارن و حق دارن در موردش نظر بدن و باهاش تعامل کنن.




این رو از بازار برای کودکانتون دانلود کنین، واقعا جذابیت بالایی داره و بچه رو سرگرم میکنه.


لب لعل شکرخا را». دیگری اگر بیگانگی نکند «ما» فرو می‌ریزیم.
مرزها را بر می‌دارند تا آشنایی سهل شود، حال آنکه انسان در جدال و جستجو برای بودن است، و آنکه جهان را پیشاپیش معنادار، و خود را کامیار می‌بیند انسان نیست. جماعتی که بیگانه را نمی‌شناسد و درکی از ضعف ندارد و هستی خود را روشن می‌داند، نه پرسشی دارد نه راهی برای رفتن. ملت‌ها در این راه و چرخه ملت می‌شوند و داشتن این راه و چرخه نشان و معیار ملت بودن است. در زمانه‌ای که بیگانگی ناآشناست عجیب نیست که نظم جهانی و ارز جهانی متولد شود. استقلال بدون استضعاف حاصل نمی‌شود و این استضعاف وضعی است که انسان با به رسمیت شناختن امر بیگانه پیدا می‌کند. این گفتار تمام تکیه‌گاه جمهوری اسلامی ایران و لحظه‌ی حضور ملت ایران در جهان است: حکومت مستضعفین به معنای احیای استقلال ملت‌ها است.
ایران با این گفتار ایران است. ایران نه در جایگاه ریاست قبیله و فرقه -همچون عربستان- ایران است، نه آنگاه که تنها استقلال خود را بطلبد -همچون هند-، و نه وقتی که سلطنت بر جهان بدون مرز -همچون شوروی یا امریکا- را بخواهد، بلکه تنها آنگاه که منادی استقلال همگان باشد. ایران می‌خواهد که امور باشند آنچنان که هستند. اگر قدرت در استضعاف است پس عجیب نیست که هر آن کس که در سراسر جهان بخواهد خودش باشد با ایران احساس قرابت می‌کند.
اگر نگذاشتیم و نخواستیم که عراق عراق باشد، پس در آرزوی صد و بیست میلیارد دلار فروش سالیانه نفت -آنچنان که امریکا برایش در نظر گرفته- و رسیدن به آسایشی بی‌هزینه خواهد سوخت، کشوری خلیجی خواهد شد که خود به خود از مدار ایران خارج خواهد بود، پس نباید انتظار داشته باشیم در روزگاران سخت در کنار ما بماند. چین همانقدر به ایران یاری می‌رساند که در مسیر خود بودگی با ایرانیان شریک است، و آنجا رها می‌کند که نظم تازه‌ای برای جهان را رویا می‌داند. و ایران همانقدر به رابطه با امریکا می‌تواند امید داشته باشد که خودش باشد، وگرنه اگر از مدعیِ استقلالِ خویشتن بگذرند، از منادی استقلالِ همگان نخواهند گذشت.
تحریم‌ها یک عملیات ایذایی نیست. ما در برابر ادعای خودمان قرار گرفته‌ایم. تحریم فرصت تاسیس ملت‌ها است و این یعنی ما راهی جز تاسیس اقتصادی مستقل هم برای خود و هم برای آنکه در جهان تازه‌ی ما واقع می‌شود نداریم. ما نمی‌توانیم جهانی تازه – جهان استقلال- را بخواهیم و چرخ بازارمان را در ارتباط با جهان بی‌مرز بچرخانیم. ما باید دریابیم که بازار چگونه در پی‌رنگ معنایی که ایران از استقلال در سر دارد، از خون‌های گرم تازه‌ای در سراسر منطقه و جهان می‌تواند زاده شود و باید چنین شود.


