📰عمل فهم، رخدادی تولیدی است که حاصل امتزاج دو افق است: افق مفسر که مشحون از پیش داوری ها است و افق متن که امری تاریخی است. پس تلقی فهم به مثابۀ صرفِ بازسازیِ قصد مولف ریشه در نادیده گرفتن تاریخ مندی انسان دارد. گادامر نمی پذیرد که بتوان از افق معنایی خود خارج شد و به درک تام و تمام افق مؤلف دست یافت. در حقیقت، افق مفسر و افق متن هر دو اموری تاریخی هستند که در امتزاج افقها در هم می آمیزند و فهم حاصل از این فرایند نیز خود امری تاریخی است. در اینجا اشاره به یک نکته ضروری است و آن این که گادامر با تولیدی خواندنِ فهم و پیوند زدن آن با محتوا و حقیقت، بر آن نیست تا فهم بازتولیدی را که با مراد و مقصود مؤلف مرتبط است انکار کند. سخن گادامر این است که ما در خوانش متن اولاً و بالذات به دنبال فهم حقیقت و محتوایی هستیم که متن در صدد بیان آن است؛ یعنی کوشش اولیه و اصيل ما این است که با متن بر سر موضوع مشترک به توافق و تفاهم برسیم. اما اگر با وجود همه کوشش هایمان چنین توافقی ممکن نشد، یعنی نتوانستیم متن را به مثابه حقیقت و در چارچوب ظرف دلایل منطقی خودمان فهم کنیم، آنگاه مسیر تحقیق و پژوهش را تغییر می دهیم و این بار کوشش می کنیم متن را نه به مثابه حقیقت، بلکه به عنوان نظر و عقیده شخص دیگر بفهمیم. پس خوانش متن برای دستیابی به مراد و مقصود مؤلف و پدید آورندۀ اثر، تنها هنگامی صورت می گیرد که ما از وظیفه اولیۀ خود (توافق بر سر موضوع مشترک) نا امید شویم. از این رو گادامر معتقد است که فهم یک متن با هدف بازتولید نیت مؤلف آن، رهیافتی فرعی و ثانوی است که در آن با تعلیق ارتباط بنیادی متن با محتوا و حقیقت آنچه می گوید، به بازسازی و بازتولید نیت مؤلف بسنده می شود.🗞
🖍میثم قهرمان
🔖 2800 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 19 دقيقه
📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 22 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann
🖍میثم قهرمان
🔖 2800 کلمه
⏰ زمان مطالعه: 19 دقيقه
📌 متن کامل را در صفحه 10 و 11 روزنامه سازندگی مورخه 22 اسفند 1396 مطالعه کنيد
💠 @goftemaann