هوا صاف و آسمان آبی...
خدا فرشته هاش رو صدا میکنه.
همه فرشته ها جمع میشن و درباره اینکه خدا باهاشون چیکار داره صحبت میکنند.
خدا با صدای بلند و رسایی به فرشته های ناز و خوشکلش میگه:
زمین بر از آدمه، پر از بدیه، پر از کثیفیه.
امروز من میخوام یکی از شماهارو با جسم انسان و خلق و خوی فرشتگی بفرستم به زمین تا قسمتی از زمین رو تمیز کنه.
یکی از فرشته ها پرسید:
-کی قراره بره؟!
خدا گفت:
-اون فرشته کوچولو رو میبینی؟ اون قراره بره تا به بخشی از زمین پاکی ببخشه.
یکی از فرشته ها پرسید:
-کِی قراره بره؟!
خدا با لبخند گفت:
-فردا 21 مرداد ماه.
-میم
خدا فرشته هاش رو صدا میکنه.
همه فرشته ها جمع میشن و درباره اینکه خدا باهاشون چیکار داره صحبت میکنند.
خدا با صدای بلند و رسایی به فرشته های ناز و خوشکلش میگه:
زمین بر از آدمه، پر از بدیه، پر از کثیفیه.
امروز من میخوام یکی از شماهارو با جسم انسان و خلق و خوی فرشتگی بفرستم به زمین تا قسمتی از زمین رو تمیز کنه.
یکی از فرشته ها پرسید:
-کی قراره بره؟!
خدا گفت:
-اون فرشته کوچولو رو میبینی؟ اون قراره بره تا به بخشی از زمین پاکی ببخشه.
یکی از فرشته ها پرسید:
-کِی قراره بره؟!
خدا با لبخند گفت:
-فردا 21 مرداد ماه.
-میم