Forward from: أللَّھُـمَــ ؏َـجـِّل لِوَليِّكَْ ألـْفَرَج
🌴خاطرات کربلا🌴
📍قسمت بیست و ششم (مسلم در کوفه)
☘نبرد شديد در اطراف خانه طوعه
📗مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى :
ابن زياد به جانشين خود، عمرو بن حُرَيث مخزومى دستور داد كه سيصد مرد دلاور را از ياران خود به همراه محمّد بن اشعث بفرستد.
محمّد بن اشعث سوار شد و به خانه اى كه مسلم در آن بود، رسيد.
مسلم صداى سُم اسبان و سر و صداى مردان را شنيد و دانست كه به سراغش آمده اند؛ با سرعت به سمت اسبش رفت و آن را زين كرد و زره پوشيد و عمامه بر سر نهاد و شمشير به كمر بست.
سپاهيان خانه را سنگباران مى كردند و با نى هاى آتش گرفته، آتش مى افكندند.
مسلم لبخندى زد و گفت: اى جان! به سمت مرگ بشتاب كه از آن چاره و گريزى نيست.
آن گاه به زن گفت: خدا تو را رحمت كند و به تو پاداش خير دهد! بدان كه من از جانب پسرت گرفتار شدم، درِ خانه را بگشا.
زن در را گشود و مسلم مانند شير خشمگين در برابر سپاهيان قرار گرفت و با شمشير بر آنان حمله بُرد و گروهى را كُشت.
خبر به عبيد اللَّه بن زياد رسيد.
براى محمّد بن اشعث پيغام فرستاد: سبحان اللَّه! اى ابو عبد الرحمان! ما تو را فرستاديم كه يك مرد را نزد ما بياورى و اينك گروهى از يارانت كشته شده اند؟!
محمّد بن اشعث برايش چنين پاسخ فرستاد:اى امير ! گمان مى كنى مرا به سوى يكى از بقّال هاى كوفه يا كفشدوزى از كفشدوزان حيره فرستاده اى؟ آيا نمى دانى كه مرا به سوى شيرى خطرناك و قهرمانى بزرگ فرستاده اى كه در دست شمشيرى بُرنده دارد كه از آن مرگ مى چكد؟!
ابن زياد برايش پيغام فرستاد كه: به وى امان بده؛ زيرا نمى توانى بر او دست يابى. مگر با دادن امانى كه با قسم هاى سنگين، همراه باشد.
📚مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى : ج ۱ ص ۲۰۸
الفتوح : ج ۵ ص ۵۳
📘البداية و النهاية :
سپاهيان بر مسلم هجوم آوردند و مسلم با شمشير در برابر آنان ايستاد و سه مرتبه آنان را از خانه بيرون راند.
لب بالا و پايين مسلم ضربت خورد، آن گاه سپاهيان به سوى مسلم سنگ پرتاب كردند و طناب هاى حصيرى را آتش زدند [و به طرفش انداختند] ؛ ولى باز هم نتوانستند بر او دست يابند.
مسلم با شمشير از خانه بيرون آمد و به نبرد با آنان پرداخت.
📚البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۵
📙العِقد الفريد - به نقل از ابو عبيد قاسم بن سلام - :
[سپاهيان] به سمت مسلم بن عقيل روانه شدند.
مسلم با شمشير به سوى آنان آمد و با آنان مى جنگيد، تا اين كه جراحتهاى سنگين برداشت و او را اسير كردند.
📚العقد الفريد : ج ۳ ص ۳۶۵
المحاسن والمساوئ : ص ۶۰
کانال 🌼امام مهدی(علیه السلام)🌼
https://telegram.me/joinchat/Axri3zvbAcI10fuvdbM9Og
📍قسمت بیست و ششم (مسلم در کوفه)
☘نبرد شديد در اطراف خانه طوعه
📗مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى :
ابن زياد به جانشين خود، عمرو بن حُرَيث مخزومى دستور داد كه سيصد مرد دلاور را از ياران خود به همراه محمّد بن اشعث بفرستد.
محمّد بن اشعث سوار شد و به خانه اى كه مسلم در آن بود، رسيد.
مسلم صداى سُم اسبان و سر و صداى مردان را شنيد و دانست كه به سراغش آمده اند؛ با سرعت به سمت اسبش رفت و آن را زين كرد و زره پوشيد و عمامه بر سر نهاد و شمشير به كمر بست.
سپاهيان خانه را سنگباران مى كردند و با نى هاى آتش گرفته، آتش مى افكندند.
مسلم لبخندى زد و گفت: اى جان! به سمت مرگ بشتاب كه از آن چاره و گريزى نيست.
آن گاه به زن گفت: خدا تو را رحمت كند و به تو پاداش خير دهد! بدان كه من از جانب پسرت گرفتار شدم، درِ خانه را بگشا.
زن در را گشود و مسلم مانند شير خشمگين در برابر سپاهيان قرار گرفت و با شمشير بر آنان حمله بُرد و گروهى را كُشت.
خبر به عبيد اللَّه بن زياد رسيد.
براى محمّد بن اشعث پيغام فرستاد: سبحان اللَّه! اى ابو عبد الرحمان! ما تو را فرستاديم كه يك مرد را نزد ما بياورى و اينك گروهى از يارانت كشته شده اند؟!
محمّد بن اشعث برايش چنين پاسخ فرستاد:اى امير ! گمان مى كنى مرا به سوى يكى از بقّال هاى كوفه يا كفشدوزى از كفشدوزان حيره فرستاده اى؟ آيا نمى دانى كه مرا به سوى شيرى خطرناك و قهرمانى بزرگ فرستاده اى كه در دست شمشيرى بُرنده دارد كه از آن مرگ مى چكد؟!
ابن زياد برايش پيغام فرستاد كه: به وى امان بده؛ زيرا نمى توانى بر او دست يابى. مگر با دادن امانى كه با قسم هاى سنگين، همراه باشد.
📚مقتل الحسين عليه السلام خوارزمى : ج ۱ ص ۲۰۸
الفتوح : ج ۵ ص ۵۳
📘البداية و النهاية :
سپاهيان بر مسلم هجوم آوردند و مسلم با شمشير در برابر آنان ايستاد و سه مرتبه آنان را از خانه بيرون راند.
لب بالا و پايين مسلم ضربت خورد، آن گاه سپاهيان به سوى مسلم سنگ پرتاب كردند و طناب هاى حصيرى را آتش زدند [و به طرفش انداختند] ؛ ولى باز هم نتوانستند بر او دست يابند.
مسلم با شمشير از خانه بيرون آمد و به نبرد با آنان پرداخت.
📚البداية والنهاية : ج ۸ ص ۱۵۵
📙العِقد الفريد - به نقل از ابو عبيد قاسم بن سلام - :
[سپاهيان] به سمت مسلم بن عقيل روانه شدند.
مسلم با شمشير به سوى آنان آمد و با آنان مى جنگيد، تا اين كه جراحتهاى سنگين برداشت و او را اسير كردند.
📚العقد الفريد : ج ۳ ص ۳۶۵
المحاسن والمساوئ : ص ۶۰
کانال 🌼امام مهدی(علیه السلام)🌼
https://telegram.me/joinchat/Axri3zvbAcI10fuvdbM9Og