ختم احادیث صحیح


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


ختم احادیث امام بخاری / مسلم / ریاض الصالحین

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Statistics
Posts filter


( کتاب وکالت )

👇👇👇👇


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (4): كسي كه ضامن اداي وام ميتي بشود، نمي تواند از تعهد خود بازگردد



1054 ـ عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِاللَّهِ رَضِي اللَّه عَنْهما قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ : «لَوْ قَدْ جَاءَ مَالُ الْبَحْرَيْنِ قَدْ أَعْطَيْتُكَ هَكَذَا وَهَكَذَا وَهَكَذَا» فَلَمْ يَجِئْ مَالُ الْبَحْرَيْنِ حَتَّى قُبِضَ النَّبِيُّ  فَلَمَّا جَاءَ مَالُ الْبَحْرَيْنِ أَمَرَ أَبُو بَكْرٍ فَنَادَى: مَنْ كَانَ لَهُ عِنْدَ النَّبِيِّ  عِدَةٌ أَوْ دَيْنٌ فَلْيَأْتِنَا فَأَتَيْتُهُ، فَقُلْتُ: إِنَّ النَّبِيَّ  قَالَ: لِي كَذَا وَكَذَا فَحَثَى لِي حَثْيَةً فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ خَمْسُ مِائَةٍ وَقَالَ خُذْ مِثْلَيْهَا. (بخارى:2296)



ترجمه: جابر بن عبد الله رضي الله عنهما مي‏گويد: نبي اكرم  فرمود: «اگر مال بحرين برسد، اين قدر و اين قدر اين قدر، به تو خواهم داد». اما مال بحرين نرسيد تا اينكه رسول ‏الله  رحلت كرد. وقتي اموال بحرين رسيد، ابوبكر دستور داد، اعلام كنند: هركس كه رسول ‏الله  به او وعده داده، يا از آنحضرت  قرضي مي خواهد، نزد ما بيايد. جابر بن عبد الله  مي‏گويد: نزد ابوبكر  رفتم و گفتم: رسول ‏الله به من چنين فرمود: (كه اگر مال بحرين بيايد، فلان مبلغ را به تو خواهم داد). ابوبكر  يك مشت پر، به من داد. و بعد از شمردن، ديدم كه پانصد درهم هستند. سپس، فرمود: دو برابر آنچه به تو دادم، بردار.



ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (3): خداوند مي فرمايد:  والذين عقدت أيمانكم فآتوهم نصيبهم يعني با كساني كه پيمان بسته ايد، سهميه شان را بدهيد



1053 ـ عن أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ : أَنَّهُ قِيلَ لَهُ: أَبَلَغَكَ أَنَّ النَّبِيَّ  قَالَ: «لا حِلْفَ فِي الإِسْلامِ»؟ فَقَالَ: قَدْ حَالَفَ النَّبِيُّ  بَيْنَ قُرَيْشٍ وَالأَنْصَارِ فِي دَارِي. (بخارى: 2294)



ترجمه: از انس بن مالك  روايت است كه از وي پرسيدند: آيا اين حديث رسول‏الله  كه فرمود: «در اسلام عهد و پيماني، بسته نشده است»، به تو رسيده است؟ انس بن مالك گفت: رسول ‏الله  در خانة من، ميان قريش و انصار، عهد و پيمان برقرار نمود.



ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (2): محول ساختن وام ميت به ديگري، جائز است



1052 ـ عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الأَكْوَعِ  قَالَ: كُنَّا جُلُوسًا عِنْدَ النَّبِيِّ  إِذْ أُتِيَ بِجَنَازَةٍ فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا فَقَالَ: «هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟» قَالُوا: لا. قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟» قَالُوا: لا، فَصَلَّى عَلَيْهِ ثُمَّ أُتِيَ بِجَنَازَةٍ أُخْرَى فَقَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ صَلِّ عَلَيْهَا، قَالَ: «هَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟» قِيلَ: نَعَمْ، قَالَ: «فَهَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟» قَالُوا: ثَلاثَةَ دَنَانِيرَ فَصَلَّى عَلَيْهَا، ثُمَّ أُتِيَ بِالثَّالِثَةِ، فَقَالُوا: صَلِّ عَلَيْهَا، قَالَ: «هَلْ تَرَكَ شَيْئًا؟» قَالُوا: لا، قَالَ: «فَهَلْ عَلَيْهِ دَيْنٌ؟» قَالُوا: ثَلاثَةُ دَنَانِيرَ قَالَ: «صَلُّوا عَلَى صَاحِبِكُمْ» قَالَ أَبُو قَتَادَةَ: صَلِّ عَلَيْهِ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَعَلَيَّ دَيْنُهُ فَصَلَّى عَلَيْهِ. (بخارى:2299)


