وقتی بچع بودیم بعضی وقتا یسری مهمونای مهم میومدن خونه بابابزرگم اینا...خو مام همش پلاس بودیم اونجا دیگه بعد چون خیلییییی سروصدا میکردیم(ک البته هنوزم زیاد فرقی نکردیم)
یکی یدونه پلاستیک میدادن دستمون میگفتن برید تو باغ بابابزرگ حلزون جمع کنین هرکی بیشتر حلزون جمع کرد برندس
یکی یدونه پلاستیک میدادن دستمون میگفتن برید تو باغ بابابزرگ حلزون جمع کنین هرکی بیشتر حلزون جمع کرد برندس