چقدر حس قشنگی داشت چند شب پیش مامانم و ۳ تا خاله هام باهم توی واتساپ تماس تصویری گرفتن و حرف زدن چقدر خوشحال و ذوق زده بودن همشون 😍
امروز حس خوبی ندارم حس میکنم خسته ام ... منتظر یه اتفاق جدیدم یه آزمایش نو از طرف خداوند ... بعضی وقتا هم میگم نه شاید آزمایش اینه تو این موقعیت خوب به وظیفه ات عمل کنی و صبر کنی تا بتونی رشد کنی ، نمیدونم
آسمون غروب یه رنگ خاصی داشت یه رنگ زرد که شبیه کاغذای قدیمی کتابای کهنه بود با داداشم رفتیم تو حیاط کم ترسناک بود گفتم ادم فکر میکنه قراره یه اتفاق بیوفته یه اتفاق ترسناک مثلا اینکه یه شهاب سنگ بخوره به زمین ☄
ان شاءالله که خیره
#روزنوشت_لیا
امروز حس خوبی ندارم حس میکنم خسته ام ... منتظر یه اتفاق جدیدم یه آزمایش نو از طرف خداوند ... بعضی وقتا هم میگم نه شاید آزمایش اینه تو این موقعیت خوب به وظیفه ات عمل کنی و صبر کنی تا بتونی رشد کنی ، نمیدونم
آسمون غروب یه رنگ خاصی داشت یه رنگ زرد که شبیه کاغذای قدیمی کتابای کهنه بود با داداشم رفتیم تو حیاط کم ترسناک بود گفتم ادم فکر میکنه قراره یه اتفاق بیوفته یه اتفاق ترسناک مثلا اینکه یه شهاب سنگ بخوره به زمین ☄
ان شاءالله که خیره
#روزنوشت_لیا