ترجمه: سلمه بن اكوع  مي‏گويد: نزد رسول ‏الله  نشسته بوديم كه جنازه اي را آوردند. مردم گفتند: بر اين جنازه، نماز بخوان. رسول خدا  فرمود: «آيا اين ميت، بدهكار است»؟ گفتند: خير. فرمود: «آيا چيزي از خود به جا گذاشته است»؟ گفتند: خير. آنگاه، رسول ‏الله  بر او نماز جنازه خواند. سپس، جنازة ديگري آوردند و گفتند: اي رسول خدا! بر آن، نماز بخوان. رسول ‏الله  فرمود: «آيا او، بدهكاري دارد»؟ گفتند: بلي. رسول ‏الله  فرمود: «آيا چيزي از خود بجا گذاشته است»؟ گفتند: سه دينار. آنگاه، بر او نماز خواند. سپس، جنازة ديگري آوردند و گفتند: بر آن، نماز بخوان. رسول خدا  فرمود: «آيا چيزي باقي گذاشته است»؟ گفتند: خير. پرسيد: «آيا بدهكاري دارد »؟ گفتند: سه دينار بدهكار است. رسول ‏الله  فرمود: «بر رفيقتان، نماز جنازه بخوانيد». ابوقتاده  گفت: اي رسول‏خدا! بر او، نماز بخوان. پرداخت بدهي او، به عهدة من است. آنگاه، رسول خدا  بر وي، نماز خواند.


ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (1): اگر شخصي، نزد ثروتمندى حواله داده شود، به او مراجعه كند



1051 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «مَطْلُ الْغَنِيِّ ظُلْمٌ وَمَنْ أُتْبِعَ عَلَى مَلِيٍّ فَلْيَتَّبِعْ». (بخارى: 2288)



ترجمه: از ابوهريره  روايت است كه نبي ‏اكرم  فرمود: «اگر ثروتمند، در پرداخت وام خود، تأخير كند، مرتكب ظلم شده ‏است. و هر كس، نزد پولداري حواله داده شود، به او مراجعه كند».



ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


( کتاب احکام حواله )

👇👇👇👇


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (6): دريافت مزد در برابر جفت ‌كردن حيوان نر و ماده



1050 ـ عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: نَهَى النَّبِيُّ  عَنْ عَسْبِ الْفَحْلِ. (بخارى: 2284)



ترجمه: از ابن عمر رضي الله عنهما روايت است كه فرمود: رسول ‏الله  دريافت مزد را براي جفت كردن نر با ماده، منع فرمود.



🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (5): مزد كسي كه براي علاج شخصي، سورة حمد را بخواند



