🌎 «نگاه به شرق» در غرب آسیا (2)
🔶 همچنان که در سطور پیشین مطرح شد، «نگاه به شرق» به یکی از مهمترین مباحث محافل رسانهای و کارشناسی در غرب آسیا تبدیل شده است. تحولات غرب آسیا، متأثر از رویدادها و روندهای جهانی است و این منطقه نیز مانند بسیاری از مناطق دیگر دنیا درحال تجربه جهانی جدید؛ پرسش اساسی اما این است که چرا نگاه به شرق در غرب آسیا هواداران بیشتری نسبت به گذشته دارد؟
🔶 پاسخ به این پرسش، اگرچه نیاز به بررسی بسیاری از مؤلفههای تاریخی، هویتی و اقتصادی دارد، اما بهاختصار بخشی از آن را میتوان در تفاوت رفتار آمریکا و چین در غرب آسیا ارزیابی کرد. جنبههای مختلف سیاستورزی واشنگتن و پکن واجد تمایزهای بنیادینی است که میتواند رشد فزاینده تمایل به چین در این منطقه را توضیح دهد.
🔶 آمریکا حداقل در هزاره سوم، دو حمله نظامی فاجعهبار به عراق و افغانستان داشته که امروز پس از گذشت حدود دو دهه از این تجاوزات، مشکلات بنیادین اشغالشدگان همچنان پا برجاست. حمله آمریکا به عراق، حداقل در ذهنیت بخش بزرگی از مردم و نخبگان این منطقه، عاملی ثباتزدا و مولد گروههای تروریستی بوده است. قربانیان جنگ آمریکا علیه تروریسم در عراق، افغانستان و پاکستان، بیش از نیم میلیون نفر، برآورد شده و این درحالی است که چین، چنین سابقهای از حضور نظامی در این منطقه ندارد.
🔶 آمریکا با توجه به اینکه حداقل پس از جنگ جهانی دوم، قدرت مسلط در نظام بینالملل بوده است، در هر روابط دو جانبهای با کشورهای غرب آسیا، صرفاً با افراد و گروههایی که تمایل دارد، کار میکند. در غیر اینصورت مسیر تغییر آنها را پی میگیرد؛ نمونه روشن آن در لبنان امروز قابل مشاهده است. چین اما چندان اهمیتی به ساختارهای داخلی کشورها نمیدهد. برای چین مهم این است که بتواند منافع اقتصادی مشترک با ساختار موجود هر کشوری تعریف کند.
🔶 آمریکا در دو دهه گذشته، هزینههای مالی فراوانی در غرب آسیا انجام داده که حداقل بخشی از آنها به نتیجه مطلوب نرسیده است. اکنون اما واشنگتن دیگر تمایل چندانی به سرمایه گذاری در این منطقه بدون منافع فوری و روشن ندارد. بنابراین هرگونه حمایت مالی از کشورهای این منطقه را منوط به تغییرات دلخواه خود میکند که عموماً مجموعهای از مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دربرمیگیرد. چین اما حداقل در مقطع فعلی، سرمایهگذاری اقتصادی را منوط به تغییرات سیاسی و اجتماعی کشورها نمیکند.
✔️ به هرروی و فارغ از ابعاد گسترده و پیچیده این موضوع، به نظر میرسد دوگانه آمریکا- چین در غرب آسیا به نحوه فزایندهای در حال تولید است. فارغ از اینکه «نگاه به شرق»؛ انتخاب کشور های غرب آسیاست یا اضطرار، حکومتهای این منطقه به اندازه کافی دلایل روانی و البته میدانی برای «نگاه به شرق» دارند. سیاست ورزی واشنگتن اما در حال تقویت این رویکرد در غرب آسیاست./ تبیین
https://t.me/institutekherademoaser
🔶 همچنان که در سطور پیشین مطرح شد، «نگاه به شرق» به یکی از مهمترین مباحث محافل رسانهای و کارشناسی در غرب آسیا تبدیل شده است. تحولات غرب آسیا، متأثر از رویدادها و روندهای جهانی است و این منطقه نیز مانند بسیاری از مناطق دیگر دنیا درحال تجربه جهانی جدید؛ پرسش اساسی اما این است که چرا نگاه به شرق در غرب آسیا هواداران بیشتری نسبت به گذشته دارد؟
🔶 پاسخ به این پرسش، اگرچه نیاز به بررسی بسیاری از مؤلفههای تاریخی، هویتی و اقتصادی دارد، اما بهاختصار بخشی از آن را میتوان در تفاوت رفتار آمریکا و چین در غرب آسیا ارزیابی کرد. جنبههای مختلف سیاستورزی واشنگتن و پکن واجد تمایزهای بنیادینی است که میتواند رشد فزاینده تمایل به چین در این منطقه را توضیح دهد.
🔶 آمریکا حداقل در هزاره سوم، دو حمله نظامی فاجعهبار به عراق و افغانستان داشته که امروز پس از گذشت حدود دو دهه از این تجاوزات، مشکلات بنیادین اشغالشدگان همچنان پا برجاست. حمله آمریکا به عراق، حداقل در ذهنیت بخش بزرگی از مردم و نخبگان این منطقه، عاملی ثباتزدا و مولد گروههای تروریستی بوده است. قربانیان جنگ آمریکا علیه تروریسم در عراق، افغانستان و پاکستان، بیش از نیم میلیون نفر، برآورد شده و این درحالی است که چین، چنین سابقهای از حضور نظامی در این منطقه ندارد.
🔶 آمریکا با توجه به اینکه حداقل پس از جنگ جهانی دوم، قدرت مسلط در نظام بینالملل بوده است، در هر روابط دو جانبهای با کشورهای غرب آسیا، صرفاً با افراد و گروههایی که تمایل دارد، کار میکند. در غیر اینصورت مسیر تغییر آنها را پی میگیرد؛ نمونه روشن آن در لبنان امروز قابل مشاهده است. چین اما چندان اهمیتی به ساختارهای داخلی کشورها نمیدهد. برای چین مهم این است که بتواند منافع اقتصادی مشترک با ساختار موجود هر کشوری تعریف کند.
🔶 آمریکا در دو دهه گذشته، هزینههای مالی فراوانی در غرب آسیا انجام داده که حداقل بخشی از آنها به نتیجه مطلوب نرسیده است. اکنون اما واشنگتن دیگر تمایل چندانی به سرمایه گذاری در این منطقه بدون منافع فوری و روشن ندارد. بنابراین هرگونه حمایت مالی از کشورهای این منطقه را منوط به تغییرات دلخواه خود میکند که عموماً مجموعهای از مؤلفههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را دربرمیگیرد. چین اما حداقل در مقطع فعلی، سرمایهگذاری اقتصادی را منوط به تغییرات سیاسی و اجتماعی کشورها نمیکند.
✔️ به هرروی و فارغ از ابعاد گسترده و پیچیده این موضوع، به نظر میرسد دوگانه آمریکا- چین در غرب آسیا به نحوه فزایندهای در حال تولید است. فارغ از اینکه «نگاه به شرق»؛ انتخاب کشور های غرب آسیاست یا اضطرار، حکومتهای این منطقه به اندازه کافی دلایل روانی و البته میدانی برای «نگاه به شرق» دارند. سیاست ورزی واشنگتن اما در حال تقویت این رویکرد در غرب آسیاست./ تبیین
https://t.me/institutekherademoaser