Koma

چه می چسبید حاجی
سره سفره ناهار
دستپخت مامان🖤
#دلم_اونموقرو_میخواد

متن اهنگ
ورس1
ما لپه کلامو میگیمو تو هم حشر رو کونش
ما تو خیابون بودیمو تو هم خبر توخونه
میرسید به گوشات از اخبارو شبکه
پس گردش کن سریع عین پرگار رو ورقه
فقط لفظا رو قلمه
پس داستان نکن که شرا تو جنمه
نه تو حرفو پچ پچو خاله زنک بازی
بجا اینکارا باید الان پای قلم باشی
چندتا شعره مشتی بکنی لای ورق قاطی
تو پستات نه
بری تو موزیک جلو
سالی یه ترک بده هرروز توئیت برو
منم بیت به بیت میام هی رو بیت کلفت
وقتی شما همه لم دادین پشت گوشیتون
 زیره پست اینو اون پرشه گنده گوزیتون
من پشت میک میگامو تو جریان رپ هیچوقت راکت نمیشم
تا ابد میخونمو اصلا ساکت نمیشم
این سنگ ریزا هیچ موقع باعث نمیشن
که کندشم تو راهم یا که توقف کنم
بزار شاد باشن همش ذوق کنن
بزار حال کنن تصور کنن
که دست اندازن
خندس واقعا
 اگه یه لحظه فکر کنی بستس راهم
یا که خستس پامم
از همینجا که وایسادم مقصد واضس
من هستم تا تش
جوری امروزو میکنم میرم جلو تا که فردا نگم فرصتی از دست دادم
راست گفتم حتی وقتی با چپ دست دادم
فقط یه ورق از دفتر بامن
دیگه مهم نی بدخواها چندتا لشکر باشن
دونه دونه کنار انگار فیلمه تخیلیه
منم قهرمانم قلمم توهمیه
درکل،تو هر دور
دهنا پر مغزا خالی
فقط انظباط بیست درسا عالی
نمیکشی تو تو سر بالایی
منم تخته گاز له هرکی سده من شد
نشنیده بگیرشون عین حرف مردم
ماها نمونه ی بارزیم از اصله رپ کن
تو هم خوشگل بچرخو ابرو نخ کن
ورس 2
میخوان داستان کنن اینا قصن ولی
مونده برسن هنو بچن ولی
باس حاضر باشه توی جلسه هرروز
شاید از سره کمبود
همه خیال کردن که اثرش کم بود
ولی دیدن که تش بود ثمرش انبوه
کام گرفت باش هرکی نسخه رپ بود
هوله حق بود
با اینکه حقیقت تلخ بود
بیت لیلیه برام کلمه مجنون
من عمرم کوتاس ولی تو رپ جاویدم
با ورسا میام بالا من با دستمالی نه
بزار بگن که واسه رپ حمالی کرد
خفت نداره که داداش این وظیفس
میگه شیره ولی تا کردن پیش سریع رفت
رپ یه چیزه مشخصه نیست سلیقت
که چارتا قافیه بندازی تنگه یه مشت کسشر
سر تکون بده باش یه کسخل هی
تشویق شی فکر کنی درسته کارت
اهل تیکه نیستم کردم درسته بارت
تو رپ بزرگو بالغ
هرروز پخته تر از قبل
تو سرشو بگیر منم نقطه ته خط
امثال شما فقط میشن لقمه بره من
تا که میرم پای بیت یوقت ناشتا نمونم
اگه شمام رپ کنید
من ترجیح میدم بارپ حتی اشنا نمونم
ورس 3
من لپه کلامم که وصلم به قافیه
حرف زدن جرمه چون لفظم بگاییه
از دم بگا میده
همه بدخواهارو
سره بحث با مارو
 تو گره بزن بجا اینکه بازش کنی
دیگه وقتشه خالتورارو ساکت کنیم
فقط اصلیا بمونن
به همه مردم اینو ثابت کنیم
رپ کنای واقعی کین از چیا میخونن
پس اویزون نشو جداعه نقشه ما
میخوای شبیه ماشی ولی رویای محض داش
تو تهش بتونی بیای دنبال گرده پام
من کمام یعنی خدای نسل چار...

مادر نفرت تو تابوت سیاهه منه
گلبرگ من باش
دست بکشم رو گونه هات
اون نگاه رنجورت
اون
صدای مغرورت
دوس دارم ریه هام بمونن
مدیونه اون هوای محزونت
من،محتاجم
تو باشی این تاجم
فکر کنم پادشام برقصم
سور بدم به کل شهر
تو تمنای شبی
من غنچه ی نشکفته
نکنم پژمرده
بتاب این قشنگترین حس نیلوفرانست
حتی اگه کر بشم این تلخ ترین ترانست...
#daygard
#niloofaraneh

آنچه از سر گذشت؛ شد سر گذشت
حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!
تا که خواستیم یک «دو روزی» فکر کنیم
بر در خانه نوشتند؛ ▪️در گذشت▪️

متن اهنگ
(ورس1)
دمدمای غروب
میفهمی که خورشید بود یه سرپناه دروغ
میفهمی که تا ابد خوب روشن نی برات
میفهمی که اسمون همیشه خوشرنگ نی هواش
اولش عجیبه
ولی بعدش میفهمی که رسمشه همینه
این چرخشه زمینه
مثل چرخشه ادما
باور نداشتی خورشیدم خسته شه اخراش
یه شک متولد میشه از دله باورات
شکی که ماوراست
شکی که میمونه
 تا اخره عمر برات
شکی که میکوبه
به هرچی که تا الان
هرچی که گذشته و هرچی که تو اینده پیشه روعه برات
شکی که باز میکنه سرو گوشو حواس
تا بفهمی که رویاس
زندگیه ابدیو همیشگی تو نور
این شک متولد شد دمدمای غروب...
(کورس)
دمدمای غروب
تاریک میشه ولی تازه واضح میشه همه چی به روشنیه توروز
دمدمای غروب
تاریک میشه ولی تازه واضح میشه همه چی به روشنیه توروز
واضح میشه
رسیده وقت شک به اعتماد
واضح میشه
رسیده اطمینان به احتمال...
(ورس2)
دمدمای غروب
زمزمه میشه برات اولای شروع
شروعه یه طلوع
طلوعه یه تاریکی بنام شب
خورشیده اسمونتم یه ماهه طرد
کردو رو شونش کلی ستاره زد
اما یوقت نخوری گول چشمکشونو
خورشیدم میتابوند سمتت پرتوی نورو
ولی الان کجاست
تو افق محو شد
یه نگاه بنداز دیدتو بزرگتر کن
فقط خودتیو خودت تکو تنهایی
با یه اسمون غریبه از سروته تاریک
کلی چراغ روشنن که جاشو پر کنن
ولی اینا فقط میخوان که روزو گم کنن
تو ذهنت بسازن یه تاریکیه مطلق
که این شب میمونه و روز نمیاد عمرا
هومن موقع هیچی نگو سکوت کن
همین داستانو از اول مرور کن
داستان شکی که از اعتماد متولد شد
وقتی که غروب شد...
(کورس)
دمدمای غروب
تاریک میشه ولی تازه واضح میشه همه چی به روشنیه توروز
دمدمای غروب
تاریک میشه ولی تازه واضح میشه همه چی به روشنیه توروز
واضح میشه
رسیده وقت شک به اعتماد
واضح میشه
رسیده اطمینان به احتمال...