خبر دوم امروز (که البته تازه نیست) و باز هم مرتبط با قسمت اول (قسمت اول چون تعاریف بوده انگار همه چی بهش مربوطه) اینکه در اون قسمت از محدودیتهای شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) گفتم و اینکه به هیچ وجه معیار خوبی برای اندازهگیری توسعهیافتگی کشورها نیست. هرچند کماکان بانک جهانی از این شاخص استفاده میکنه!
در این ویدئو نیکولا استورجن (Nicola Sturgeon) وزیر اول اسکاتلند (مقام اول کشور) از طرح تازهای حرف میزند. طرحی که اسکاتلند، ایسلند و نیوزلند بنیانگذاران آنند. این کشورها رسما شاخص خوشبختی (well-being) را در اولویت سیاستهای اقتصادی خود قرار دادهاند.
https://www.ted.com/talks/nicola_sturgeon_why_governments_should_prioritize_well_being
او در این ویدئو (که هنوز زیرنویس فارسی نداره اما نگاه کردم در دست بررسی است و احتمالا به زودی خواهد داشت) از جمله میگه:
«میدانید که شاخصهایی که برای اندازهگیری در مقیاس کشور انتخاب میکنیم مهم است. واقعا مهمه، چرا که تمرکز سیاسی را نشان میدهد و محرکی برای فعالیتهای عمومی است. و بر خلاف آنچه هست، من فکر میکنم محدودیتهای شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) برای اندازهگیری موفقیت یک کشور واضح است. میدانید که تولید ناخالص داخلی (GDP) خروجی کارهای ما را اندازهگیری میکند، اما درباره طبیعت کارهای ما هیچی نمیگه، درباره اینکه آیا آن فعالیت ارزشمند و سازنده است یا نه. به عنوان مثال برای مصرف غیرقانونی مواد مخدر (از آنجا که در بازار مبادله میشود) ارزش قايل است اما برای مراقبتهای خانگی بدون حقوق نه. به فعالیتهایی که در کوتاهمدت موجب شکوفایی اقتصاد میشود بها میدهد حتی اگر آن فعالیت به شدت به ضرر پایداری کره زمین در بلندمدت باشد … هدف این گروه (اسکاتلند، ایسلند، نیوزلند) به چالش کشیدن تمرکز بر شاخص محدود تولید ناخالص داخلی (GDP) است. این درسته که رشد اقتصادی مسئله و مهم است، اما تنها چیز مهم نیست. و رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) نباید به قیمت هزینههای دیگر باشد. در واقع، استدلال این گروه آن است که هدف سیاستهای اقتصادی باید خوشبختی اشتراکی باشد: اینکه چقدر جمعیت کشور شاد و تندرست است نه اینکه چقدر ثروتمند است … میدانید که وقتی ما بر خوشبختی تمرکز میکنیم، گفتگویی را آغاز میکنیم که موجب طرح سوالات بنیادین و ژرف است. واقعا چه چیزی در زندگی برای ما مهم است؟ چه چیزی در اجتماعاتی که در آن زندگی میکنیم ارزشمند است؟ چه نوع کشوری، چه نوعی اجتماعی واقعا میخواهیم باشیم؟ و هنگامی که مردم را برای یافتن پاسخ درگیر این سوالات میکنیم باور دارم که فرصت بسیار بهتری داریم تا به ازخودبیگانگی و بیمیلی از سیاست که امروز در بسیاری کشورهای توسعهیافته در سطح جهان رایج است اشاره کنیم … کار ما در اسکاتلند از سال ۲۰۰۷ شروع شد، هنگامی که آنچه بدان «چارچوب عملکرد ملی» میگوییم تدوین شد که در آن به دنبال طیفی از شاخصها بودیم. شاخصهایی چون نابرابری درامدی، شادی کودکان، دسترسی به فضای سبز و دسترسی به مسکن. هیچکدام از اینها با شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) بیان نمیشود، اما برای وجود یک جامعه سلامت و شاد ضروری است … فکر میکنم کاری که ما در اسکاتلند انجام میدهیم قابل اعتناست اما بسیاری چیزهاست که میتوان از دیگر کشورها آموخت … شرکای ما در این شبکه خوشبختی ایسلند و نیوزلند است. بد نیست اشاره کنیم و من مرتبط بودن آن را به شما واگذار میکنم، که هر سه کشور توسط زنان هدایت میشوند. آنها هم اقدامات فوقالعادهای انجام میدهند. نیوزلند در سال ۲۰۱۹ اولین بودجه خوشبختی را منتشر کرد که سلامت روانی در مرکز آن است؛ ایسلند در برابری جنسیتی دستمزدها، مراقبت از کودکان و حقوق والدین پیشروست. میبینیم که اینگونه سیاستها الزاما منجر به افزایش ثروت جامعه نمیشود اما برای داشتن اقتصادی سلامت و جامعهای شاد ضروری است.»