1049 ـ عَنْ أَبِي سَعِيدٍ  قَالَ: انْطَلَقَ نَفَرٌ مِنْ أَصْحَابِ النَّبِيِّ  فِي سَفْرَةٍ سَافَرُوهَا حَتَّى نَزَلُوا عَلَى حَيٍّ مِنْ أَحْيَاءِ الْعَرَبِ فَاسْتَضَافُوهُمْ، فَأَبَوْا أَنْ يُضَيِّفُوهُمْ، فَلُدِغَ سَيِّدُ ذَلِكَ الْحَيِّ، فَسَعَوْا لَهُ بِكُلِّ شَيْءٍ لا يَنْفَعُهُ شَيْءٌ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: لَوْ أَتَيْتُمْ هَؤُلاءِ الرَّهْطَ الَّذِينَ نَزَلُوا لَعَلَّهُ أَنْ يَكُونَ عِنْدَ بَعْضِهِمْ شَيْءٌ، فَأَتَوْهُمْ فَقَالُوا: يَا أَيُّهَا الرَّهْطُ إِنَّ سَيِّدَنَا لُدِغَ وَسَعَيْنَا لَهُ بِكُلِّ شَيْءٍ لا يَنْفَعُهُ، فَهَلْ عِنْدَ أَحَدٍ مِنْكُمْ مِنْ شَيْءٍ، فَقَالَ بَعْضُهُمْ: نَعَمْ وَاللَّهِ إِنِّي لأَرْقِي، وَلَكِنْ وَاللَّهِ لَقَدِ اسْتَضَفْنَاكُمْ فَلَمْ تُضَيِّفُونَا، فَمَا أَنَا بِرَاقٍ لَكُمْ حَتَّى تَجْعَلُوا لَنَا جُعْلاً، فَصَالَحُوهُمْ عَلَى قَطِيعٍ مِنَ الْغَنَمِ، فَانْطَلَقَ يَتْفِلُ عَلَيْهِ وَيَقْرَأُ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ فَكَأَنَّمَا نُشِطَ مِنْ عِقَالٍ، فَانْطَلَقَ يَمْشِي وَمَا بِهِ قَلَبَةٌ، قَالَ: فَأَوْفَوْهُمْ جُعْلَهُمِ الَّذِي صَالَحُوهُمْ عَلَيْهِ، فَقَالَ بَعْضُهُمُ: اقْسِمُوا، فَقَالَ الَّذِي رَقَى لا تَفْعَلُوا حَتَّى نَأْتِيَ النَّبِيَّ  فَنَذْكُرَ لَهُ الَّذِي كَانَ فَنَنْظُرَ مَا يَأْمُرُنَا، فَقَدِمُوا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ  فَذَكَرُوا لَهُ فَقَالَ: «وَمَا يُدْرِيكَ أَنَّهَا رُقْيَةٌ؟» ثُمَّ قَالَ: «قَدْ أَصَبْتُمُ اقْسِمُوا وَاضْرِبُوا لِي مَعَكُمْ سَهْمًا» فَضَحِكَ رَسُولُ اللَّهِ . (بخارى:2276)



ترجمه: از ابوسعـــيد خــدري  روايت است كـه چـند نفـر از اصحـاب رسول ‏الله  طي سفري، نزد طايفه‏اي از طوايف عرب ، توقف كردند و درخواست پذيرايي، نمودند. اما مردم، از پذيرايي آنها، سر باز زدند. از قضا، عقربي، سردار طايفة آنها را نيش زد. آنها براي مداواي او، سعي و تلاش زيادي كردند، اما سودي نداشت. بعضي گفتند: نزد اين كاروان، برويد. شايد در ميان آنان، كسي باشد كه علاجي بداند. آنان، نزد قافله آمدند و گفتند: عقربي، سردار طايفة ما را نيش زده است. و ما هرچه سعي كرده ايم، سودي نداشته است. آيا نزد شما راه علاجي وجود دارد؟ يكي از آنان، گفت: بلي، بخدا سوگند، من دَم كردن را ياد دارم. ولي چون از ما پذيرا يي نكرديد، حاضر نيستم بدون اجر، اين كار را انجام دهم. سرانجام، در مقابل پرداخت تعدادي گوسفند، توافق كردند. آنگاه، آن شخص، با آنان رفت و سورة فاتحه را خواند و بر بيمار، فوت كرد. و بيمار نيز مانند جانوري كه از قيد آزاد شده باشد، بهبود يافت و خوشحال و بدون كوچكترين ناراحتي، به راه افتاد. راوي مي گويد: آنگاه، آنها گوسفندان مورد توافق را به صحابه رضوان الله عليهم، تقديم نمودند. برخي از صحابه گفتند: آنها را ميان خود، تقسيم كنيم. ولي شخصي كه دم كرده بود، گفت: چنين نكنيد تا نزد رسول خدا  برويم و ايشان را در جريان، قرار دهيم و ببينيم كه چه دستور مي دهند. سپس، نزد رسول خدا رفتند و ايشان را از ماجرا، آگاه ساختند. آنحضرت  فرمود: «از كجا دانستي كه سورة فاتحه، چنين تاثيري دارد»؟ و افزود: «كار خوبي كرده ايد. آنها را بين خود، تقسيم كنيد». و در حالي كه مي خنديد، فرمود: «سهم مرا نيز بگذاريد».




