خُنیآگر شعر و قلم


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


یک بغل شعر سرودم نبرد از یادم...
لیکن از بخت بدم شعر و غزل دوست نداشت...
@Vidamahdavi

Related channels  |  Similar channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter




برادرکُشی
اثر نیکوس کازانتزاکیس
ترجمه محمد ابراهیم محجوب

برادرکُشی نام رمان دیگری از نیکوس کازانتزاکیس است که در سالهای پایانی عمرش نوشته است.
داستان پیرامون جنگی داخلی است که در سرزمین شامل دهکده کاستلو اتفاق افتاده است. این جنگ میان سلطنت طلب های مذهبی (سیاهها) و کمونیستهای افراطی (سرخها) در گرفته است و در واقع باعث شده است تا افرادی که تا دیروز همشهری، همسایه و برادر بوده اند به جان هم افتاده و خون هم را بریزند.
در این داستان نیز به مانند کارهای قبلی این نویسنده بزرگ، عشق به آزادی در کنار تاکید بر ارزشها و کرامت انسانی به وضوح پیداست.
این کتاب حکایتی مکرر امّا شنیدنی از برخی آفات زندگی بشری است. حکایت جهل و تعصّب و خودرائیی، حکایت نیرنگ و خُدعه و دروغ، حکایت تقلّب و ریا و خُرافه، حکایت برادرانی که دست به خونِ یکدیگر آلوده می‌کنند، حکایت بچه‌هایی که گرسنه هستند، حکایت زنانی که لباس عزا به تن دارند، حکایت دخترهایی که تن‌فروشی می‌کنند، حکایت آبادی‌هایی که در آتش می‌سوزند و حکایت لاشه‌هایی که در کوهستان می‌پوسند!
https://t.me/feqdanedel
👇👇🎧🎧


.
🔸زندگی آن قدر عجیب است که انسان عملا خیلی ساده راضی می شود! اما در جستجوی افتخارات دروغین است که راه را گم می کند و خود را نابود می سازد.

تا به حال چند بار خواسته ام از جا بلند شوم تفنگم را دور بیندازم و اینجا را ترک کنم و یک راست به اتاق کوچکی که تو ماریای من در آن درس می خوانی بیایم و بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورم دستت را بگیرم و گرمای آن را در کف دست خودم حس کنم. فکر نمی کنم سعادتی بزرگتر از لمس دست معشوق وجود داشته باشد.

اما من هرگز نمی توانم اینجا را ترک کنم. هرگز این کار را نخواهم کرد. من اینجا تفنگ به دست می مانم و می جنگم تا وقتی که بگویند برو. چرا؟ چون می ترسم. هم می ترسم هم ننگ دارم. حتی اگر نمی ترسیدم باز هم اینجا را ترک نمی کردم. آن کلمات هولناک و بزرگ: وظیفه، وطن، قهرمانی، فرار و بی شرفی، روح کوچک و گرم و جسمانی مرا محاصره و فلج کرده اند...


🔸ما خدا را از تختش بزیر کشیده ایم

اکنون دیگر انسان بر تخت خدا می نشیند

ما در مورد تمام امور چه درست و چه نادرست او را مسئول می دانستیم

اما اکنون در مورد هرچه که پیش می آید چه خوب  وچه بد
این مائیم که جوابگو هستیم.


🔸لعنت بر شیطان

من هیچوقت از زندگی نترسیدم

پس چرا باید از« مرگ »بترسم.؟



🔸آزادی شرابی است قوی

می تواند کله ی انسان را گرم کند ..
هر کسی جنبه آنرا ندارد ...


🔸آنچه را که انسان نبرد در راه میهن و کسب افتخار می نامد
«لاشخور ها » ضیافتش می نامند

و آنچه را که انسان قهرمان می خواند (لاشخورها) گوشت لذیذش می دانند...


🔸شیطان درون ما آزادست نه ما

ما فقط «خر » او هستیم او بر ما پالان می گذارد و  هی میکند

اما راستی به کجا میرود....


🔸هیچ غمی بزرگتر از این نیست که عاشق باشی ولی بالاجبار دور از معشوق بسر ببری

و هیچ شادی هم بزرگتر از این نیست که عاشق باشی و با معشوق یکی شده باشی..



