#تحلیل_ابیاتی_از_دفتر_پنجم_مثنوی:
✔️ آن تنی را که بود در جان خلل
خوش نگردد گر بگیری در عسل
این ذوق عاشقانه و این سرمستی روحی را همگان درک نمی کنند برخی ها بر اثر مداومت و اصرار بر اشتباه حقیقت را گم کرده اند و عشق را اشتباهی فهمیده اند و اکنون از درک لذات واقعی محروم شده اند.
این افراد گرفتار یک مرض شده اند و در حقیقت جانشان تلخ شده است و دیگر شیرین شدنی نیستند.
یک بار با دقت به ان مضمون گوش دهیم.
مولانا از شیرین جانی و تلخ جانی سخن می گوید کسانی که عشق را شناخته اند جان شیرینی دارند و کسانی که از طریق عشق حقیقی دور افتاده اند جان تلخند و اکر آنها را در عسل بیندازی شیرین نمی شوند.
صفات ارباب زرو زور و تزویر است که عبوسند و نلولند و تیره و بد خو و.......بر خلاف عاشقان که متبسمند و شیرین و خوش رو و خوش خو....
بی مناسبت نیست که در وصف این جانهای شیرین چند بیتی از مولانا بشنویم:
✔️این کسی داند که روزی زنده بود
از کف این جان جان جامی ربود
لذت عشق را چه کسی درک می کند؟
کسی که جانش زنده باشد و به یاد بیاورد عهد روز الست را.
کسی این را درک می کند که به یاد بیاورد از دست جان جانان جامی نوشیده است
کسی که به یاد بیاورد از نیستان او را ببریده اند
نی محزونی که از نیستان بریده و ناله سر می دهد این را می داند.
در همین دفتر پنجم در داستان گرفتار شدن آهو در طویله خران می خوانیم که آهو از زندگی در طویله می نالد چرا که به یاد می آورد روزی در مرغزار و در ریاحین می چرید.
روحیهای اگاه که لذت قرب را چشیده اند دل به مردارها هرگز نمیبازند.
استاد سابق خسروی
گروه دبیران ادبیات کشور
https://t.me/joinchat/AAAAAD-djOh0rs4ttCQBcA
✔️ آن تنی را که بود در جان خلل
خوش نگردد گر بگیری در عسل
این ذوق عاشقانه و این سرمستی روحی را همگان درک نمی کنند برخی ها بر اثر مداومت و اصرار بر اشتباه حقیقت را گم کرده اند و عشق را اشتباهی فهمیده اند و اکنون از درک لذات واقعی محروم شده اند.
این افراد گرفتار یک مرض شده اند و در حقیقت جانشان تلخ شده است و دیگر شیرین شدنی نیستند.
یک بار با دقت به ان مضمون گوش دهیم.
مولانا از شیرین جانی و تلخ جانی سخن می گوید کسانی که عشق را شناخته اند جان شیرینی دارند و کسانی که از طریق عشق حقیقی دور افتاده اند جان تلخند و اکر آنها را در عسل بیندازی شیرین نمی شوند.
صفات ارباب زرو زور و تزویر است که عبوسند و نلولند و تیره و بد خو و.......بر خلاف عاشقان که متبسمند و شیرین و خوش رو و خوش خو....
بی مناسبت نیست که در وصف این جانهای شیرین چند بیتی از مولانا بشنویم:
✔️این کسی داند که روزی زنده بود
از کف این جان جان جامی ربود
لذت عشق را چه کسی درک می کند؟
کسی که جانش زنده باشد و به یاد بیاورد عهد روز الست را.
کسی این را درک می کند که به یاد بیاورد از دست جان جانان جامی نوشیده است
کسی که به یاد بیاورد از نیستان او را ببریده اند
نی محزونی که از نیستان بریده و ناله سر می دهد این را می داند.
در همین دفتر پنجم در داستان گرفتار شدن آهو در طویله خران می خوانیم که آهو از زندگی در طویله می نالد چرا که به یاد می آورد روزی در مرغزار و در ریاحین می چرید.
روحیهای اگاه که لذت قرب را چشیده اند دل به مردارها هرگز نمیبازند.
استاد سابق خسروی
گروه دبیران ادبیات کشور
https://t.me/joinchat/AAAAAD-djOh0rs4ttCQBcA