صبح که میشود تلالو خورشید
مرا به اغاز فرا میخواند
دلم نمیخواهد برخیزم
من هنوز مست شب بخیر های دیشب توام...
آه ...چشمانت مرا سخت مغلوب ساخته
در میان افکارم تو را نگاه میکنم
خورشید گرم تر و پر نور تر میشود
از میان روزنه کوچک پرده اتاقم
رشته نوری با قه قهه و شتابان دور تا دور اتاق تاریکم را میدود
من هنوز چشمان تو را نظر میکنم
صدای گرمتو چالشیست میان تو و گرمای خورشید
بر میخیزم
بدشگونی شب ، بخیر شد و روزی دیگر آغاز
پنجره پر هیاهوی ذهنم را باز میکنم
دستان باد را میبینم چنگ میزند بر خرمن گیسوی درختان عریان
میلرزد میرقصد بید مجنون
مست از این هم آغوشی میشوند
دور تر از این
صدای پرستو ها می آیند انگار یافته اند امروز آغاز انتهای ماه سال است
نوید میدهند بهاری دیگر را
و چه خوشبخت است امسال ..
مسافری دارم از راه دور
تنگ آب و زوج ماهی قرمز
میبینمش در راه خانه ام
باز میگردم از پنجره خیال
آه...عید نزدیک است
خانه دلم آماده نیست
دلم خانه تکانی لازم است
مسافرم الان میرسد
و من هنوز خوابم ...؟
#سعید
@marde_shahrivar
مرا به اغاز فرا میخواند
دلم نمیخواهد برخیزم
من هنوز مست شب بخیر های دیشب توام...
آه ...چشمانت مرا سخت مغلوب ساخته
در میان افکارم تو را نگاه میکنم
خورشید گرم تر و پر نور تر میشود
از میان روزنه کوچک پرده اتاقم
رشته نوری با قه قهه و شتابان دور تا دور اتاق تاریکم را میدود
من هنوز چشمان تو را نظر میکنم
صدای گرمتو چالشیست میان تو و گرمای خورشید
بر میخیزم
بدشگونی شب ، بخیر شد و روزی دیگر آغاز
پنجره پر هیاهوی ذهنم را باز میکنم
دستان باد را میبینم چنگ میزند بر خرمن گیسوی درختان عریان
میلرزد میرقصد بید مجنون
مست از این هم آغوشی میشوند
دور تر از این
صدای پرستو ها می آیند انگار یافته اند امروز آغاز انتهای ماه سال است
نوید میدهند بهاری دیگر را
و چه خوشبخت است امسال ..
مسافری دارم از راه دور
تنگ آب و زوج ماهی قرمز
میبینمش در راه خانه ام
باز میگردم از پنجره خیال
آه...عید نزدیک است
خانه دلم آماده نیست
دلم خانه تکانی لازم است
مسافرم الان میرسد
و من هنوز خوابم ...؟
#سعید
@marde_shahrivar