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


بده. آنگاه، سنگ، اندكي از جايش تكان خورد. اما نه به اندازه اي كه آنان بتوانند از غار، بيرون بيايند».
رسول ‏الله  فرمود: «سپس نفر سوم، دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! چند كارگر را به كاري گماشتم و مزد آنان را پرداخت نمودم. مگر يك نفر كه بدون دريافت مزد، رفته بود. من مزد او را به كار انداختم تا اينكه ثروت زيادي بدست آمد.پس از مدتي، آن كارگر نزد من آمد و گفت: اي بندة خدا! مزد مرا پرداخت كن. گفتم: آنچه گاو، گوسفند، شتر و برده كه اينجا مي‏بيني، از آنِ تو هستند. گفت: اي بندة خدا! مرا مسخره نكن! گفتم: تو را مسخره نمي كنم. سرانجام، او تمام آنها را در پيش گرفت و با خود برد و چيزي باقي نگذاشت. پروردگارا! اگر اين كار را بخاطر رضاي تو انجام داده ام، ما را از اين گرفتاري نجات بده. آنگاه، سنگ، از دهانة غار، كنار رفت و آنها بيرون رفتند.




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


باب (4): كارگري كه مزد خود را دريافت نكرده باشد و صاحب كار، مزدش را بكار اندازد و بر آن، بيفزايد
1048 ـ عَنْ عَبْداللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ  يَقُولُ: «انْطَلَقَ ثَلاثَةُ رَهْطٍ مِمَّنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَتَّى أَوَوُا الْمَبِيتَ إِلَى غَارٍ فَدَخَلُوهُ فَانْحَدَرَتْ صَخْرَةٌ مِنَ الْجَبَلِ فَسَدَّتْ عَلَيْهِمُ الْغَارَ، فَقَالُوا: إِنَّهُ لا يُنْجِيكُمْ مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ إِلاَّ أَنْ تَدْعُوا اللَّهَ بِصَالِحِ أَعْمَالِكُمْ، فَقَالَ رَجُلٌ مِنْهُمُ: اللَّهُمَّ كَانَ لِي أَبَوَانِ شَيْخَانِ كَبِيرَانِ، وَكُنْتُ لا أَغْبِقُ قَبْلَهُمَا أَهْلاً وَلا مَالاً، فَنَأَى بِي فِي طَلَبِ شَيْءٍ يَوْمًا، فَلَمْ أُرِحْ عَلَيْهِمَا حَتَّى نَامَا، فَحَلَبْتُ لَهُمَا غَبُوقَهُمَا، فَوَجَدْتُهُمَا نَائِمَيْنِ، وَكَرِهْتُ أَنْ أَغْبِقَ قَبْلَهُمَا أَهْلاً أَوْ مَالاً، فَلَبِثْتُ وَالْقَدَحُ عَلَى يَدَيَّ أَنْتَظِرُ اسْتِيقَاظَهُمَا حَتَّى بَرَقَ الْفَجْرُ، فَاسْتَيْقَظَا فَشَرِبَا غَبُوقَهُمَا، اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ فَعَلْتُ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَفَرِّجْ عَنَّا مَا نَحْنُ فِيهِ مِنْ هَذِهِ الصَّخْرَةِ، فَانْفَرَجَتْ شَيْئًا لا يَسْتَطِيعُونَ الْخُرُوجَ»، قَالَ النَّبِيُّ : وَقَالَ الآخَرُ: اللَّهُمَّ كَانَتْ لِي بِنْتُ عَمٍّ كَانَتْ أَحَبَّ النَّاسِ إِلَيَّ، فَأَرَدْتُهَا عَنْ نَفْسِهَا فَامْتَنَعَتْ مِنِّي، حَتَّى أَلَمَّتْ بِهَا سَنَةٌ مِنَ السِّنِينَ، فَجَاءَتْنِي فَأَعْطَيْتُهَا عِشْرِينَ وَمِائَةَ دِينَارٍ عَلَى أَنْ تُخَلِّيَ بَيْنِي وَبَيْنَ نَفْسِهَا فَفَعَلَتْ، حَتَّى إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهَا، قَالَتْ: لا أُحِلُّ لَكَ أَنْ تَفُضَّ الْخَاتَمَ إِلاَّ بِحَقِّهِ، فَتَحَرَّجْتُ مِنَ الْوُقُوعِ عَلَيْهَا، فَانْصَرَفْتُ عَنْهَا وَهِيَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَيَّ، وَتَرَكْتُ الذَّهَبَ الَّذِي أَعْطَيْتُهَا، اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتُ فَعَلْتُ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَافْرُجْ عَنَّا مَا نَحْنُ فِيهِ، فَانْفَرَجَتِ الصَّخْرَةُ، غَيْرَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَطِيعُونَ الْخُرُوجَ مِنْهَا» قَالَ النَّبِيُّ : «وَقَالَ الثَّالِثُ: اللَّهُمَّ إِنِّي اسْتَأْجَرْتُ أُجَرَاءَ فَأَعْطَيْتُهُمْ أَجْرَهُمْ غَيْرَ رَجُلٍ وَاحِدٍ تَرَكَ الَّذِي لَهُ وَذَهَبَ، فَثَمَّرْتُ أَجْرَهُ حَتَّى كَثُرَتْ مِنْهُ الأَمْوَالُ فَجَاءَنِي بَعْدَ حِينٍ، فَقَالَ: يَا عَبْدَ اللَّهِ أَدِّ إِلَيَّ أَجْرِي، فَقُلْتُ لَهُ: كُلُّ مَا تَرَى مِنْ أَجْرِكَ مِنَ الإِبِلِ وَالْبَقَرِ وَالْغَنَمِ وَالرَّقِيقِ، فَقَالَ: يَا عَبْدَ اللَّهِ لا تَسْتَهْزِئُ بِي، فَقُلْتُ: إِنِّي لا أَسْتَهْزِئُ بِكَ، فَأَخَذَهُ كُلَّهُ فَاسْتَاقَهُ فَلَمْ يَتْرُكْ مِنْهُ شَيْئًا، اللَّهُمَّ فَإِنْ كُنْتُ فَعَلْتُ ذَلِكَ ابْتِغَاءَ وَجْهِكَ فَافْرُجْ عَنَّا مَا نَحْنُ فِيهِ، فَانْفَرَجَتِ الصَّخْرَةُ فَخَرَجُوا يَمْشُونَ». (بخارى: 2272)
ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما مي گويد: از رسول الله  شنيدم كه فرمود: «سه نفر از امتهاي گذشته، براه افتادند و شب را در غاري، بيبوته نمودند. ناگهان، سنگ بزرگي از قلة كوه، سرازير شد و دهانة غار را كاملاً مسدود نمود. به يكديگر گفتند: راه نجاتي از اين سنگ، وجود ندارد مگر اينكه به اعمال نيك خود، متوسل شده و از خدا بخواهيم.(تا ما را نجات دهد). يكي از آنان، دعا كرد و گفت: پروردگارا! پدر و مادرم سالخورده بودند و من قبل از زن و فرزند و غلام و كنيزان خود، به آنها غذا مي دادم. روزي، بخاطر كاري، دير به خانه برگشتم و قبل از اينكه خدمت والدينم برسم، آنها خواب رفته بودند. شير دوشيدم و آنها را بدست گرفتم و تمام شب، در انتظار بيدار شدن آنان، روي پاهايم ايستادم و به اهل خانه‏ام چيزي ندادم. هنگام صبح، وقتي كه آنها بيدار شدند، آن شيرها را به آنان، دادم. پروردگارا! اگر اين عمل را بخاطر خوشنودي تو انجام داده ام، ما را از اين مصيبتي كه گرفتار آن شده ايم، نجات ده. آنگاه، سنگ، اندكي تكان خورد. اما نه در حدي كه آنان بتوانند از غار، بيرون بيايند». رسول ‏الله  فرمود: «سپس، نفر دوم، دست به دعا برداشت و گفت: پروردگارا! من دختر عمويي داشتم كه فريفتة او شده بودم. روزي مي‏خواستم با او زنا كنم ولي امتناع ورزيد. تا اينكه در يكي از سالها، نياز پيدا كرد و نزد من آمد. گفتم: اگر خود را در اختيار من قرار دهي، يكصد و بيست دينار به تو خواهم داد. او ناچاراً پذيرفت. وقتي كاملاً براي انجام آن عمل، آماده شدم، گفت: شكستن اين گوهر عفت، براي تو حرام است. من از انجام آن عمل، منصرف شدم . و مبلغ مذكور را به او بخشيدم و از او جدا شدم در حالي كه نزد من از همة مردم، محبوبتر بود.
پروردگارا! اگر اين كار، بخاطر خوشنودي تو بوده است، ما را از اين گرفتاري، نجات


