لوتیان ومشتیان


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


آدمی را معرفت باید نه جامه از حریر
در صدف بنگر که او را سینهٔ پُرگوهر است

ایدی مدیر

@gebledvomemany

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟

ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ،

ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍی ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ،
ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﯾﻢ .
ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ،
درب خانه حضرت داوود را زدند،
و ايشان اجازه ورود دادند،
ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناری را مقابل حضرت گذاشتند،
و گفتند اينها را به مستحق بدهيد.
حضرت پرسيد علت چيست؟
ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتی آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود
که درکمال تعجب پرنده ای طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد.
و با آن قسمتهای آسيب ديده کشتی را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند برای تو از دريا هديه ميفرستد،
و تو او را ظالم می نامی.
اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست.
خالق من بهشتی دارد،
«نزديک زيبا و بزرگ»،
و دوزخی دارد به گمانم «کوچک و بعيد»
و در پی دليلی ست که ببخشد ما را،
گاهی به بهانه ی دعايی در حق ديگری...
شايد امروز آن روز باشد


#تلنگر

در ٤٠ سالگی افراد با تحصیلات کم و زیاد مثل همند (حتی افراد با تحصیلات کمتر پول بیشتری در می آورند)؛

در ٥٠ سالگی زشت و زیبا مثل همند (مهم نیست چقدر زیبا باشین. توی این سن چروک ها و لک هاي تیره رو نمیشه مخفی کرد)؛

در ٦٠ سالگی مقام بالا و پایین مثل همند (بعد از بازنشستگی حتی یه پادو هم از نگاه کردن به رییسش اجتناب می کنه)؛

در ٧٠ سالگی خونه‌ی بزرگ و کوچک مثل همند (تحلیل مفاصل، سختی حرکت، فقط یه محیط کوچیک برای نشستن لازمه)؛

در ٨٠ سالگی پول داشتن و نداشتن مثل همند (حتی موقعی که بخواین پول خرج کنین نمی دونین کجا خرجش کنین)؛

در ٩٠ سالگی خواب و بیداری مثل همند (بعد از بیداری نمیدونين چیکار كنين)؛

👈 زندگی رو آسون بگیرین. هیچ معمایی نیست که بخواید حلش کنین.
در طولانی مدت همه ی ما مثل همیم.
پس تمام فشارهای زندگی رو فراموش کن و ازش لذت ببر ...!
#لوتیان_مشتیان


ما انقد واسه بدست اوردن

از دست دادیم که دیگه خسته شدیم اقای قاضی

#لوتیان_مشتیان


بوی پیراهن یوسف به وطن می آید
اربعین رفت وبوی حسن می آید

اشک هایی که چهل روزحسینی شده بود
همه خون گشته وازلای کفن می آید

شهادت امام حسن مجتبی (ع) تسلیت باد

#لوتیان_مشتیان


گاو ما ما مي کرد
گوسفند بع بع مي کرد

سگ واق واق مي کرد
و همه با هم فرياد مي زدند حسنک کجايي…؟

شب شده بود اما حسنک به خانه نيامده بود.
حسنک مدت هاي زيادي است
که به خانه نمي آيد.
او به شهر رفته و در آنجا شلوار
جين و تي شرت هاي تنگ به تن مي کند

او هر روز صبح به جاي غذا دادن به
حيوانات جلوي آينه به موهاي خود
چسب مو مي زند
موهاي حسنک ديگر مثل پشم گوسفند
نيست چون او موهاي خود را اتو ميکند

ديروز که حسنک با کبري چت مي کرد
کبري گفت:تصميم بزرگي گرفته است.
کبري تصميم داشت حسنک را رها کند
و ديگر با او چت نکند چون او
با پتروس آشنا شده بود.

پتروس هميشه پاي کامپيوترش
نشسته بود و چت مي کرد.
پتروس ديد که سد سوراخ شده اما انگشت
او درد مي کرد چون زياد چت کرده بود.

او نمي دانست که سد تا چند لحظه ي ديگ
مي شکند. پتروس در حال چت کردن غرق شد

براي مراسم دفن او کبري تصميم گرفت
با قطار به آن سرزمين برود
اما کوه روي ريل ريزش کرده بود.

ريزعلي ديد که کوه ريزش کرده
اما حوصله نداشت.
ريزعلي سردش بود و دلش نمي خواست
لباسش را در آورد.