🔸آزاد بودن یعنی چه ؟

هر کس که از مرگ نمی ترسد
آزاد است...



🔸یک شیاد یک بیکاره
یک شکمباره که فکر میکنید
او (مسیح) است

شما حقه بازها
شما هرزه ها
شما انگل ها
این مسیح نیست

احمق های بیچاره این (شیطان) است که خود را به شکل مسیح در آورده..‌



🔸خدا و زندگانی جاودان دربهشت یعنی چه ؟

بهشت این آتش است و خدا این رقص و اینها

نه فقط برای یک لحظه بلکه برای همیشه و تا ابد دوام خواهند داشت‌...



🔸عدالت خوبست اما برای فرشتگان ، انسان به بخشش نیاز دارد .



🔸ما بزرگترین چشمه ی قدرت را دیدیم و او را "خدا خواندیم. ما می ‌توانستیم هر لقب دیگری که مایل بودیم به او بدهیم، مانند: ژرفنا، تاریکی مطلق، روشنایی مطلق، مادّه، روح، امیدِ نهایی یا حتّی سکوت!
امّا هرگز فراموش مکن که این خودِ ما بودیم که اسمش را تعیین کردیم…



🔸انسان به مقداری جنون هم نیاز دارد، وگرنه هرگز به پاره‌کردن بندهایش برای کسب آزادی خطر نمی‌کند.