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (3): كارگري، از عصر تا شب



1047 ـ عَنْ أَبِي مُوسَى  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «مَثَلُ الْمُسْلِمِينَ وَالْيَهُودِ وَالنَّصَارَى كَمَثَلِ رَجُلٍ اسْتَأْجَرَ قَوْمًا يَعْمَلُونَ لَهُ عَمَلاً يَوْمًا إِلَى اللَّيْلِ عَلَى أَجْرٍ مَعْلُومٍ، فَعَمِلُوا لَهُ إِلَى نِصْفِ النَّهَارِ، فَقَالُوا: لا حَاجَةَ لَنَا إِلَى أَجْرِكَ الَّذِي شَرَطْتَ لَنَا وَمَا عَمِلْنَا بَاطِلٌ، فَقَالَ لَهُمْ: لا تَفْعَلُوا أَكْمِلُوا بَقِيَّةَ عَمَلِكُمْ وَخُذُوا أَجْرَكُمْ كَامِلاً، فَأَبَوْا وَتَرَكُوا، وَاسْتَأْجَرَ أَجِيرَيْنِ بَعْدَهُمْ، فَقَالَ لَهُمَا: أَكْمِلا بَقِيَّةَ يَوْمِكُمَا هَذَا وَلَكُمَا الَّذِي شَرَطْتُ لَهُمْ مِنَ الأَجْرِ، فَعَمِلُوا حَتَّى إِذَا كَانَ حِينُ صَلاةِ الْعَصْرِ قَالا: لَكَ مَا عَمِلْنَا بَاطِلٌ وَلَكَ الأَجْرُ الَّذِي جَعَلْتَ لَنَا فِيهِ، فَقَالَ لَهُمَا: أَكْمِلا بَقِيَّةَ عَمَلِكُمَا مَا بَقِيَ مِنَ النَّهَارِ شَيْءٌ يَسِيرٌ، فَأَبَيَا، وَاسْتَأْجَرَ قَوْمًا أَنْ يَعْمَلُوا لَهُ بَقِيَّةَ يَوْمِهِمْ، فَعَمِلُوا بَقِيَّةَ يَوْمِهِمْ حَتَّى غَابَتِ الشَّمْسُ، وَاسْتَكْمَلُوا أَجْرَ الْفَرِيقَيْنِ كِلَيْهِمَا، فَذَلِكَ مَثَلُهُمْ وَمَثَلُ مَا قَبِلُوا مِنْ هَذَا النُّورِ». (بخارى:2271)



ترجمه: از ابوموسي اشعري  روايت است كه نبي ‏اكرم  فرمود: «مثال مسلمانان و يهود و نصارا، مانند شخصي است كه چند نفر را در برابر مزدي معين، از صبح تا شب به كار گرفته است. آنها پس از اينكه تا نصف روز، كار كردند، گفتند: ما نيازي به مزدي كه تو قرار گذاشته اي، نداريم. و كاري را كه تاكنون انجام داده ايم، رايگان بوده است. پس كارفرما به آنها گفت: چنين نكنيد. بلكه بقية كارتان را به پايان برسانيد و مزد كامل خود را دريافت نماييد. آنها نپذيرفتند و رفتند. بعد از آنان، كارفرما گروهي ديگر را به كار گرفت و به آنها گفت: بقية روز را كار كنيد و مزدي را كه با آنها قرار گذاشته بودم، دريافت نماييد. آنها، كار را تا نماز عصر ادامه دادند و گفتند: ما تا كنون، براي شما رايگان كار كرده ايم و مزدي را كه قرار گذاشته بودي، از آنِ تو باشد. پس كارفرما به آنها گفت: بقية كارتان را انجام دهيد. زيرا چيزي به پايان روز، باقي نمانده است. اما آنها نپذيرفتند. آنگاه، كارفرما، گروهي ديگر را براي بقية روز، به كار گرفت. آنها بقيه روز را تا غروب آفتاب، كاركردند و مزد كامل هر دو گروه قبلي را دريافت نمودند. پس مثال يهود و نصارا و مسلمان چنين است دربارة نور هدايت و استفاده اي كه از آن، برده اند».




