«امروز دوباره دیدمش. توی قطار. توی هواپیما. توی تهران. البته چشمهایش رنگی بود و لب بالایش انحنای بیشتری داشت. من بیتوجّه به این که مُرده خیال کردم که دوباره دیدمش_توی آدمهای دیگر. در سفرهایی که هرگز نرفته بودیم. روی سنگفرشهایی که هرگز_اتوبوس تکان خورد. دستش را چنگ زدم.»
#ناشناس
#ناشناس