Forward from: دال
#یادداشت #دال_یازدهم
🔴 استحاله عدالتخواهی به تکنوکراسی و مرگ انقلاب اسلامی
👤#محمدحسین_بادامچی
🔹اینکه رودخانه عدالتخواهی در پشت سدّ ایتان چنان به دریاچه ای آرام و دلنشین مبدّل می شود که گویی اصلاً از ابتدا برای رسیدن به همین غایت پدید آمده بود، را اصلاً نباید موضوع ساده و بی اهمیتی در نظر گرفت. در واقع نه تنها تبدیل جنبش عدالتخواهی به ایتان اصلاً یک حادثه طبیعی و عادی نیست بلکه برعکس، کمی فاصله گرفتن از آغاز و پایان این اتفاق این ذهنیت را القا می کند که اینها اساساً دوماجرای ماهیتاً متفاوتند که هریک در دل تاریخ مسیر خود را رفته اند و از سر حادثه مرگ یکی با تولد دیگری مقارن گشته است. جنبشی که با مفاهیم عدالت، برابری، جامعه طبقاتی، فساد ساختاری، دفاع از حقوق ملّت، مستضعفین، مردم، مستکبران، قوای قضائی، آزادی انتقاد، و در یک کلمه «آرمانخواهی» هویت یافت و سازمانی که با مفاهیم کارآمدی، توسعه، برنامه ریزی، تخصص، بهینه سازی و رشد اقتصادی و در یک کلمه «مدیریت» بر جای آن نشست.
🔹 سیاست زدایی
آنچه با آن مواجهیم را می توان با تحول از Politics به Policy یا از عمل سیاسی به سیاستگزاری توضیح داد. با بهره گیری از ادبیات جامعه شناختی و بویژه اندیشه ماکس وبر می توان مهمترین تمایز میان این دو را در این دانست که Politics از جنس عقلانیت ارزشی و Policy از جنس عقلانیت ابزاری است. موضوع اولی «اهداف» و موضوع دومی «وسایل» است. در Politics یا عمل سیاسی بحث اصلی درباره اعتبار آرمانها و ارزیابی ساختارها و اراده های سیاسی از حیث تطابق آن با ارزشها و اهداف است، اما Policy یا سیاستگزاری با مفروض گرفتن اهداف صرفاً خود را دلمشغول ارتقاء کارکرد درونی یک سیستم می بیند. از منظر عمل سیاسی یک سیستم همواره به واسطه التهاب دائمی امر سیاسی و تحول در معانی و اهداف و نیاز به سنجش همیشگی ساختارها با آرمانها «در حال تأسیس» است اما از منظر سیاستگزاری هر سیستمی یکبار تأسیس می شود و پس از آن باید کوشید که کارایی آن نظام را حفظ کرد و یا ارتقاء بخشید. آرمانخواهان عامل سیاسی دلمشغول «تحول و تکامل» یک نظامند و سیاستگزاران دلمشغول «اداره» آن. از این حیث مردان سیاسی به سازندگان ماشین دولت شبیهند و سیاستگزاران به مکانیک ها و تعمیرکنندگانِ آن. از یک منظر دیگر زمانی که اهالی پلیسی درباره کارایی ماشین و زودتر به مقصد رسیدن و رفاه حال مسافران در طول راه و مدیریت مصرف سوخت برنامه ریزی می کنند، اهالی پلیتیکز از خودِ مقصد و صدقِ راه در رسیدن به هدف پرسش می کنند. در حالیکه سیاستگزاران به «توسعه» نظامِ موجود می اندیشند، سیاست ورزان در «تعالی» وضع سیاسی موجود چون و چرا می کنند.
