Forward from: @attachbot
#شيپيديا
◾️ساسان مرادی
➖نويسندەیيست متولد 54...
▪️او داستان و شعر را دوست دارد و همیشه داستان برایش جدی تر و راز آلود تر بوده است. تجربه هایش شاید هیچگاه در توالی منظمی چاپ و منتشر نشده باشند اما این اتفاق بدلیل کم کاریش نیست، چون دغدغه ی ساختن را همیشه در سر دارد حالا چه تفاوتی دارد خواه راه باشد یا داستان، ساختن ساختن است.
▪️تحصیلاتش بیشتر در زمینه ی زبان و ادبیات فارسی می باشد و علاقه اش به نقد و پژوهش اساطیر، او را به رشته ی فيلولوژى دانشگاه ملی روسیه و پژوهشگاه رودکی تاجیکستان در مقطع دکتري نزدیک می کند. مجموعه داستان های ("توهین به خواننده محترم" و "کسی دیگر ساعت ها را کوک نمی کند") از وی منتشر شده است و ده ها مقاله در خصوص ادبیات فولکلور، پژوهش هايى در اساطیر و همچنين نقدهاى ادبی در نشریات مختلف استاني و کشور ی چاپ و منتشر شده است. غم نانش ساختن راه و ساختمان است تا بتواند در زمان هایی که چیزی نمی نویسد گوشه ای امن برای مردم هنرمند ديارش بسازد تا شاعرانه تر روزگار بگذرانند...
▫️(شعرى از مجموعه ی: سنگ هایی برای نزدن )
✍🏽ساسان مرادى
◾️من آتش به زخم هایت می زنم، می دانم
و وسواس دستهایت را می لرزانم
تا مبادا روزی،
لحظه ای،
روزن خاکستر های کهنه قد بکشند...
دردی نابهنگام است چشمهایت
و چقدر سخت است که چهل و اندى ساله باشی
و طعم اولین رژ لب تندش را هنوز نچشیده باشی
و طعم تلخ یک قهوه
چقدر می تواند شیرینت کند
در آن لحظه
که زمین مذاب می شود
و منقرض می شوند
سلالەی
تاریک و روشن آوازهايت
می دانم باید رفت
زمین
هیچگاه
سرزمین مادری ات نبوده است
باید رفت
تا خاطره ها دوباره از خاک
برنخیزند...
من پیر شده ام بانو
این را
از قهقهه ی پسرانمان می خوانم
ولی من
همیشه
دوست داشتم
لباس گل گلی زيرت را
از روزن در تماشا کنم
تا شاید
بادها برایمان خبر خوشی از بهشت بیاورند
می دانم که همیشه می دانی. بانو
🔚كانال مجله ادبى-هنرى #شى را به شيفتگان ادبيات و هنر معرفى كنيد:
https://t.me/govarishi
◾️ساسان مرادی
➖نويسندەیيست متولد 54...
▪️او داستان و شعر را دوست دارد و همیشه داستان برایش جدی تر و راز آلود تر بوده است. تجربه هایش شاید هیچگاه در توالی منظمی چاپ و منتشر نشده باشند اما این اتفاق بدلیل کم کاریش نیست، چون دغدغه ی ساختن را همیشه در سر دارد حالا چه تفاوتی دارد خواه راه باشد یا داستان، ساختن ساختن است.
▪️تحصیلاتش بیشتر در زمینه ی زبان و ادبیات فارسی می باشد و علاقه اش به نقد و پژوهش اساطیر، او را به رشته ی فيلولوژى دانشگاه ملی روسیه و پژوهشگاه رودکی تاجیکستان در مقطع دکتري نزدیک می کند. مجموعه داستان های ("توهین به خواننده محترم" و "کسی دیگر ساعت ها را کوک نمی کند") از وی منتشر شده است و ده ها مقاله در خصوص ادبیات فولکلور، پژوهش هايى در اساطیر و همچنين نقدهاى ادبی در نشریات مختلف استاني و کشور ی چاپ و منتشر شده است. غم نانش ساختن راه و ساختمان است تا بتواند در زمان هایی که چیزی نمی نویسد گوشه ای امن برای مردم هنرمند ديارش بسازد تا شاعرانه تر روزگار بگذرانند...
▫️(شعرى از مجموعه ی: سنگ هایی برای نزدن )
✍🏽ساسان مرادى
◾️من آتش به زخم هایت می زنم، می دانم
و وسواس دستهایت را می لرزانم
تا مبادا روزی،
لحظه ای،
روزن خاکستر های کهنه قد بکشند...
دردی نابهنگام است چشمهایت
و چقدر سخت است که چهل و اندى ساله باشی
و طعم اولین رژ لب تندش را هنوز نچشیده باشی
و طعم تلخ یک قهوه
چقدر می تواند شیرینت کند
در آن لحظه
که زمین مذاب می شود
و منقرض می شوند
سلالەی
تاریک و روشن آوازهايت
می دانم باید رفت
زمین
هیچگاه
سرزمین مادری ات نبوده است
باید رفت
تا خاطره ها دوباره از خاک
برنخیزند...
من پیر شده ام بانو
این را
از قهقهه ی پسرانمان می خوانم
ولی من
همیشه
دوست داشتم
لباس گل گلی زيرت را
از روزن در تماشا کنم
تا شاید
بادها برایمان خبر خوشی از بهشت بیاورند
می دانم که همیشه می دانی. بانو
🔚كانال مجله ادبى-هنرى #شى را به شيفتگان ادبيات و هنر معرفى كنيد:
https://t.me/govarishi