در این ویدئو نیکولا استورجن (Nicola Sturgeon) وزیر اول اسکاتلند (مقام اول کشور) از طرح تازهای حرف میزند. طرحی که اسکاتلند، ایسلند و نیوزلند بنیانگذاران آنند. این کشورها رسما شاخص خوشبختی (well-being) را در اولویت سیاستهای اقتصادی خود قرار دادهاند.
https://www.ted.com/talks/nicola_sturgeon_why_governments_should_prioritize_well_being
او در این ویدئو (که هنوز زیرنویس فارسی نداره اما نگاه کردم در دست بررسی است و احتمالا به زودی خواهد داشت) از جمله میگه:
«میدانید که شاخصهایی که برای اندازهگیری در مقیاس کشور انتخاب میکنیم مهم است. واقعا مهمه، چرا که تمرکز سیاسی را نشان میدهد و محرکی برای فعالیتهای عمومی است. و بر خلاف آنچه هست، من فکر میکنم محدودیتهای شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) برای اندازهگیری موفقیت یک کشور واضح است. میدانید که تولید ناخالص داخلی (GDP) خروجی کارهای ما را اندازهگیری میکند، اما درباره طبیعت کارهای ما هیچی نمیگه، درباره اینکه آیا آن فعالیت ارزشمند و سازنده است یا نه. به عنوان مثال برای مصرف غیرقانونی مواد مخدر (از آنجا که در بازار مبادله میشود) ارزش قايل است اما برای مراقبتهای خانگی بدون حقوق نه. به فعالیتهایی که در کوتاهمدت موجب شکوفایی اقتصاد میشود بها میدهد حتی اگر آن فعالیت به شدت به ضرر پایداری کره زمین در بلندمدت باشد … هدف این گروه (اسکاتلند، ایسلند، نیوزلند) به چالش کشیدن تمرکز بر شاخص محدود تولید ناخالص داخلی (GDP) است. این درسته که رشد اقتصادی مسئله و مهم است، اما تنها چیز مهم نیست. و رشد تولید ناخالص داخلی (GDP) نباید به قیمت هزینههای دیگر باشد. در واقع، استدلال این گروه آن است که هدف سیاستهای اقتصادی باید خوشبختی اشتراکی باشد: اینکه چقدر جمعیت کشور شاد و تندرست است نه اینکه چقدر ثروتمند است … میدانید که وقتی ما بر خوشبختی تمرکز میکنیم، گفتگویی را آغاز میکنیم که موجب طرح سوالات بنیادین و ژرف است. واقعا چه چیزی در زندگی برای ما مهم است؟ چه چیزی در اجتماعاتی که در آن زندگی میکنیم ارزشمند است؟ چه نوع کشوری، چه نوعی اجتماعی واقعا میخواهیم باشیم؟ و هنگامی که مردم را برای یافتن پاسخ درگیر این سوالات میکنیم باور دارم که فرصت بسیار بهتری داریم تا به ازخودبیگانگی و بیمیلی از سیاست که امروز در بسیاری کشورهای توسعهیافته در سطح جهان رایج است اشاره کنیم … کار ما در اسکاتلند از سال ۲۰۰۷ شروع شد، هنگامی که آنچه بدان «چارچوب عملکرد ملی» میگوییم تدوین شد که در آن به دنبال طیفی از شاخصها بودیم. شاخصهایی چون نابرابری درامدی، شادی کودکان، دسترسی به فضای سبز و دسترسی به مسکن. هیچکدام از اینها با شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) بیان نمیشود، اما برای وجود یک جامعه سلامت و شاد ضروری است … فکر میکنم کاری که ما در اسکاتلند انجام میدهیم قابل اعتناست اما بسیاری چیزهاست که میتوان از دیگر کشورها آموخت … شرکای ما در این شبکه خوشبختی ایسلند و نیوزلند است. بد نیست اشاره کنیم و من مرتبط بودن آن را به شما واگذار میکنم، که هر سه کشور توسط زنان هدایت میشوند. آنها هم اقدامات فوقالعادهای انجام میدهند. نیوزلند در سال ۲۰۱۹ اولین بودجه خوشبختی را منتشر کرد که سلامت روانی در مرکز آن است؛ ایسلند در برابری جنسیتی دستمزدها، مراقبت از کودکان و حقوق والدین پیشروست. میبینیم که اینگونه سیاستها الزاما منجر به افزایش ثروت جامعه نمیشود اما برای داشتن اقتصادی سلامت و جامعهای شاد ضروری است.»