تاریخ شرحه شرحه خودخواهی مردانی ست که قدرت، نطفه انصاف شان را در دم کور کرده و بند ناف شان را به طمع چپاول مملکت بر حلق ملت گره زده و نفس ملت را در شیشه عمر خویش حبس نموده بلکه با حیات خویش که سودی نداشتند که با ممات خویش سبب آزادی ملت از رنج دولت گردند.
بر اندام تاریخ مان که بنگری وصله هایی خواهی یافت از تبار دلیرمردی و جوانمردی که هنر وسیله آن و پینه دست هنرمند وصله آن است.
هنرش؛ شالوده ملتی ست که از رنج گریخته و در میدان نبرد آنان را از حریف بی باک گریزی نیست!
و هنرمندش؛ آن جوان مرد و زن که پینه های دستشان حاصل عمری خونِ دل خوردن از رنج قلم و درکی که هیچ کس بر فهم آن عاید نیاید!
گرچه ملت فقیر ملتی ست که افکارش از کلمات تهی باشند و سواره و پیاده اش از هنر، در میانه کارزار ملت فقیرترین است. چرا که زبان چرب و شکم بادکرده از خوراک خون آدمیان را نیندوخته و صرفاً به رفق وفتق امور عیش بسنده نموده!
و در میانه کارزاری چنین عظمی که توان مقابله با کسی را دارد که دست بر گوش نهاده و خویش را به کری زده؟!
که در میدان کارزار کدام شیرمرد یافت می شود که صور وجدان را به صدا درآورده و انگشت خون خوار را از گوش بیرون کشد مگر گوش فرا دهد و طمع خویش را از گلوی ملت باز نهد.
در میدان نبرد گرفتار آیی و دستانت تهی از سلاح باشد چاره چیست جز تسلیم و رضا؟!
که شمشیر ملت همان است که وصله بر اندام تاریخ نهاده و شرحه های وجود از هم گسسته اش را به حیاتی دوباره پیوند زده.
و گر ملت ز شمشیر و شمشیر ساز دور افتند بدا به حال ملت!
.
.
.
#مریم_نوغانی
@maryam_city🎨🎭