🔹 تکنوکراسی
بنابراین وقتی می گوییم «ایتان از عدالتخواهی سیاست زدایی کرده است» مرادمان همین تبدیل و تبدّل و استحاله Politics به Policy است. اینها را صرفاً نباید دو رویکرد در تحلیل مسائل دانست، بلکه اینها را باید دو جهانبینی در فهم جامعه و سیاست و دولت و حتی چیستی مشکل و مسأله (Problem) تلقی کرد. سیاستگزار الزاماً تاریخ، جامعه، سیاست و فرهنگ را چون ماشینی می بیند که اگر «خوب کار کند» هیچ حادثه ای رخ نخواهد داد. ا زاین جهت است که به دو صفت جدید برای سیاستگزارِ مستقر در حاکمیت دست می یابیم: از آنجا که تلقّی مکانیکی از حرکت تاریخ دارد و برای مهارِ آن قائل به مهندسی اجتماعی است، تکنوکرات است و از آنجا که هدفِ هدفستیزِ او «به سامانی» و صرفاً «نظم امور» است عمیقاً محافظه کار است. تکنوکرات سیاستگزاری می کند تا بی نظمی را مهار کند: او تغییر ایجاد می کند تا تغییر را از میان بردارد.
🔹 تکنیک و تکنولوژی
در نگاه تکنوکرات، همه چیز به تکنیک و تکنولوژی فروکاسته می شود. از همین جهت است که ایتان خود را «شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران» معرفی می کند و تکنولوژی را در متن و محور تحلیل و سیاستگزاریِ خود قرار می دهد و کادر خود را از میان مهندسان و مدیران – و نه تحصیل کردگان علوم انسانی- برمی گزیند. مسأله ایتان -همانطور که خود معرفی کرده اند*- کارآمدیِ «ماشین دولت» یا در مقیاس کلان تر «ماشین حاکمیت» است و همواره این کار را با بهبود «روش ها و تکنیکها» انجام می دهد. از این منظر تکنیک مانند تکنولوژی امری یونیورسال است و تنها کافیست که به انتقالِ آن اقدام کرد. «انتقال فناوری» استعاره ی بنیادین نحوه ی نگرش تکنوکراتهای ایتانی به جهان است که بر پایه آن اقتصاد، دانشگاه، علم، فرهنگ، جامعه، سیاست، مدرسه و یا به اصطلاح خودشان «سیستمهای اجتماعی» را در نسبت با «تجربیات جهانی» تحلیل و ارزیابی می کنند. با اینحال پاسخ در هر پرسشِ توسعه ای همواره یک چیز است: انتقال فناوری.
ادامه در👇
🔴 استحاله عدالتخواهی به تکنوکراسی و مرگ انقلاب اسلامی
👤#محمدحسین_بادامچی
🔹اینکه رودخانه عدالتخواهی در پشت سدّ ایتان چنان به دریاچه ای آرام و دلنشین مبدّل می شود که گویی اصلاً از ابتدا برای رسیدن به همین غایت پدید آمده بود، را اصلاً نباید موضوع ساده و بی اهمیتی در نظر گرفت. در واقع نه تنها تبدیل جنبش عدالتخواهی به ایتان اصلاً یک حادثه طبیعی و عادی نیست بلکه برعکس، کمی فاصله گرفتن از آغاز و پایان این اتفاق این ذهنیت را القا می کند که اینها اساساً دوماجرای ماهیتاً متفاوتند که هریک در دل تاریخ مسیر خود را رفته اند و از سر حادثه مرگ یکی با تولد دیگری مقارن گشته است. جنبشی که با مفاهیم عدالت، برابری، جامعه طبقاتی، فساد ساختاری، دفاع از حقوق ملّت، مستضعفین، مردم، مستکبران، قوای قضائی، آزادی انتقاد، و در یک کلمه «آرمانخواهی» هویت یافت و سازمانی که با مفاهیم کارآمدی، توسعه، برنامه ریزی، تخصص، بهینه سازی و رشد اقتصادی و در یک کلمه «مدیریت» بر جای آن نشست.