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (2): چرانيدن گوسفند در برابر چند قيراط



1046 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ  عَنِ النَّبِيِّ  قَالَ: «مَا بَعَثَ اللَّهُ نَبِيًّا إِلاَّ رَعَى الْغَنَمَ» فَقَالَ أَصْحَابُهُ: وَأَنْتَ؟ فَقَالَ: «نَعَمْ كُنْتُ أَرْعَاهَا عَلَى قَرَارِيطَ لأَهْلِ مَكَّةَ». (بخارى:2262)



ترجمه: از ابوهريره  روايت است كه نبي ‏اكرم  فرمود: «خداوند، هيچ پيامبري را مبعوث نكرد، مگر اينكه شباني كرده بود». صحابه عرض كردند: اي رسول خدا! شما نيز(چوپاني كرده ايد)؟ فرمود: «بلي، من هم گوسفندانِ مردم مكه را در برابر چند قيراط، مي چرانيدم».




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸

باب (1): دربارة اجاره



1045 ـ عَنْ أَبِي مُوسَى  قَالَ: أَقْبَلْتُ إِلَى النَّبِيِّ  وَمَعِي رَجُلانِ مِنَ الأَشْعَرِيِّينَ فَقُلْتُ: مَا عَمِلْتُ أَنَّهُمَا يَطْلُبَانِ الْعَمَلَ، فَقَالَ: «لَنْ أَوْ لا نَسْتَعْمِلُ عَلَى عَمَلِنَا مَنْ أَرَادَهُ». (بخارى: 2261)



ترجمه: ابوموسي اشعري  مي‏گويد: همراه دو تن از افراد طايفة خود، نزد رسول ‏الله  رفتم. (همراهانم درخواست احراز مقامي داشتند). به رسول خدا گفتم: نمي دانستم كه آنها براي چنين كاري آمده اند. رسول اكرم  فرمود: «ما هرگز پست و مقام، به كسي كه متقاضي آن باشد، نخواهيم داد».




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸


(« کتاب اجاره »)


👇👇👇👇


💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

باب (2): كدام همسايه، نزديكتراست؟



1044 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِي اللَّه عَنْهَا قُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ لِي جَارَيْنِ فَإِلَى أَيِّهِمَا أُهْدِي؟ قَالَ: «إِلَى أَقْرَبِهِمَا مِنْكِ بَابًا». (بخارى: 2259)



ترجمه: عايشه رضي‏ الله‏ عنها مي گويد: عرض كردم: اي رسول خدا! دو همسايه دارم. نخست، براي كدام يك از آنها هديه بفرستم؟ رسول ‏الله  فرمود: «براي همسايه‏اي كه دروازة خانه اش، به تو نزديك تراست».




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐


💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

باب (1): پيشنهاد شفعه براي كسي كه مستحق آن است



1043 ـ عَنْ أَبي رَافِعٍ  مَوْلَى النَّبِيِّ  أنَّهُ جَاء إلى سعد بن أبي وقاص، فَقَالَ لَهُ: ابْتَعْ مِنِّي بَيْتَيَّ فِي دَارِكَ، فَقَالَ سَعْدٌ: وَاللَّهِ لا أَزِيدُكَ عَلَى أَرْبَعَةِ آلافٍ مُنَجَّمَةً أَوْ مُقَطَّعَةً قَالَ أَبُو رَافِعٍ: لَقَدْ أُعْطِيتُ بِهَا خَمْسَ مِائَةِ دِينَارٍ وَلَوْلا أَنِّي سَمِعْتُ النَّبِيَّ  يَقُولُ: «الْجَارُ أَحَقُّ بِسَقَبِهِ مَا أَعْطَيْتُكَهَا بِأَرْبَعَةِ آلافٍ، وَأَنَا أُعْطَى بِهَا خَمْسَ مِائَةِ دِينَارٍ فَأَعْطَاهَا إِيَّاهُ». (بخارى: 2258)



