"امروز دیر رسیدی مدرسه و موهاتو درست نکرده بودی،کاشکی میتونستم همونجا داد بزنم مارک لی تو کیوت ترین پسر دنیایی!!! ولی مثل اینکه یوتا هیونگ زحمتشو کشید و طبق معمول خجالت کشیدم و نزدیکت نشدم؛جنو بهم میگه باید زودتر بهت از احساساتی که دارم بگم،،ولی پسر تو خیلی از من بهتری و حس میکنم لیاقتتو ندارم،نمیدونم شاید باید با یوتا هیونگ باشی نه لی دونگهیوک احمق مگه نه؟ولی رنجون میگه دارم سخت میگیرم و فقط باید خودم باشه چون وقتی خودمم تو بهترین حالتمم، (البته تعجب کردم که رنجون اینو گفت چون اون اصلا ازاین حرفا بلد نیست.). هوف طبق معمول مامانم صدام میکنه که برم و به داداشای کوچیک ترم کمک کنم پس، شب بخیر مارک لی🖤