🔹 سیاست زدایی
آنچه با آن مواجهیم را می توان با تحول از Politics به Policy یا از عمل سیاسی به سیاستگزاری توضیح داد. با بهره گیری از ادبیات جامعه شناختی و بویژه اندیشه ماکس وبر می توان مهمترین تمایز میان این دو را در این دانست که Politics از جنس عقلانیت ارزشی و Policy از جنس عقلانیت ابزاری است. موضوع اولی «اهداف» و موضوع دومی «وسایل» است. در Politics یا عمل سیاسی بحث اصلی درباره اعتبار آرمانها و ارزیابی ساختارها و اراده های سیاسی از حیث تطابق آن با ارزشها و اهداف است، اما Policy یا سیاستگزاری با مفروض گرفتن اهداف صرفاً خود را دلمشغول ارتقاء کارکرد درونی یک سیستم می بیند. از منظر عمل سیاسی یک سیستم همواره به واسطه التهاب دائمی امر سیاسی و تحول در معانی و اهداف و نیاز به سنجش همیشگی ساختارها با آرمانها «در حال تأسیس» است اما از منظر سیاستگزاری هر سیستمی یکبار تأسیس می شود و پس از آن باید کوشید که کارایی آن نظام را حفظ کرد و یا ارتقاء بخشید. آرمانخواهان عامل سیاسی دلمشغول «تحول و تکامل» یک نظامند و سیاستگزاران دلمشغول «اداره» آن. از این حیث مردان سیاسی به سازندگان ماشین دولت شبیهند و سیاستگزاران به مکانیک ها و تعمیرکنندگانِ آن. از یک منظر دیگر زمانی که اهالی پلیسی درباره کارایی ماشین و زودتر به مقصد رسیدن و رفاه حال مسافران در طول راه و مدیریت مصرف سوخت برنامه ریزی می کنند، اهالی پلیتیکز از خودِ مقصد و صدقِ راه در رسیدن به هدف پرسش می کنند. در حالیکه سیاستگزاران به «توسعه» نظامِ موجود می اندیشند، سیاست ورزان در «تعالی» وضع سیاسی موجود چون و چرا می کنند.
🔹 تکنوکراسی
بنابراین وقتی می گوییم «ایتان از عدالتخواهی سیاست زدایی کرده است» مرادمان همین تبدیل و تبدّل و استحاله Politics به Policy است. اینها را صرفاً نباید دو رویکرد در تحلیل مسائل دانست، بلکه اینها را باید دو جهانبینی در فهم جامعه و سیاست و دولت و حتی چیستی مشکل و مسأله (Problem) تلقی کرد. سیاستگزار الزاماً تاریخ، جامعه، سیاست و فرهنگ را چون ماشینی می بیند که اگر «خوب کار کند» هیچ حادثه ای رخ نخواهد داد. ا زاین جهت است که به دو صفت جدید برای سیاستگزارِ مستقر در حاکمیت دست می یابیم: از آنجا که تلقّی مکانیکی از حرکت تاریخ دارد و برای مهارِ آن قائل به مهندسی اجتماعی است، تکنوکرات است و از آنجا که هدفِ هدفستیزِ او «به سامانی» و صرفاً «نظم امور» است عمیقاً محافظه کار است. تکنوکرات سیاستگزاری می کند تا بی نظمی را مهار کند: او تغییر ایجاد می کند تا تغییر را از میان بردارد.
🔹 تکنیک و تکنولوژی
در نگاه تکنوکرات، همه چیز به تکنیک و تکنولوژی فروکاسته می شود. از همین جهت است که ایتان خود را «شبکه تحلیلگران تکنولوژی ایران» معرفی می کند و تکنولوژی را در متن و محور تحلیل و سیاستگزاریِ خود قرار می دهد و کادر خود را از میان مهندسان و مدیران – و نه تحصیل کردگان علوم انسانی- برمی گزیند. مسأله ایتان -همانطور که خود معرفی کرده اند*- کارآمدیِ «ماشین دولت» یا در مقیاس کلان تر «ماشین حاکمیت» است و همواره این کار را با بهبود «روش ها و تکنیکها» انجام می دهد. از این منظر تکنیک مانند تکنولوژی امری یونیورسال است و تنها کافیست که به انتقالِ آن اقدام کرد. «انتقال فناوری» استعاره ی بنیادین نحوه ی نگرش تکنوکراتهای ایتانی به جهان است که بر پایه آن اقتصاد، دانشگاه، علم، فرهنگ، جامعه، سیاست، مدرسه و یا به اصطلاح خودشان «سیستمهای اجتماعی» را در نسبت با «تجربیات جهانی» تحلیل و ارزیابی می کنند. با اینحال پاسخ در هر پرسشِ توسعه ای همواره یک چیز است: انتقال فناوری.
ادامه در👇