سرانجام روزی غیبش زد، مثل شبحی در طوفان.
کسی هم دیگر سراغش را نگرفت. من هم دیگر سراغی از او نگرفتم. حتی نمیخواستم بدانم کجا زندگی میکند. شکننده شده بودم و بر خلاف گذشته ها که کنجکاوی یکی از صفات بارزم بود،
دیگر کمتر به چیزی اعتنا می کردم.
روبرتو بولانیو
کسی هم دیگر سراغش را نگرفت. من هم دیگر سراغی از او نگرفتم. حتی نمیخواستم بدانم کجا زندگی میکند. شکننده شده بودم و بر خلاف گذشته ها که کنجکاوی یکی از صفات بارزم بود،
دیگر کمتر به چیزی اعتنا می کردم.
روبرتو بولانیو