ترجمه: ابورافع ؛غلام آزاد شدة رسول ‏الله ؛ مي‏گويد: نزد سعد بن ابي وقاص رفتم و گفتم: اي سعد! آن دو خانه‏اي راكه در محلة شما دارم، از من بخر. سعد  گفت: بخدا سوگند! آنها را بيش از چهار هزار درهم، و آن هم به صورت قسطي، نمي خرم.
ابورافع گفت: آنها را پانصد دينار از من مي‏خرند. اگر از رسول ‏الله  نمي شنيدم كه همسايه، بيشتر مستحق شفعه است، هرگز خانه هايم را در برابر چهار هزار درهم به شما نمي‏دادم در حالي كه مشتري وجود دارد كه آنها را به پانصد دينار، بخرد.




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐


(« کتاب شفعه »)



👇👇👇👇👇👇


💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

باب (2): سَلَم در چيزي كه اصل آن، وجود ندارد



1042 ـ عَنْ ابْنِ أَبِي أَوْفَى  قَالَ: إِنَّا كُنَّا نُسْلِفُ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ  وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ فِي الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ وَالزَّبِيبِ وَالتَّمْرِ، وفي رواية: قَالَ: كُنَّا نُسْلِفُ نَبِيطَ أَهْلِ الشَّأْمِ فِي الْحِنْطَةِ وَالشَّعِيرِ وَالزَّيْتِ فِي كَيْلٍ مَعْلُومٍ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ فقيل له: إِلَى مَنْ كَانَ أَصْلُهُ عِنْدَهُ قَالَ: مَا كُنَّا نَسْأَلُهُمْ عَنْ ذَلِكَ. (بخارى: 2242 ـ 2245)



ترجمه: ابن ابي اوفي  مي‏گويد: در زمان رسول ‏الله ، ابوبكر و ‏عمر رضي الله عنهما مردم در داد و ستد گندم، جو، كشمش و خرما، بيع سلم مي‏كردند. در روايتي ديگر از ابن ابي اوفي آمده است كه: ما (مردم مدينه) در معاملة گندم، جو و روغن زيتون با كشاورزان شام، بيع سَلَم مي كرديم و مدت و مقدار آن را نيز تعيين مي نموديم. از ابن ابي اوفي پرسيدند: آيا با كساني معامله مي كرديد كه جنس (مورد نظر)، نزد آنان وجود داشت؟ گفت: ما اين مورد را از آنها سؤال نمي كرديم.




ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐


💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐

باب (1): سَلَم در پيمانة مشخص



1041 ـ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: قَدِمَ رَسُولُ اللَّهِ  الْمَدِينَةَ وَالنَّاسُ يُسْلِفُونَ فِي الثَّمَرِ الْعَامَ وَالْعَامَيْنِ، فَقَالَ: «مَنْ سَلَّفَ فِي تَمْرٍ فَلْيُسْلِفْ فِي كَيْلٍ مَعْلُومٍ وَوَزْنٍ مَعْلُومٍ». وفي رواية: «إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ ». (بخارى: 2239 ـ 2241)



ترجمه: ابن عباس رضي الله عنهما مي‏گويد: رسول ‏الله  به مدينه تشريف آورد در حالي كه مردم مدينه در داد و ستد ميوه‏ها براي مدت يك سال و دو سال، بيع سَلَم مي‏كردند (يعني قبلاً قيمت محصول را پرداخت ميكردند). رسول ‏الله  فرمود: «هركس، در خرما، بيع سلم مي‏كند، لازم است كه مقدار خرماي مورد معامله را به وسيلة وزن يا كيل، مشخص سازد». و در روايتي ديگر، آمده است كه: «ميعاد آن نيز مشخص باشد».





ختم احادیث صحیح
@khatmeahadis
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐


(« کتاب سلم »)


👇👇👇👇👇

20 last posts shown.

68

subscribers
Channel statistics