Bahar
Woo / empty soul
وو
کی میدونه؟
شاید وقتشه منم برم .
شاید وقتشه منم مثل همه اون آدمایی که شدن گنجشک بی بال برم .
مثل همه آدمایی که کسی متوجه رفتنشون نشد برم .
ولی میترسم ، میترسم دلم برای این آدما تنگ شه ، میترسم دلم برای دفترایی که نوشتم تنگ شه ، میترسم دلم برای اتاقم تنگ شه .....
میترسم دلم برا پسری که همیشه از دور نگاهم میکنه و هیچ وقت جلوتر نمیاد ...تنگ بشه ...
از مینگی هیونگ شنیدم ...اسمش ..اسمش سان عه ...
بقیرو نمیدونم ...ولی ..ولی میترسم اشکام اونقدر زیاد باشه که قبل رفتنم اون پسر ...رد اشکامو بگیره و پیدام کنه
From lucifer caffee ♡
Woo / empty soul
وو
کی میدونه؟
شاید وقتشه منم برم .
شاید وقتشه منم مثل همه اون آدمایی که شدن گنجشک بی بال برم .
مثل همه آدمایی که کسی متوجه رفتنشون نشد برم .
ولی میترسم ، میترسم دلم برای این آدما تنگ شه ، میترسم دلم برای دفترایی که نوشتم تنگ شه ، میترسم دلم برای اتاقم تنگ شه .....
میترسم دلم برا پسری که همیشه از دور نگاهم میکنه و هیچ وقت جلوتر نمیاد ...تنگ بشه ...
از مینگی هیونگ شنیدم ...اسمش ..اسمش سان عه ...
بقیرو نمیدونم ...ولی ..ولی میترسم اشکام اونقدر زیاد باشه که قبل رفتنم اون پسر ...رد اشکامو بگیره و پیدام کنه
From lucifer caffee ♡