ی روز واست از ماهی که برام دیگه نمیدرخشه میگم
ی روز از باد میگم که دیگه موهای بد قلق منو نمیتونه حرکت بده
ی روز میگم از رنگای مداد رنگیم که دیگه رنگ نمیدن رو کاغذ .. رنگا رو بوم نمیشینن
ی روز حواست پرت صدای رعد و برق ترسناک میشه و میخوای که پناهت باشم و میگم که وجود ندارم
ی روز میگم لحظه های زندگیمون مث قطره ان
تو راهن نرسیده غیب میشن ، میرن قاطی بقیه تو برکه
میگم از چشمات که تا میخواستم نگاهشون کنم پلک زدی نزاشتی
من خیلی حرفای نگفته دارم
شاید هیچوقت بهت نگم
شاید هیچوقت ندونی
ولی یادت باشه اگرم نگفته باشم ولی یه روزی تو همین دنیا زندگی میکنی تو حرفام
واقعی میشن
آره .. واقعی میشن !
ی روز از باد میگم که دیگه موهای بد قلق منو نمیتونه حرکت بده
ی روز میگم از رنگای مداد رنگیم که دیگه رنگ نمیدن رو کاغذ .. رنگا رو بوم نمیشینن
ی روز حواست پرت صدای رعد و برق ترسناک میشه و میخوای که پناهت باشم و میگم که وجود ندارم
ی روز میگم لحظه های زندگیمون مث قطره ان
تو راهن نرسیده غیب میشن ، میرن قاطی بقیه تو برکه
میگم از چشمات که تا میخواستم نگاهشون کنم پلک زدی نزاشتی
من خیلی حرفای نگفته دارم
شاید هیچوقت بهت نگم
شاید هیچوقت ندونی
ولی یادت باشه اگرم نگفته باشم ولی یه روزی تو همین دنیا زندگی میکنی تو حرفام
واقعی میشن
آره .. واقعی میشن !