ريزعلي چراغ قوه داشت اما
حوصله درد سر نداشت.
قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد.
کبري و مسافران قطار مردند

اما ريزعلي بدون توجه به خانه رفت.
خانه مثل هميشه سوت و کور بود.

الان چند سالي است که کوکب خانم
مهمان ناخوانده ندارد
او حتي مهمان خوانده هم ندارد.
او حوصله ي مهمان ندارد.
او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سير کند

ديگر تخم مرغ و پنير ندارد
چون همه چيز گران شده است
او گوشت ندارد
او آخرين بار که گوشت قرمز خريد
چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت

اما او از چوپان دروغگو گله ندارد
چون کشور ما خيلي چوپان دروغگو دارد

به همين دليل است که ديگر در کتاب هاي
دبستان آن داستان هاي قشنگ وجود ندارد

#دکتر_رزا_افتخاری

#لوتیان_مشتیان


مشتی وقتي ماشين خريدي

اوني رو سوار كن كه

باهات پياده روي كرده 👌

#لوتیان_مشتیان


حاجے ..

من همونم كه صدام در نيومد

فقط جاى مُشتام روى ديوارا موند ...
#لوتیان_مشتیان


خانه خدا 🕋

شخصی به نام عبدالجبار مستوفی عزم زیارت حج کرده بود. او هزار دینار زر ذخیره کرده بود. روزی از کوچه ای در کوفه رد می شد که به خرابه ای رسید. زنی را دید که در آن جا مشغول جست وجو بود. ناگاه در گوشه ای مرغ مرده ای دید، آن را زیر چادر گرفت و رفت.
عبدالجبار با خود گفت: این زن محتاج است، باید ببینم که وضع او چگونه است؟
در عقب او رفت تا این که زن داخل خانه ای شد.
کودکانش پیش او جمع شدند و گفتند: ای مادر از گرسنگی هلاک شدیم؟
زن گفت: مرغی آورده ام تا برای شما بریان کنم.
عبدالجبار چون این سخن را شنید، گریست ... با خود گفت: اگر حج خواهی کرد، حج تو این است. آن هزار دینار زر از خانه آورد و برای زن فرستاد و خودش در آن سال در کوفه ماند. چون حاجیان مراجعه کردند و به کوفه نزدیک شدند، مردمان به استقبال آنان رفتند. عبدالجبار نیز رفت. چون نزدیک قافله رسید، شترسواری جلو آمد و بر وی سلام کرد و گفت: ای عبدالجبار از آن روز که در عرفات ده هزار دینار به من سپرده ای تو را میجویم، زر خود را بستان و ده هزار دینار به وی داد و ناپدید شد.
آوازی برآمد که ای مرد هزار دینار در راه ما بذل کردی، ده برابر پس فرستادیم و فرشته ای به صورت تو خلق کردیم تا از برایت هر ساله حج گزارد تا زنده باشی که برای بندگانم معلوم شود که رنج هیچ نیکوکاری به درگاه ما ضایع نیست!

تو این روزای سخت، یادتون نره خیلیاااا دلشون به کمک ما قرصه حتی کمکی که به نظر ما کمه. خیلی راحت میشه حج رفت میشه...حج که فقط به رفتن اون مسیر نیست. اول از همه دل باید خدایی باشه...

این متن یه دعوت نامه بود برای حج 🌹🙏🏻


ما زخمي ترین شــاخـه این جنگل خشكيم

تيغ و تبري نیـست که مـا را

نـشِناسد...
#لوتیان_مشتیان


ﺗﺎﺭﯾﮏ ﺍﻧﺪﯾﺸﺎﻥ ﺳﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﺯﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻧﺪ...
ﺁﻧﻬﺎ ﺍﺯ ﺭﻭﺷﻦ ﺷﺪﻥ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﻨﺪ؛ ﭼﻮﻥ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻨﺪ ﺍﮔﺮ ﺯﻥ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﺑﻪ ﮐﻮﺩﮐﺎﻧﺶ ﻫﻢ ﯾﺎﺩ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ.


پست ترين انسان كسي است


كه راز دوران دوستي را


به وقت دشمني فاش سازد!


من که خنجر خورده ی دست رقیبم

خنجرت بالا مبر من یک رفیقم

عمق زخم ضرب دشمن کمتر است

ترک دوست از زخم خنجر بدتر است...


