آسمون کویر اونقدری که همه براش گفته بودن قشنگ نبود. یه آسمون معمولی با ستاره های معمولی.
-میبینی چقدر آسمون قشنگه.
+هوم، بد نیست.
-بد نیست؟
+عین آسمونای دیگست
-مطمنی حالت خوبه؟
خب، حالش خوب نبود. پس همین جمله لازم بود تا اشکاش دونه دونه سرازیر شن. سعیشو میکرد که جلوشونو بگیره. اما هرچی سعی میکرد جلوشونو بگیره اونا بیشتر سرازیر میشدن.
+الان وقت خوبی نیست. برگردید سر جاتون(خطاب به اشکاش)
گوشه های لب پسر به سمت پایین کشیده میشه.
دخترو بغل میکنه و سرشو ناز میکنه.
دیگه کنترل حرفاشم دست خودش نیست. پس شروع به گله کردم از همه چیز میکنه.
پسر به ناز کردن موهای دختر ادامه میده و لبخند میزنه .
- درست میشه.
دختر سرشو بالا میگیره که اشکا کم تر سرازیر شن.
آسمون خیلی تیرس و ستاره ها، وسطش میدرخشن.آسمون کویر زیادی قشنگه.
@anunknownpersonn
-میبینی چقدر آسمون قشنگه.
+هوم، بد نیست.
-بد نیست؟
+عین آسمونای دیگست
-مطمنی حالت خوبه؟
خب، حالش خوب نبود. پس همین جمله لازم بود تا اشکاش دونه دونه سرازیر شن. سعیشو میکرد که جلوشونو بگیره. اما هرچی سعی میکرد جلوشونو بگیره اونا بیشتر سرازیر میشدن.
+الان وقت خوبی نیست. برگردید سر جاتون(خطاب به اشکاش)
گوشه های لب پسر به سمت پایین کشیده میشه.
دخترو بغل میکنه و سرشو ناز میکنه.
دیگه کنترل حرفاشم دست خودش نیست. پس شروع به گله کردم از همه چیز میکنه.
پسر به ناز کردن موهای دختر ادامه میده و لبخند میزنه .
- درست میشه.
دختر سرشو بالا میگیره که اشکا کم تر سرازیر شن.
آسمون خیلی تیرس و ستاره ها، وسطش میدرخشن.آسمون کویر زیادی قشنگه.
@anunknownpersonn