#زکات_دیدار
#دلنوشته
دو شهید والا مقام یکی در سال ۶۷ ودیگری درسال۶۹شهید شدن سید وحید به گفته مادر خیلی رشید بودند وبعد از شهادت چون راننده تانک بودند بجز مشتی استخوان چیزی ازش باقی نیامده بودابوالفضل هم جانباز بود که بعداز اعزام به آلمان ومعالجه به ایران میاد ولی دربدو ورود تو فرودگاه کسی ازبستگان خبر شهادت برادر را میدهد که این داغ برای برادرکه فقط ۱۱ماه باهم فاصله سنی دارند خیلی سنگین بود وبعد از مدتی به برادر شهیدش میپیوندد ازخصوصیات سید ابوالفضل که معلم دینی هم بودند که جلوی مدرسه می ایستادند وبه بچه ها شکلات میداند برایشان هدیه می گرفت ووقتی مدیرشون بهش میگفته مگه چقدر حقوق میگیری میخندیدند خیلی کار میکردند ودر اعتراض مادر برای استراحت یا بعداز مجروحیت بار اول میگفت وقت بسیار است وهممون یه روز میریم تو خاک ازشاگردان این شهید مسعود امامی که الان در سیما هستند گفتند من هرچی دارم از شهید سلطانی دارم
خدایا سرانجام کار توخشنود باشی وما رستگار
برروح شهیدان صلولت
به قلم خانم آذر آذری
6 دیماه 96
#زکات_دیدار
#شهید_سید_ابوالفضل_میرسلطانی
@karevane_shohada
@toluehagh_ir
#دلنوشته
دو شهید والا مقام یکی در سال ۶۷ ودیگری درسال۶۹شهید شدن سید وحید به گفته مادر خیلی رشید بودند وبعد از شهادت چون راننده تانک بودند بجز مشتی استخوان چیزی ازش باقی نیامده بودابوالفضل هم جانباز بود که بعداز اعزام به آلمان ومعالجه به ایران میاد ولی دربدو ورود تو فرودگاه کسی ازبستگان خبر شهادت برادر را میدهد که این داغ برای برادرکه فقط ۱۱ماه باهم فاصله سنی دارند خیلی سنگین بود وبعد از مدتی به برادر شهیدش میپیوندد ازخصوصیات سید ابوالفضل که معلم دینی هم بودند که جلوی مدرسه می ایستادند وبه بچه ها شکلات میداند برایشان هدیه می گرفت ووقتی مدیرشون بهش میگفته مگه چقدر حقوق میگیری میخندیدند خیلی کار میکردند ودر اعتراض مادر برای استراحت یا بعداز مجروحیت بار اول میگفت وقت بسیار است وهممون یه روز میریم تو خاک ازشاگردان این شهید مسعود امامی که الان در سیما هستند گفتند من هرچی دارم از شهید سلطانی دارم
خدایا سرانجام کار توخشنود باشی وما رستگار
برروح شهیدان صلولت
به قلم خانم آذر آذری
6 دیماه 96
#زکات_دیدار
#شهید_سید_ابوالفضل_میرسلطانی
@karevane_shohada
@toluehagh_ir