Forward from: - Bitter Honey -
دلم میخواد یه غریبه رو ببینم
اونقدر حرف بزنم که دیگه چیزی تو ذهنم نمونه.
بعد اگر اونم دلش خواست برام حرف بزنه
اونقدر که دیگه چیزی تو ذهنش نمونه.
آخرش هم رو نیمکت های پارک توی سکوت همراه با ذهن های خالیمون نسکافه بخوریم و غروبو تماشا کنیم..
بعدش اون بره برای همیشه؛ من هم.
اونقدر حرف بزنم که دیگه چیزی تو ذهنم نمونه.
بعد اگر اونم دلش خواست برام حرف بزنه
اونقدر که دیگه چیزی تو ذهنش نمونه.
آخرش هم رو نیمکت های پارک توی سکوت همراه با ذهن های خالیمون نسکافه بخوریم و غروبو تماشا کنیم..
بعدش اون بره برای همیشه؛ من هم.