خیره در چشم های قهوه ایش گفتم شايد ما با مرگ به يه ستاره دیگه بريم، دستهای سردم رو توی دستات بگیری و روی حلقههاى زحل برقصيم،شاید حتی به ماه برویم و ستاره فيلم هاى دهه ٩٠ امريكايى بشیم.
شاید بعد از مرگ توى موزه لوور يه اثر هنرى بشيم و بقيه محو ضربات قلم وينسنت روى بوم، شايد نورى بشيم كه توى چشم هايى اشك آلود ميدرخشه یا جوونه اى كه از زخمى رشد ميكنه، شايد دوباره متولد بشيم.
شاید بعد از مرگ توى موزه لوور يه اثر هنرى بشيم و بقيه محو ضربات قلم وينسنت روى بوم، شايد نورى بشيم كه توى چشم هايى اشك آلود ميدرخشه یا جوونه اى كه از زخمى رشد ميكنه، شايد دوباره متولد بشيم.