5- در صورت موفقیت در این مرحله موضوع در نوبت رسیدگی در هیئت دولت قرار میگیرد. آنجا هم فرض کنید حداقل شش ماه زمان بخواهد. 6- پس از تصویب در هیئت وزیران موضوع برای اجرا ابلاغ میشود تا اگر منابع لازم تدارک دیده شود و اگر یک مدیر دلسوز و قدرتمند مسئولیت کار را برعهده بگیرد، انشاءالله!! اجرائی شود. 7- اینها همه در صورتی است که موضوع مدنظر نیاز به قانون مجلس نداشته باشد که این خود چندین سال ممکن است به درازا کشد. زمانهای یادشده در حالتی خوشبینانه ارائه شدهاند؛ ولی معمولا بسیاری از پیشنهادها بیش از این زمانبر است؛ مثلا فرایند قانونیشدن و آییننامههای قانون رفاه و تأمین اجتماعی بیش از 20 سال زمان برده است یا لایحه سلامت روان نیز به همین میزان به درازا کشیده و هنوز هم از هفت خان رستم قوای سهگانه خارج نشده است. درباره دو پرونده اصلی برجام و گوام موضوع حساستر است. کافی است در یکی از این مراحل یک سکته حقوقی یا سیاسی یا اداری ایجاد شود؛ مانند بازی ماروپله به نیش مار گزیده میشوید و به قعر صفحه بازی سیاست رانده میشوید. تسخیر دولت همین است. گروههایی هستند که سیاستهای اصلی را به سلطه خود درمیآورند. اگر قرار است دوباره برجام و گوام را بازبینی کنید، اشکالی ندارد؛ ولی بدانید که درگیر این فرایند طولانی خواهید شد و فرصت را از دست میدهید. اگر هم میخواهید آن را لغو کنید، باید برنامه جایگزینی داشته باشید که سریعا ریل دولت را بر آن سوار کنید. اینکه بورس را به آرامش میرسانیم یا به اشتغال میپردازیم، کافی نیست؛ چون واجد برنامه روشنی نیست. برنامه دولت برای چنین موضوعاتی مشخص نیست؛ جز اینکه از ارادهای محکم مبنیبر «ما میتوانیم» سخن میرود. چنین ارادهای صرفا دولتمردان جدید را با ارادهای پولادین وارد جلسات بحث و گفتوگو میکند. نتیجه چنین ارادههای پولادین و بدون برنامهای فقط مشتهایی آهنین است که بر میزهای اداری کوفته میشود. فقط میزها را میشکنید، همین. چنین ارادههای محکمی بهسادگی در باتلاق دیوانسالاری فرو میروند و تسخیر میشوند.