📌علامه شيخ ربيع بن هادي المدخلي -حفظه الله- می گوید:
جماعت تبلیغ پیش این برادر آمدند و یک هفته قبل از وی خواستند همراهشان برود، و به آنها گفته: نمیتوانم همراه شما بیایم، ولی آنها اصرار کردند،
بعد گفته: به الله قسم! اگر اشتباهاتی از شما ببینم نمیتوانم در مقابل آن سکوت کنم و از شما ایراد می‌گیرم،
گفتند: خوش آمدی، ما که خوشحال می‌شویم.
به این ترتیب همراهشان رفت، و همین که خطاهای برخی را که دید و به آنها گوشزد کرد، به او گفتند: چنانچه مایل هستی برگرد جناب شیخ!
به طریقی -ماشاء الله- شيرين مثل عسل، (و به نرمی و لطافت) همچون ابریشم، برگرد جناب شیخ!
و فقط هم قرار بوده تنها یک هفته باشد، که با این حال به او فشار آوردند و او هم بر می گردد،
بعد می‌آید نزد امامشان سعید احمد در مدینه، می‌گوید به الله قسم جماعت دعوت و تبلیغ از من خواهش کردند که همراهشان بروم و من هم برایشان توضیح دادم که ساکت نمی‌مانم بلکه خواهم گفت (چنانچه اشتباهی ببینم)، و آنها این شرط را قبول کردند، و چون لب به سخن گشودند به اشتباه رفتند، پس من هم توضیح دادم، اما مرا بازگرداندند،
جوابش را داد که: بله، وقتی همراهشان رفتی نباید ایراد و یا اعتراضی بگیری همچون تصوف، که منهج تصوف این طور است که اعتراض به هیچ حزبی وارد نکنی، اعتراض نکن که تنها می‌مانی.
🎙[شريط بعنوان: الأخذ بالكتاب والسنة]