📕 #برادرکشی
✍🏻 #نیکوس_کازنتزاکیس
@feqdanedel


فرمت فایل : صوتی
📕برادر کشی
✍ نیکوس کازانتزاکیس

برادر کشی حکایت بچه هایی است که گرسنه هستند، زنانی که لباس عزا به تن دارند، آبادی هایی که در آتش می سوزند و لاشه هایی که در کوهستان می پوسند.
نیکوس کازانتزاکیس (به یونانی: Νίκος Καζαντζάκης) نویسنده، شاعر، خبرنگار، مترجم و جهانگرد یونانی در تاریخ ۱۸ فوریه (۱۸۸۳ میلادی) در هراکلیون کرتا زاده شد و در ۲۶ اکتبر (۱۹۵۷) در فرایبورگ آلمان درگذشت. او نویسنده‌ای است که دغدغه جامعه بشری را داشته و عمیقأ به تحلیل آنها پرداخته‌است.
اکثر ما او را با کتاب ممنوع الچاپش، آخرین وسوسه ی مسیح می شناسیم اما دنیای کازانتزاکیس به یک کتاب و یک اندیشه ختم نمی شود. آثار او معرف منازلی هستند بر سر راه سیر فکری او و در نتیجه متفاوت، متنوع و گاه کاملا متضاد با یکدیگر.
کازانتزاکیس در جایی صراحتا" خود را یک بلشویک افراطی می خواند و در جای دیگر، ادعا می کند که از تمام رنگ ها و عقیده ها آزاد شده است چرا که مقام روح خلاق را بالاتر از تمام عقاید می داند.
کازانتزاکیس همیشه در حال سفر است و به دنبال هدفی واحد: یافتن خدا.
او در راه خود به پیشوایانی چون مسیح و بودا بر می خورد و این خدایان لحظه ای چند او را غرق در امید می کنند اما نمی توانند پایبندش کنند.
کازانتزاکیس مسیر تعقیب برای یافتن خدا را در کتاب سیر و سلوک ترسیم کرده است . این رساله فلسفه ی زندگی اوست و بر اساس گفته ی خودش دانه ایست که دیگر آثار او از آن روییده اند.
کینه ای که بسیاری از مسیحیان از او و آثارش به دل داشتند، سر انجام باعث شد تا در هنگام مرگش در سال ۱۹۵۷ هیچکدام از کلیسا های یونان او را نپذیرند و ناچار جسد او را به مورگ سپردند تا در کنار اجساد مجهول الهویه نگهداری شود.
امروزه در موزه ی تاریخ شهر کرت قسمتی به نیکوس کازانتزاکیس اختصاص داده شده است و در آن میز تحریر، کتابخانه و مقداری از وسایل شخصی همراه با دست نوشته های این نویسنده ی بزرگ، نگهداری می شود.
نیکوس کازانتزاکیس ناظر جنگ‌های داخلی اسپانیا بود و به کشورهای چین و ژاپن، مصر و بیت‌المقدس، ایتالیا وانگلستان، اتریش و قبرس و فرانسه مسافرت کرد. آثارش به اکثر زبان‌ها ترجمه شده‌است. ادیسه که دنباله شاهکار هومر است از سی و سه هزار و سیصد و سی و سه بیت هفده ‌سیلابی ترکیب شده و سرودن آن به مدت ده ‌سال طول کشیده‌است. کتاب کوچک و صدصفحه‌ای «سیر و سلوک» که در سال ۱۹۲۳ منتشر شد، اساس تفکرات فلسفی نویسنده‌است، آنچنان که سی و دو سال بعد کازانتزاکیس می‌نویسد: کتاب سیر و سلوک مانند دانه‌ای بود که رویِش دیگر آثارم را باعث شد و پس از آن هرچه نوشتم تفسیر و تصویری از آن بود. نیکوس کازانتزاکیس به تناوب تحت تأثیر جریانات مختلف و زمان‌های متفاوت قرار گرفت که می‌توان از مسیحیت، بودیسم، فلسفه فریدریش نیچه، هانری برگسن، هنری جیمس، آرتور شوپنهاور نام برد. وی به مارکسیسم - لنینیسم گرایش داشت ولی هیچگاه عضویت هیچ حزب کمونیستی را نپذیرفت. زوربای یونانی که فیلمی نیز به همین نام از روی آن ساخته شد، عنوان یکی دیگر از آثار جهانی او است.
نیکوس کازانتزاکیس پس از اتمام دبیرستان به مدت چهارسال در دانشگاه آتن به تحصیل پرداخت و در سال ۱۹۰۶ میلادی به کسب درجه دکترا در رشته علوم قضائی موفق شد. در سال‌های ۱۹۰۷ - ۱۹۰۹ میلادی در کالج فرانسه به تحصیل علوم سیاسی پرداخت و در جلسات درس برگسن باعلاقمندی شرکت جست. در جنگ بالکان وارد ارتش یونان شد و علیه دشمن مبارزه کرد و پس از جنگ، شغل مدیریت کل را در وزارت اموراجتماعی پذیرفت و چندی نیز نماینده سازمان یونسکو در پاریس بود. در سال ۱۹۴۷ میلادی یونان را به مقصد جزایر آنتیب ترک کرد تا به فعالیت‌های ادبی خود ادامه دهد.
با نوشتن کتاب‌های «مسیح بازمصلوب» یا «رنج‌های یونانی»، کلیسای کاتولیک و ارتدکس‌ها را به انتقاد گرفت. در سال ۱۹۵۴ میلادی کتاب «مسیح باز مصلوب» در لیست کتاب‌های ممنوعه قرار گرفت که این خود سبب معروفیت جهانی وی شد. در تاریخ ۲۸ ژوئن (۱۹۵۶) در وین جایزه بین‌المللی صلح را دریافت کرد و پس از یک مسافرت کوتاه به چین، در اثر بیماری سرطان خون به بیمارستان «فرایبورگ» منتقل و در همان‌جا درگذشت. در ۳ نوامبر (۱۹۵۷) جنازه او را به یونان آوردند و تا مراسم خاک‌سپاری به سرد خانه‌ای که مخصوص افراد گمنام است سپردند. نیکوس کازانتزاکیس در زادگاه خود به خاک سپرده شد. سنگ نبشته قبرش چنین است:
Δεν ελπίζω τίποτε. Δεν φοβούμαι τίποτε. Είμαι λεύτερος
I hope for nothing. I fear nothing. I am free.
نه آرزوئی دارم، نه می‌ترسم. من آزادم
@feqdanedel


Video is unavailable for watching
Show in Telegram
《هنر اگرچه نان نمی‌شود ،اما شراب زندگیست...》

#ژان_پل_سارتر در حال نواختن پیانو‌
سارتر ؛فیلسوف ، نویسنده و منتقد فرانسوی.‌‌
https://t.me/feqdanedel









9 last posts shown.

649

subscribers
Channel statistics