اگر نتوانی خدا را همینجا و در حال درک کنی و ببینی
هیچ جای دیگری هم خدا را نمیتوانی ببینی وقتی اکنون نبینی
کسی که میگوید خدا را ندیدم نادان است
چون هیچ چیزی خارج از خدا نیست پس همه چیز خداست
مثل ماهی که در آب دنبال آب بگردد
ماهی که نفهمد در آب هست هرجای آب برود باز هم نمیتواند آب را پیدا کند مگر اینکه بفهمد در آب هست
با فهم خدا را باید شناخت
مثلا ماهی در خود آب هست و بگوید آبی وجود ندارد زیرا آب را نشناخته است
و همینطور ما، ما در خدا هستیم و چون نمیدانیم که در خدا هستیم میگوییم خدا نیست
و وقتی بفهمی که در خدا هستی، نادانی تو، در تو جایی ندارد
همه چیز هستی هست جهان هستی و هستی خداست
زیرا هیچ چیز جدا از خدا نیست
و شما وقتی بگویید خدا اینجا نیست و در آنجاست برای خدا محدودیت و مکان قائل شده اید
در واقع هر چیزی را ببینی جزوی از خداست
وقتی میگویند خدا نیست
در اصل خدا هست نادانی ما تسلط بر حقیقت خدا ندارد
اگر حقیقت پیدا نیست دلیل نمیشود وجود نداشته باشد
بلکه نادانی ما در حد ناتوانی و نادانی خودش میگوید خدا نیست اما حقیقت همیشه بوده است اما تو آن را کشف نکردی
حقیقت را نمیشود ساخت باید کشف کرد
انجیل یوحنا فصل ۱ آیه ۳
همه چیز از او پدیدار شد و از هرآنچه پدیدار شد، هیچ چیز بدون او پدیدار نگشت
وقتی انسانی علم را کشف میکند در واقع علم را نساخته همانطور که گفتیم کشف کرده
پس نتیجه میگیریم که علم وجود داشته ما آن را کشف کردیم
انجیل یوحنا فصل ۱ آیه ۱
در آغاز کلام بود کلام یعنی حکمت فهم همان علم در آغاز همه چیز وجود داشته
ما در حال کشف کردن هستیم
مثلا بچه های ابتدایی در مدرسه با ضرب و تقسیم سر و کار دارند اما خبر از انتگرال ندارند چون نادانن و بهش نرسیدن در واقع ریاضی تا بی نهایت وصل هست
و همینطور برای ما در آغاز کلام وجود داشته است علم وجود داشته است
کشف کردن یعنی وجود داشته است
و وجود داشته است یعنی از ازل بوده است
در واقع هیچ نفهمی وجود ندارد وقتی دانایی وجود دارد
در واقع هیچ نیستی وجود ندارد وقتی هستی همه چیز است
در واقع نفهمی و نیستی وجود ندارد چون تو ناتوانی که بفهمی
میپنداری نفهمی وجود داره
وقتی دانایی کشف شود جایی برای نادانی نیست
و وقتی دانایی وجود داشته و بوده پس نادانی وجود نداشته است
دانایی وقتی وجود دارد هیچ جایی برای ماندن نادانی نمیگذارد
اما چون شما به دانایی نرسیده اید گمان میبرید که نادانی وجود دارد
در حقیقت وقتی دانا شوید میفهمید نادانی شما توهمی بیش نبوده است
در اصل هیچ تاریکی وجود ندارد
زیرا نور که در تاریکی بدرخشد آنگاه میفهمیم تاریکی وجود نداشته است
انجیل یوحنا
نور در تاریکی میدرخشد و تاریکی نتوانسته بر آن غلبه کند
انجیل یوحنا فصل ۱ آیه ۵
در حقیقت همه چیز خداست خدا خارج از چیزی نیست
بلکه هم بدی و هم خوبی خداست هرچیزی در هستی هست خداست
خدا جدا از ما نبود ما جدا از او بودیم
در بیت شعر زیر مولانا
خطاب به موسی که میخواهد خدا را ببیند، میگوید:
ارنی کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه تری چه لنترانی
مولانا درک میکند که خدا همیشه همراه اوست و او میداند که چیزی در جهان جز خدا وجود ندارد
ما خارج از خدا نیستم که بگوییم خدا کجاست
و خدا هم خارج از چیزی نیست که بگیم خدا کجاست
بلکه هستی خداست و چیزی جز خدا نیست
همه چیز خداست خدا خارج از چیزی نیست
بلکه هم بدی و هم خوبی خداست
هرچی در هستی هست خداست
من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم هنگامی که مرا نشناختی
من یهوه هستم و دیگری نیست
پدید آورنده نور و آفریننده ظلمت. صانع سلامتی و آفریننده بدی. من یهوه صانع همه این چیزها هستم
اشعیا فصل ۴۵ آیه ۵-۷
در این آیات خدا اشاره کرده است که من هم بدی هم خوبی هستم و چیزی جز من نیست هرچه در جهان هست خداست و هستی خداست
این هستی خداست که بر هرکه بخواهد خشم میگیرد و هرکه را بخواهد دوست میدارد
بنابراین خدا هرکه را میخواهد رحم میکند و هرکه را میخواهد سنگدل میسازد.
زیرا کیست که با اراده او مقاومت کند
نیست بلکه تو کیستی ای انسان که با خدا معارضه میکنی؟
آیا مصنوع به صانع میگوید که چرا مرا چنین ساختی؟
یا کوزه گر اختیار بر گِل ندارد که از یک خمیره ظرفی عزیز و ظرفی ذلیل بسازد؟
رومیان فصل ۹ آیات ۱۸-۲۱
برای شناخت خدا همانطور که گفتیم نیاز به فهم است نه چشم
زیرا در حقیقت فهم است که بر نادانی غلبه میکند
ای انسان فکر میکنی کیستی؟
فکر میکنی با بی خدا شدنت و دل سوختنت برای فقیر مشکل دنیارا حل کرده ای
تو میخواهی عدالت خود را ثابت کنی؟
رومیان فصل ۱۰ میگوید
زیرا چون عدالت خدا را نشناختید، و میخواهید عدالت خود را ثابت کنید، مطیع عدالت خدا نمیگردید
زیرا خدا حق دارد از آنچه که انجام میدهد و شما باید این را درک کنید
نویسنده: مدیریت کانال مسیح
🆔
@Masih 👈✟کانال مــســیــح