◀️ بیگانه بمان
✔️علیرضا شفاه 
✔️ محمدمهدی میرزایی‌پور

ضعف ما در جنگ اقتصادی ربطی به روزمرگی‌های اقتصاد ندارد. ما در پیگیری راه اقتدارمان توانا نیستیم و این اقتصادِ ما را ناتوان کرده است. تحریم‌های اقتصادی عملیاتی ایذایی نیست بلکه ضعف‌های اساسی ما را هدف گرفته است. ضعف‌هایی که در اصل اقتصادی نیستند اما صحنه‌ی اقتصاد به صحنه‌ی افشای آنها بدل شده است. جمهوری اسلامی ایران مدعی احیای ملت‌های مستضعف بوده است. اکنون صحنه‌ی اقتصاد ما را در برابر ادعایمان قرار داده است. آمریکایی­ها با سیاست‌های انبساطی در عراق در پی خلیجی کردن این کشور هستند. صادرات نفت آنرا به ۴ میلیون بشکه در روز رسانده­‌اند و برای ۷ میلیون بشکه در روز برنامه‌ریزی کرده‌اند. عراق در این برنامه به سادگی از مدار ایران خارج می‌شود و در پازل آمریکا در منطقه قرار می‌گیرد. سیاست‌های اقتصادی آمریکا در منطقه‌ی ما دلالت‌های سیاسی دارد. این سیاست‌ها ملت‌زدا و در نتیجه در برابر سیاست جمهوری اسلامی است. درک جمهوری اسلامی ایران از استقلال بنیاد سیاست‌های آن و گفتار سیاسی آن است. اما اکنون آزمون تحریم‌ها ما را در برابر این پرسش قرار داده است که آیا جمهوری اسلامی از پس برپا ساختن ملت خود در ایران برآمده است که اکنون با شعار استقلال ملت‌ها در هر گوشه‌ی این منطقه پرچم مبارزه برافراشته است؟ آیا جمهوری اسلامی خود به نظمی ملت‌زداینده در اقتصاد داخلی خود تن داده یا حتی تکیه کرده است؟
شعار استقلال اقتصادی در ایران همواره بر اساس تولید داخلی کالای مورد نیاز قوام یافته و از این‌رو در برابر تجارت و اقتضائاتش قرار گرفته است زیرا منطق تجارت چه بسا با تولید داخلی بسیاری از چیزها از در مخالفت درخواهد آمد اما آنچه در این میان مغفول مانده مساله‌ی استقلال اقتصادی بر مبنای استقلال بازار است. بازار باید بتواند برپای خویش بایستد و این کلمه بدین معنا است که استقلال بازار نیازمند مقاومت است. بازار باید بتواند هزینه‌ی عدم وابستگی و استقلال منطق خود را بپردازد. بازار هرگز در برابر انسانیت یا حقیقت نیست. کاملا برعکس؛ بازار بر خون آدمیان تاسیس می‌شود که هزینه‌ی بقا و استقلال آنرا می‌پردازند و از آن نگهبانی می‌کنند. فقط انسان نادان یا دون‌مایه تصور می‌کند که منطق بازار منطق بیشترین سود است. منطق بازار منطق تعهد به چرخه‌ی زندگی است. بازار سنت‌مند است و باید بتواند آینده داشته باشد و بماند حتی اگر به قیمت بسیاری ضررها و هزینه‌ها و قربانی‌ها باشد. بازار در استقلال خود خون می‌دهد و خون می‌ریزد و هرگز گوشه‌ی امن و عافیت نیست. این همان نقطه‌ای است که زندگی روزمره را به سیاست پیوند می‌زند. سیاستی که استقلال بازار را نمی‌شناسد کجا می‌تواند ملتی داشته باشد؟  اگر نتوانستیم ملت خود را برپا کنیم صحبت کردن از برپایی ملت‌های دیگر گزافه است.
ایدئلوژی‌های آمریکاییِ بازار که اقتصاد جهانی را به ورطه انداخته‌اند و هر روز با چاپ بی‌حساب دلار در حباب آن می‌دمند، به نام اقتصاد جهانی و با شعار صلح و دوستی بین‌المللی، ملت‌ها را ریشه‌کن می‌کنند. آنها درکی از اهمیت مرز ندارند یا با تزویر آنرا انکار می‌کنند. مرز مفهومی بحرانی و به غایت انسانی است. درست در برپاداشت مرز است که دوستی معنا می‌یابد و ممکن می‌شود.
دوستی از نفی دوستان حاصل نمی‌شود؛ آدمی در دوستی با مرز‌های خود دیدار می‌کند و خود را بازمی‌یابد و از نو متولد می‌شود. بدون دوستی – و نیز دشمنی – ما هرگز نمی‌فهمیم که به راستی حدودی داریم. مرز همزاد دوستی – و نیز دشمنی – است. نیچه از زبان زرتشت نوشته است: «هرگز نخواسته‌ایم که بهترین دوستانمان و نیز بهترین دشمنانمان با ما مدارا کنند». نفی مرز در دوستی خیانت بار و مزورانه است.
مرزها را بر می‌دارند تا آشنایی سهل شود، حال آنکه بدون مرز چگونه می‌توان «کسی» بود تا بتوان «شناخت». چگونه باید فاصله گرفت تا بتوان دید. چگونه باید بیگانه بود تا بتوان آشنا شد. اگر بیگانگی و آشنایی ما معلوم بود پس زندگی چه می‌بود. اگر می‌دانستیم چه هستیم چطور ادامه ممکن می‌بود؟ انسان بودن گوش سپردن به سکوت و استقبال از بیگانه است. بیگانه همان راز هستی است؛ آنجا است که جایی برای انسان باز می‌شود. انسان در دیگری جریان می‌یابد و پیش از بیگانه وجود ندارد. دروازه‌ها و شهرها با هم زاییده شده‌اند.
مرزها را بر می‌دارند تا آشنایی سهل شود، تا پیشاپیش حکم آشنایی همه صادر شده باشد. اما این ما را از انسان تهی و چون حیوانات بی‌مرز خواهد کرد. باید از هم بخواهیم هرچه بیشتر استقلال داشته باشیم. هر چه کشف بیگانه محال‌تر باشد، گوش سپردن به سخنش آشنایی را سترگ‌تر خواهد کرد. راه طی ناشدنی را باید پیمود. از بیگانه باید خواست تا بیگانگی کند، ناز کند و فقر ما را به رخ بکشاند؛ ناز کشیدن مقصود دوستی را احراز می‌کند. آنجا که از بیگانه خواسته می‌شود که بیگانگی کند: «کلام تلخ می‌زیبد