.
گربــه دولــت بــرســیــ
مــســت نــگــردے ،مــردیــ

گـــــر بــه ذلــت بــرســیــ
پــســت نــگــردے ،مــردیــ

اهل عــالــم همــه
بــازیــچــه دســت هوســنــد

گــر تــو بــازیــچــه ایــن
دســت نــگــردے ،مــردیــ


شرارت ، ماسکهای زیادی می پوشه

اما هیچ کدام

به خطرناکی نقاب تقوا نیست.

🕴 جانی دپ


اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.

🕴 بیل گیتس


اقتصاد مظفری!

در کتاب مظفرنامه چنین حکایت شده که در ایران گوشت از قرار هر کیلو دو ریال بوده ،روزی قصابی های تهران خودسرانه گوشت را یک ریال گران کردند.
مردم چون چنین دیدند عصبانی شدند و به خیابانها ریخته و بر علیه قصاب ها شعار دادند!
این خبر به گوش مظفرشاه رسید و اعضاء دولت برای آرام کردن مردم از او کمک خواستند! سلطان صاحب قران فکری کرد و گفت: بروید و به قصاب ها بگویید گوشت را دو ریال گران تر از آنچه خود گران کرده اند به مردم بفروشند! یعنی هر کیلو گوشت شد از قراری پنج ریال!
مردم چون دیدند قیمت گوشت بالاتر رفته این بار به خیابانها ریخته و این بار مغازه ها را به آتش کشیدند
هیئت دولت نزد قبله عالم رفتند و به عرض همایونی رساندند که تدبیر شاه شاهان کارساز نشد و مردم این کردند و آن نمودند! این دفعه مظفرالدین شاه گفت: حالا بروید و یک ریال گوشت را ارزانتر کنید! یعنی هر کیلو گوشت شد چهار ریال! و مردم هم پس از آن چون دیدند گوشت یک ریال ارزانتر شده برای سلامتی شاه دست به دعا شدند و در خیابان ها نماز شکرانه خواندند!
به این اقتصاد مظفری گفته میشود.

حکایت این روز های ما ...


یــه ســـریـــام

پـابـرهنـه اومـدن تـو زنـدگـیـمون

بـالبـاس مـارڪ دار رفـتـن

حــــکایتــــ خیـلیــــــــاس ....

#لوتیان_عشق


#فریدون_فرخزاد

میگویند آدم های خوب به بهشت میروند
اما من میگویم ؛
آدم های خوب هر کجا باشند
آنجا بهشت است ...

#لوتیان_مشتیان


گرگها
در این بیابان
حکمرانی می کنند !
در میان گوسفندان
روضه خوانی می کنند !
با لباسی از پَر طاووس و خویی چون غزال
گله را
مجذوب رنگ و مهربانی می کنند !
گوسفندان دانش آموزند ،
گُرگان چون مدیر !
از میان گلّه با برخی تبانی می کنند !
از میان گوسفندان
عده ای مبصر شدند !
تا کلاس بی معلم را نگهبانی کنند !

گلّه راضی ، گُرگها راضی ،
رفاقت برقرار !
مبصران در حد عالی پاسبانی می کنند !
گله می زایید و می زایید تا نسلی دگر !
در حریم خانه های گرگ دربانی کنند !
داد زد یکروز یک بزغاله ای در این کلاس...‍
چون معلم نیست ‍
مبصرها سخنرانی کنند !
گفت آن بزغاله این شعر و غذای گرگ شد !
تا که گُرگان مبصران را شام مهمانی کنند !
گلّه از آنروز مجبور است
از شب تا به صبح
از کتاب عبرت بزغاله روخوانی کنند !

وای اگر این گلّه
روزی رم کند از یک خروش !
صد هزاران گرگ را در عید قربانی کنند ...!

#لوتیان_مشتیان


خدایا سرده این پایین از اون بالا تماشا کن
اگه میشه فقط گاهی خودت قلب منو"ها"کن

خدایا سرده این پایین ببین دستامو میلرزه
دیگه حتی همه دنیا به این دوری نمی ارزه

تو اون بالا من این پایین دوتایی مون چرا تنها ؟
اگه لیلا دلش گیره بگو مجنون چرا تنها؟

بگو گاهی که دلتنگم از اون بالا تو می بینی
بگو گاهی که غمگینم توهم دلتنگ وغمگینی

خدایامن دلم قرصه کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت که حتی روز،روشن نیست

کسی اینجا حواسش نیست که دنیا زیرچشماته
یه عمره یادمون رفته زمین دار مکافاته

20 last posts shown.

3 277

subscribers
Channel statistics