Forward from: serein —
این مانهوا یه داستان کوتاه ۹ چپتری هستش، که به نظرم ارزش خوندن رو داره با اینکه خیلی زود مانهواکا همه چیز رو جمع کرد.
داستان در رابطه با ایزاک و تئودور، هماتاقی های دوره مدرسه شبانه روزی هستش. ایزاک بعد از تمام تلاش هایی که میکنه بالاخره موفق میشه به تئودور نزدیک بشه و دقیقا زمانی که دوستیشون فراتر میره تئودور یهو ناپدید میشه و الان بعد گذشت چند سال سروکلش پیدا شده و ایزاک میخواد بدونه هدف تئودور دقیقا چیه!میتونید این کار رو از این چنل بخونید : tap tap