این روزها که به انتصاب روز افزون بچه حزب اللهی های دهه ۶۰ ای در جایگاه های مختلف حاکمیتی نزدیک و نزدیکتر میشیم، همزمان تپش قلب بچه های اقماری و افزایش سطح آدرنالین خونشون لحظه به لحظه بیشتر میشه.

انگار این مرتبه هم کارویژه اصلیشون در پازل انقلاب، پر کردن پست ها و جایگاه هاست! و نه حتی تعهد به زنجیره ارزش مهمی که پیش از این خودشون ایجاد کردن.

به شخصه، ترک جایگاه های مردمی و کاری هرچند کم طمطراق اما بسیار مفید و موثری که عمده دوستان طی پنج سال اخیر در اونها جای گرفته و تخصصی عمیق شده بودن و هجوم هیجانی شون به سمت صندلی های پشت میزهای انتصابی رو چندان دور از خیانت به انقلاب نمیدونم.


داشتم با خودم فکر میکردم این تبلیغ های کمیته امداد زیر انبوه مانور تجمل های تبلیغاتی کنداکتور رسانه ملی، حکم کیمیا رو داره.


روزی که ‌جابز در ابتدای کسب و ‌کار در حال گلوله خوردن بود ۴


روزی که ‌جابز در ابتدای کسب و ‌کار در حال گلوله خوردن بود ۳


روزی که ‌جابز در ابتدای کسب و ‌کار در حال گلوله خوردن بود ۲

20 last posts shown.

78

subscribers
Channel statistics