یه حس عمیق یه بغض حبس شده تو سرشت همین دستنوشته اسیر
یه متنی یه سطر از کتاب دلم از خط به خط دلم از صفحه های جدید
از دلم تا دلت راهی نی فاصله
زندگیم هرچی باشه باز تو میشی شاملش
براتو جالبه برام مهم نی حاصلش نه رفته با فلش جلو افکار من بی قاعده
هرچی باشم از تو گرفتم نقش
میبارم ابری بشی پ بهم بزن لبخند
من به نبودن خودم راضیم بخدا ولی جادوی بودن تو طلسمم کرد
من نه هرز رفتم از پرسه های شب
نه رپ جاشو داده بود به نغمه لای لب
نه پاک از لباس صدامه لکه های ننگ نه پیدا میکنی چیزی تو چنته های من
نه
بودم نه جذبه های تنگ
مردم واسه هر خطی برات کرده باشه تب
من از بلاد فقرم از یه نسل حال بد
من از تو تا خود تو اصل واسطم از لفظ عاشقم منو صفحم کنی یجام سمم
سر کشیدمت ک گاهی تلخ میشه مزم
هرچی ک هستم عمیق نفسم بکش که اسیر چکمت عجیب نفسم گرفت
من توروگوش میدم با صدای بلند هر روز توکوچهو خیابونای دورم
از دور نه من تو بطن شبو روزای توام
روزا مال تو شبا مال خودم
این تکرار بهترین روند منه بی رنگ وقتی راه میگیره بم نگاه چپت بی رمقی چشمامو مدیون توام حالت روحی بدمم صدقه سرت جمعتون جمعه بهم بگو طبقه چنده
جایگاه تو رو خطی یا خدمه پشت صحنه طرف حرف یا ناحقی رفتی طفره این مهم نیس این مهمه چی تو قلبت جا دادی من بهش ایمان دارم حرفت رو تن برگه هام نوشته میشه چند بیت کدوم طرفی بهم بگو بیام به سمتت من خودمو ترک میکنم نکنه ترکت
از تو پره خالی ترین آهم از پا افتادم اما راضی ازاین راهم عشقت باهامه نگی خالی ازاینجا رفت اونکه تولد داشت یه جایی از این عالم
بهت کرده عادت حتی تو عبادت خط به خط زندگیم میده ادامت اول یا نه باورش کن اخر که باور داره میکنه باورتو باور