Forward from: @attachbot
📖 @kheradenab
#از_سقراط_تا_سارتر
#دکارت ۲۲
🔹برهان دوم و سوم وجود خدا
اما دکارت دو برهان دیگر برای وجود خدا پیشنهاد کرد زیرا از آن بیم داشت که نخستین برهان او برای خوانندگان بغرنج باشد و معلوم شد که چنین نیز هست.
برهان دوم: او میگوید: "آیا من که تصور وجود نامتناهی و کامل را در #ذهن دارم، اگر این وجود نبود، من میتوانستم موجود باشم." توجه کنید که این برهان مانند برهان نخست، بر #کوگیتو، بر وجودِ من چونان وجودی آگاهِ دارای #اندیشه استوار است. پس عللِ ممکن وجود من کداماند؟ #دکارت تمامی امکانات را برمیشمارد: "خودم، پدر و مادرم، یا منبعی ناکاملتر از خدا؟ یا خدا؟"
دکارت در استدلال خود با فرآیندی از حذف کردن پیش میرود:
۱. اگر من خود باعث وجود خویش میبودم تمامی کمالات را به خود می دادم و هیچ شک و خواهشی در من نمیبود (ژان پل #سارتر فیلسوف سده بیستم نیز همین را میگفت). دکارت میگوید، اگر من توانایی داشتم که به خود #هستی بخشم، باید میتوانستم هستی خود را دوام دهم. بنابراین من نمیتوانم علت خودم باشم.
۲. انتصاب من به پدر و مادر نیز نمیتواند مسئله را حل کند. آنان یا هر باعث و بانی دیگرِ وجود من، ناکاملتر از خدا هستند. البته پدر و مادر من سبب تولد من شدهاند اما باعث و بانی پدر و مادر من چه کسانی بودهاند و آنگاه به یک سلسله علل بی نهایت (دور باطل) سقوط میکنیم و از نسلی به نسل پیشتر بازمی گردیم.
۳. بنابراین خدا چونان یگانه علت ممکنِ وجودِ من به مثابهی موجودی متفکر، وجود دارد.
🔹 برهان سوم وجود خدا
اینجا در تعامل پنجم دکارت بر تصور خود از #خدا چونان تصوری روشن و متمایز تمرکز میکند. با اثبات اینکه تصورات روشن و متمایز او #حقیقی هستند. دکارت استدلال میکند که درست همانگونه که تصور روشن و متمایز مثلثی متضمن این است که مجموع زوایای آن ۱۸۰ درجه است، تصور روشن و متمایز وجودی کامل نیز شامل کمالِ وجود میگردد. او نشان میدهد که وجود داشتن متعلق به ذات خدا چون آن وجودی کامل است. چرا که او عین کمال است و کمال بدون وجود متصور نیست چه اگر موجود نباشد، کامل نخواهد بود.
دکارت در اینجا میرسد به آنچه برهان هستیشناختی خدا خوانده میشود یعنی ایدهی ما دربارهی خدا چونان موجودی کامل به این ادعا میرسد که بنابر این ذات باری باید دارای کمال وجود باشد. این برهان را نخستین بار #آنسلم قدیس در سدهی یازدهم مطرح کرد و در همان وقت صاحبنظران به او ایراد گرفتند که وجود ذهنی مستلزم وجود عینی نیست. پییر گانسدیِ تجربهگرا منتقد مودب اما تندوتیز دکارت که رونوشتی از تاملات برای تاویل و تفسیر برای وی ارسال شده بود، ادعا کرد که تصور خدا چونان وجودی کامل هیچ ربطی با وجود واقعی چنین وجودی ندارد. سالها بعد #کانت و فیلسوفان دیگر هم این انتقاد را مطرح کردند.
#از_سقراط_تا_سارتر
ت. ز. لاوین
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab
#از_سقراط_تا_سارتر
#دکارت ۲۲
🔹برهان دوم و سوم وجود خدا
اما دکارت دو برهان دیگر برای وجود خدا پیشنهاد کرد زیرا از آن بیم داشت که نخستین برهان او برای خوانندگان بغرنج باشد و معلوم شد که چنین نیز هست.
برهان دوم: او میگوید: "آیا من که تصور وجود نامتناهی و کامل را در #ذهن دارم، اگر این وجود نبود، من میتوانستم موجود باشم." توجه کنید که این برهان مانند برهان نخست، بر #کوگیتو، بر وجودِ من چونان وجودی آگاهِ دارای #اندیشه استوار است. پس عللِ ممکن وجود من کداماند؟ #دکارت تمامی امکانات را برمیشمارد: "خودم، پدر و مادرم، یا منبعی ناکاملتر از خدا؟ یا خدا؟"
دکارت در استدلال خود با فرآیندی از حذف کردن پیش میرود:
۱. اگر من خود باعث وجود خویش میبودم تمامی کمالات را به خود می دادم و هیچ شک و خواهشی در من نمیبود (ژان پل #سارتر فیلسوف سده بیستم نیز همین را میگفت). دکارت میگوید، اگر من توانایی داشتم که به خود #هستی بخشم، باید میتوانستم هستی خود را دوام دهم. بنابراین من نمیتوانم علت خودم باشم.
۲. انتصاب من به پدر و مادر نیز نمیتواند مسئله را حل کند. آنان یا هر باعث و بانی دیگرِ وجود من، ناکاملتر از خدا هستند. البته پدر و مادر من سبب تولد من شدهاند اما باعث و بانی پدر و مادر من چه کسانی بودهاند و آنگاه به یک سلسله علل بی نهایت (دور باطل) سقوط میکنیم و از نسلی به نسل پیشتر بازمی گردیم.
۳. بنابراین خدا چونان یگانه علت ممکنِ وجودِ من به مثابهی موجودی متفکر، وجود دارد.
🔹 برهان سوم وجود خدا
اینجا در تعامل پنجم دکارت بر تصور خود از #خدا چونان تصوری روشن و متمایز تمرکز میکند. با اثبات اینکه تصورات روشن و متمایز او #حقیقی هستند. دکارت استدلال میکند که درست همانگونه که تصور روشن و متمایز مثلثی متضمن این است که مجموع زوایای آن ۱۸۰ درجه است، تصور روشن و متمایز وجودی کامل نیز شامل کمالِ وجود میگردد. او نشان میدهد که وجود داشتن متعلق به ذات خدا چون آن وجودی کامل است. چرا که او عین کمال است و کمال بدون وجود متصور نیست چه اگر موجود نباشد، کامل نخواهد بود.
دکارت در اینجا میرسد به آنچه برهان هستیشناختی خدا خوانده میشود یعنی ایدهی ما دربارهی خدا چونان موجودی کامل به این ادعا میرسد که بنابر این ذات باری باید دارای کمال وجود باشد. این برهان را نخستین بار #آنسلم قدیس در سدهی یازدهم مطرح کرد و در همان وقت صاحبنظران به او ایراد گرفتند که وجود ذهنی مستلزم وجود عینی نیست. پییر گانسدیِ تجربهگرا منتقد مودب اما تندوتیز دکارت که رونوشتی از تاملات برای تاویل و تفسیر برای وی ارسال شده بود، ادعا کرد که تصور خدا چونان وجودی کامل هیچ ربطی با وجود واقعی چنین وجودی ندارد. سالها بعد #کانت و فیلسوفان دیگر هم این انتقاد را مطرح کردند.
#از_سقراط_تا_سارتر
ت. ز. لاوین
کانال فلسفی خرد ناب
📖 @kheradenab