ایران بهعنوانِ ایرانشهر (۱)
تبیین مفاهیم اصلی و توضیح ایرادهای وارده به اندیشهی ایرانشهری
✅ فهم نادرست از اندیشهی ایرانشهری
بحث اندیشۀ ایرانشهری و این اصطلاح را که من دو-سهدههای است بهکاربردهام، در شرایط خاصی از هفت-هشت سالِ پیش کمی به آن توجه شده بود، از دو-سهسال پیش، بیشتر و بیشتر به آن توجه شده است.
عدۀ زیادی تقریباً آن را تکرار کردند؛ عدهای هم دربارۀ اندیشۀ ایرانشهری حرف زدند، کتاب نوشتند، در دانشگاهها تا جایی که من اطلاع دارم چند رساله در این مورد نوشتهشدهاست.
اگر بگویم اکثریت کسانی که در این مباحث شرکت میکنند و سخن میگویند تا حد زیادی بهدرستی نمیدانند که دربارۀ چه چیزی صحبت میکنند، اغراق نکردهام.
حتماً هم چند نفری هستند که مسائل را از نزدیک دنبال میکنند و نوشتهها را میخوانند و حرف میزنند، ولی تا جایی که من متوجه شدم اکثریت نمیخوانند و فهم درستی از این مباحث ندارند. یکی از منابع اطلاعاتی کنونی ما اینترنت است. البته اینترنت بهتر بود. بالاخره یک صفحهای روی مانیتور باز میشد، یکی دو صفحه مطلب جا میگرفت.
اماّ الان متاسفانه با تلگرام که به چند خط تبدیلشدهاست، مشخص است که چنین بحثهایی به چه نتایجی میانجامد. هر کسی، آنچه را میفهمد میگوید. با توجه به ایدئولوژی خودش اعتراضی هم میکند و در درجۀ اول، قبل از اینکه مطلبی را بفهمد، مراجعه میکند به ایمان یا ایدئولوژی که دارد تا ببیند که چقدر این حرف با ایمان و ایدئولوژیاش سازگار است. با توجه به آن، بلافاصله یک موضعی میگیرند، که معمولاّ حرفهای بیربط زیادی میزنند.
اینکه در رسانهها، چیزی چنین بازتابی پیدا کند، یک مسئله است، ولی در دانشگاههای ما هم کسانی از این حرفهای بیربط میزنند و افرادی نخوانده و فقط از طریق یک پیام تلگرامی یا یک مقالۀ مختصری که دانشجویی برای نمره گرفتنش تهیه میکند، نظر میدهند.
همه میدانیم که دانشجوی امروزی هم معمولاً چیزی نمیخوانَد، اگر سند و مستند منقدان ما اینچنین باشد، که فاجعه است. با کمال تأسف باید بگویم که استادان دانشگاهی ما لااقل آنهایی که در اینباره چیزی گفتند و یا نوشتند -البته بیشترشان مصاحبه کردند، چون مصاحبه هم راحت تر است و هم احتیاج به سند ندارد و وقتی حرفی میزنیم، بعد میشود تکذیب کرد که حرف من درست فهمیده نشده است- با این وضعیت حرف های بیربط زیادی میزنند.
"روز و شب عربده با خَلق خدا نتوان کرد"
با همه نمیشود جنگید، ولی میتوانم در هر فرصتی مقداری توضیح دهم که اصلاً بحث بر سر چیست و در واقع کلمهی ایرانشهری از کجا میآید.
حدود سیوپنج سال پیش من این کلمه را برای اولینبار بهکاربردم، در نوشتهای که ابتدا یک مقاله در مورد خواجه نظامالملک طوسی بود و بعد تبدیل شد به کتاب و در آنجا گفتم تجدید اندیشۀ ایرانشهری یا اندیشۀ ایرانشهری در سیاستنامۀ خواجه نظامالملک طوسی.
آنوقت کسی البته متوجه نشد که این بحث به چهچیزی مربوط میشود. افرادی که خوانده بودند اعتراضی نکردند. یکی از استادانی که خوانده بود بعد از چند روز به من تلفن کرد و گفت مطلب مهمی در این بخش از کتاب گفتید. گفت: این احتمال دارد که شخصی به نام الایرانشهری که در کتابهای قدیمی ماست که گویا یک فیلسوفِ دهری بوده و هیچ راجع به شرح حالش نمیدانیم، شاید آن ایرانشهری هم در واقع شخص نباشد و یک فکری است که شاید از آنجا آمده و ربطی به آن داشته باشد.
بعداً هم که من در مورد آن شخص تحقیق کردم و اسم و اسم کوچک آن را پیدا کردم، دیدم که به بحث من مربوط نمیشود. اما بحث من در واقع از کجا آمده است؟
این بخش البته یک ذره به شرححال مربوط میشود ولی بد نیست که من اینجا آن را توضیح دهم.
ببینید بحث اندیشۀ سیاسی که در اروپا سابقۀ طولانی دارد، در کشور ما هیچ سابقهای ندارد. یعنی از زمانی که دانشکدۀ حقوق یا علوم سیاسی را باز کردند تا حدود ۱۳۳۰ در دانشکدۀ حقوق هنوز اندیشه درس داده نمیشد، چون علم سیاست در ذیل حقوق عمومی فهمیده میشد.
افرادی که از ایران میرفتند علوم سیاسی بخوانند در جاهایی درس خواندند، که در واقع حقوق عمومی بود. یکی دو واحدی اندیشه هم البته بعضی از اینها میگذراندند. اولین نفرها از سال ۳۰ شمسی به بعد که آمدند اندیشۀ سیاسی درس دادند، هیچکدام در این رشته تخصص نداشتند.
... از زمانی که من در دانشکدۀ حقوق بودم [سطح] این درس تا این حد بود. چون من در ایران علوم سیاسی نخواندم، بنابراین اصلاً در این بحث ها نبودم، شانسی که آورده بودم البته چون علوم سیاسی من آنقدر سطحش پایین بود که میشد اصلاً نخواند.
از دو رشتهی دانشکدۀ حقوق، رشتۀ حقوقش اهمیت داشت. من بر حسب تصادف در کنکور در رشتهی حقوق قبول شدم.
سخنرانی استاد جواد طباطبایی
در خانه گفتمان شهر و معماری، سهشنبه ۱۱م مهرماه ۱۳۹۶ ساعت ۱۶
@JTabaTabayi