_مِلو‌دراما_


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


"Drama"
"Drama everywhere"
ناشناس و ای داستانا
https://t.me/BChatBot?start=sc-123959-dlaNwD9

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


چ فیلمی


یه فیلم دیدم
و مغزم داره میترکه ازینکه نفهمیدم چی به چی شد
فاک.


Finding a way to let go.


پنجره اتاقمه، و نمیدونم چرا تا الان عکس نگرفتم اینجا
انی وی


وی پی ان ها، شارژ نداشتن اسپیکر، گم شدنِ مجدد ناخنگیرم برای بار n ام توی این هفته، پیدا نکردن فیلمی که میخوام، غرغرای مامانم مبنی بر اینکه چرا نمیرم براش جدول داخل word بکشم و مقاومت کردنش در برابر اینکه من "بلدنیستم" جدول بکشم
همه اینا are driving me mad.




#نامه‌ی‌دوم

بانوی بزرگوار من!
عطر آگین باد و بماناد فضای امروزِ خانه مان
و فضای خانه مان، همیشه، در چنین روزی که روز عزیزِ ولادتِ پر برکتِ تو برای خانواده کوچک ماست...

#چهل‌نامه‌کوتاه‌به‌همسرم
#نادر‌ابراهیمی


واقعن‌نمیتونم صدای خودم و مهرسا رو از همدیگه تشخیص بدم😂😑


بعد از دو ساعت تمرین، اینا از آب در اومد😌هرچند داشتیم از ته حلق داد میزدیم و صدامونو گرم‌نکردیم و فردا بگا میریم و خیلی طول کشید تا با مهرسا هماهنگ‌شیم
ولی
دوسشون دارم




یه بخش از جزوه رو کلا نخوندمش
کلا آزمون ۱۵ تا سوال بود، ۵ تاش از همین بخش بود :)
۵۵ درصد زدم خلاصه


محصول مورد علاقه ی اینجانب😌🤝


Forward from: ربات آقای کنکور
⏳ روز شمار کنکور :

219 روز 17 ساعت 57 دقیقه 57 ثانیه


#نامه‌ی‌اول


#نامه‌ی‌اول

ای عزیز!
راست می‌گویم.
من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.
قلمم را دیده ام چنان که گویی بخشی از دست راست من است؛ و کاغذ را.
من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.
من اینجا "من" را دیده ام که اسیر زندانِ بزرگِ نوشتن بوده است، همیشه خدا، که زندان را پذیرفته، باور کرده، اصلِ بودن پنداشته، به آن معتاد شده، و به تنها پنجره اش که بسیار بالاست دل خوش کرده...
و آن‌پنجره، تویی ای عزیز!
آن پنجره، آن در، آن میله ها، و جمیع صداهایی که از دوردستها می آیند تا لحظه یی، پروانه وش بر بوته ی ذهن من بنشینند، تویی...
این، میدانم که مدح مطلوبی نیست اما عین حقیقت است که تو مهربان ترین زندانبان تاریخی.
و آنقدر که تو گرفتار زندانیِ خویشتنی، این زندانی اسیر تو نیست_که ای کاش بود.
در خدمت تو، مرید تو، بنده ی تو...
و این همه در بندِ نوشتن تبود.
اما چه می توان کرد؟
تو تیماردارِ مردی هستی که هرگز نتوانست از خویشتن بیرون بیاید و این، برای خوبترین و صبورترین زنِ جهان نیز آسان نیست.
می دانم.
اکنون این نامه ها شاید باعث شود که در هوای تو قدمی بزنم، در حضور تو زانو بزنم، سر در برابرت فرود آورم و بگویم: هرچه هستی همانی که می بایست باشی، و بیش از آنی، و بسیار بیش از آن. به لیاقت تقسیم نکرده اند و اِلا سهم من در این میان با این قلم و محوِ نوشتن بودن، سهم بسیار ناچیزی بود. شاید بهترین قلم دنیا؛ اما نه بهترین همسر...

#چهل‌نامه‌کوتاه‌به‌همسرم
#نادر‌ابراهیمی


به جایی رسیدم که رفتم یه برنامه نصب کردم برا آلارم
بعد یه عملیات ریاضی نسبتن سخت هم براش گذاشتم و اینجوریه که آلارمه قطع نمیشه مگه اینکه اون عملیات لامصب رو انجام بدی
امیدوارم بتونه از خواب بیدارم کنه😐


ملینای کوجدانه المپیادشو خوب داده
بح بح


اگه سر دردِ تازه شروع شده ام تا اونموقع تامام نشده بود، منم میرم میخوابم🤝


۱ ساعت و ۴۰ دقیقه دیگه المپیاد ادبیات تامام میشه و من منتظرم ملینای کوجدانه بیاد بگه عالی بود
و بعدم بره بخوابه


وسط این همه درامایی که دارم میسازم باید بگم فردا یه آزمون فوق مهم دارم و حداقل ۱۵۰ تست عاخر جزوه رو باید بزنم که من فقط ۴۰ تاشو زدم :)
و همه امیدواریم به اینه که سوالارو مستقیم بده ینی با مبحث محلول ترکیب نکنه چون دیگه نمد چه گوهی بریزم تو سرم

20 last posts shown.

74

subscribers
Channel statistics