.
🔸زندگی آن قدر عجیب است که انسان عملا خیلی ساده راضی می شود! اما در جستجوی افتخارات دروغین است که راه را گم می کند و خود را نابود می سازد.
تا به حال چند بار خواسته ام از جا بلند شوم تفنگم را دور بیندازم و اینجا را ترک کنم و یک راست به اتاق کوچکی که تو ماریای من در آن درس می خوانی بیایم و بی آنکه کلمه ای بر زبان بیاورم دستت را بگیرم و گرمای آن را در کف دست خودم حس کنم. فکر نمی کنم سعادتی بزرگتر از لمس دست معشوق وجود داشته باشد.
اما من هرگز نمی توانم اینجا را ترک کنم. هرگز این کار را نخواهم کرد. من اینجا تفنگ به دست می مانم و می جنگم تا وقتی که بگویند برو. چرا؟ چون می ترسم. هم می ترسم هم ننگ دارم. حتی اگر نمی ترسیدم باز هم اینجا را ترک نمی کردم. آن کلمات هولناک و بزرگ: وظیفه، وطن، قهرمانی، فرار و بی شرفی، روح کوچک و گرم و جسمانی مرا محاصره و فلج کرده اند...
🔸ما خدا را از تختش بزیر کشیده ایم
اکنون دیگر انسان بر تخت خدا می نشیند
ما در مورد تمام امور چه درست و چه نادرست او را مسئول می دانستیم
اما اکنون در مورد هرچه که پیش می آید چه خوب وچه بد
این مائیم که جوابگو هستیم.
🔸لعنت بر شیطان
من هیچوقت از زندگی نترسیدم
پس چرا باید از« مرگ »بترسم.؟
🔸آزادی شرابی است قوی
می تواند کله ی انسان را گرم کند ..
هر کسی جنبه آنرا ندارد ...
🔸آنچه را که انسان نبرد در راه میهن و کسب افتخار می نامد
«لاشخور ها » ضیافتش می نامند
و آنچه را که انسان قهرمان می خواند (لاشخورها) گوشت لذیذش می دانند...
🔸شیطان درون ما آزادست نه ما
ما فقط «خر » او هستیم او بر ما پالان می گذارد و هی میکند
اما راستی به کجا میرود....
🔸هیچ غمی بزرگتر از این نیست که عاشق باشی ولی بالاجبار دور از معشوق بسر ببری
و هیچ شادی هم بزرگتر از این نیست که عاشق باشی و با معشوق یکی شده باشی..
🔸آزاد بودن یعنی چه ؟
هر کس که از مرگ نمی ترسد
آزاد است...
🔸یک شیاد یک بیکاره
یک شکمباره که فکر میکنید
او (مسیح) است
شما حقه بازها
شما هرزه ها
شما انگل ها
این مسیح نیست
احمق های بیچاره این (شیطان) است که خود را به شکل مسیح در آورده..
🔸خدا و زندگانی جاودان دربهشت یعنی چه ؟
بهشت این آتش است و خدا این رقص و اینها
نه فقط برای یک لحظه بلکه برای همیشه و تا ابد دوام خواهند داشت...
🔸عدالت خوبست اما برای فرشتگان ، انسان به بخشش نیاز دارد .
🔸ما بزرگترین چشمه ی قدرت را دیدیم و او را "خدا خواندیم. ما می توانستیم هر لقب دیگری که مایل بودیم به او بدهیم، مانند: ژرفنا، تاریکی مطلق، روشنایی مطلق، مادّه، روح، امیدِ نهایی یا حتّی سکوت!
امّا هرگز فراموش مکن که این خودِ ما بودیم که اسمش را تعیین کردیم…
🔸انسان به مقداری جنون هم نیاز دارد، وگرنه هرگز به پارهکردن بندهایش برای کسب آزادی خطر نمیکند.
📕 #برادرکشی
✍🏻 #نیکوس_کازنتزاکیس
@feqdanedel