..*«نصرت رحمانی» ؛ شاعر عصیانگر نیمایی!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*اشاره:
27 خردادماه هجدهمین سالروز درگذشت «نصرت رحمانی» شاعر عصیانگر نیمایی است.او درتاریخ 10 اسفندماه 1308 به دنیا آمد ، آنچه را که باید بکند کرد و در تاریخ 27 خردادماه 1379 به ابدیت پیوست.آنچه ذیلآ از نظرتان می گذرد ، مصاحبه ی «محمد تنگستانی» با «رضا براهنی» راجع به «نصرت» است که بی کمترین ویرایش و دخل و تصرفی ارائه می گردد.
****
تلفنی با دکتر رضا براهنی صحبت میکردم. پیش از آنکه بحث نصرت رحمانی در میان بیاید، از شعر بلند «اسماعیل»، از شعرهای قدر دیده و شناختهشده براهنی یاد کردم. براهنی گفت: «شعر است دیگر». مثل این بود که گفته باشد « نور چشم است دیگر». بعد کمکم حرف نصرت رحمانی را پیش کشیدم. آیا او بهراستی یک شاعر نیمایی بود؟
* آقای براهنی، نظرتان درباره شعر نصرت رحمانی چیست؟
نصرت علاوه بر اینکه شعر کلاسیک را به خوبی میشناخت، شعر نیمایی را هم درک کرده بود. کوتاه و بلند کردن مصرعها را از نیما آموخته بود. در آن زمان، شعر فارسی از یک ذات رمانتیک هم برخوردار بود. نصرت از این هم به خوبی در شعرش استفاده کرده. مثلث مشیری، نادرپور، نصرت رحمانی اصولاً رمانتیسم را به خوبی در شعر فارسی به کار گرفته. نصرت اما در رفتوآمدی که با شاعران جدیدتر پیدا کرده بود، خودش را از آن نگاه رمانتیک رهایی داد. بهطور کلی دو نوع شعر داشت: چارپارههایی که از شاعرانی مثل فریدون توللی یاد گرفته بود و شعر نیمایی.
*آیا نصرت رحمانی تحت تأثیر شاملو هم بود؟
بهنظر من نصرت تحت تأثیر شاملو نبود، بهدلیل اینکه هیچوقت شعر بیوزن نگفت. او اغلب از قراردهای وزنی که نیما بهوجود آورده بود استفاده میکرد.
*یعنی نصرت رحمانی «شعر سپید» ندارد؟
شاملو در شعرهایی که در ساهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ سروده، تحت تأثیر شعر نیما بوده است. در ادبیات ایران بیخود اسم شعر «بیوزن» را گذاشتند «شعر سپید». «شعر سپید»، هم در زبان فرانسه، هم در زبان انگلیسی، شعریست که وزن دارد ولی قافیه ندارد. «بودن یا نبودن» شکسپیر در وزن آزاد یا «بلنک ورس» (Blank verse) نوشته شده. در زبان فارسی این اصطلاح را ترجمه کردهاند «شعر سپید»، بعد هم تبدیلش کردند به شعر بیوزن. نمونه عالی شعر آزاد خود نیماست. نیما البته چارپاره هم گفته. اصولاً دو شاخه شعری از نیما منشعب شده که یکی از این دو شاخه چارپارهسازیست. بعضیها مثل نادر نادرپور و نصرت رحمانی و حتی در ابتدا احمد شاملو شعرهایی به شکل چارپاره گفتهاند. من هم یکی دو تا چارپاره گفتم که بعد پاره کردم و دور ریختم.
*شما با نصرت رحمانی چگونه آشنا شدید؟
تازه به تهران آمده بودم و دوران سربازیم را میگذراندم که با نصرت رحمانی آشنا شدم. گاهی میرفتم کافه نادری، یا کافه پیروز، شاعران و نویسندهها را میدیدم که یکی از آنها هم نصرت رحمانی بود. برای هم شعر میخواندیم. شعر خواندنش جور خاصی بود. خوشم میآمد از شعر خواندنش. با لحنی رقیق و در همان حال صدای قوی شعر میخواند و یک ذره هم روی بعضی از کلمات تأکید میکرد. نصرت در شعر ریسک میکرد. و آن ریسکها به نظر من جذابش میکرد و شعر او را از چارچوبهای قراردادی بیرون میآورد. در تقطیع شعر به خوبی عمل میکرد. چندین بار هم نیما را دیده بود و شعرهایش را برای او خوانده بود.
*شخصیت نصرت رحمانی چگونه بود؟
نصرت عصبیتهای خاصی داشت ولی آدم صادقی بود. لوطیمسلک هم بود. رویهمرفته روراست بود. در ذاتش درونگرایی نبود، پس زود عصبانی میشد و به همان سرعت فراموش میکرد. وقتی کسی جوک خوبی تعریف میکرد، غش میکرد از خنده.
*شهرت نصرت، چقدر مدیون شخصیت سیاسی و حزبی نصرت بود و چقدر مدیون شخصیت ادبی و تفکر شعریاش؟
نصرت رحمانی هیچوقت آدم حزبی نبود. نصرت را میشود شباهت داد به شاعران نسل «بیت»؛ شاعرانی که عصیان داشتند. این خیزش از انگلیس و فرانسه شروع شد و بعد کشیده شد به آمریکا. آلن گینزبرگ که از دوستان من هم بود، از شاعران شاخص این خیزش اعتراضی است. شاعر برجستهای بود، اما بسیار عاصی بود، هم از نظر نوع کلامی که به کار میبرد، و هم از نظر موضعی که میگرفت در برابر خفقان.
*شعر نصرت رحمانی در سیاهی و تباهی فرورفته. آیا اعتیاد او به تریاک، فضای شعرش را هم سیاه کرده بود؟
اعتیاد به برخی از شاعران و شعرشان لطمه زد و با اینحال بعضی از شعرهای این شاعران در ادبیات نمونههای درخشانی شد.
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*اشاره:
27 خردادماه هجدهمین سالروز درگذشت «نصرت رحمانی» شاعر عصیانگر نیمایی است.او درتاریخ 10 اسفندماه 1308 به دنیا آمد ، آنچه را که باید بکند کرد و در تاریخ 27 خردادماه 1379 به ابدیت پیوست.آنچه ذیلآ از نظرتان می گذرد ، مصاحبه ی «محمد تنگستانی» با «رضا براهنی» راجع به «نصرت» است که بی کمترین ویرایش و دخل و تصرفی ارائه می گردد.
****
تلفنی با دکتر رضا براهنی صحبت میکردم. پیش از آنکه بحث نصرت رحمانی در میان بیاید، از شعر بلند «اسماعیل»، از شعرهای قدر دیده و شناختهشده براهنی یاد کردم. براهنی گفت: «شعر است دیگر». مثل این بود که گفته باشد « نور چشم است دیگر». بعد کمکم حرف نصرت رحمانی را پیش کشیدم. آیا او بهراستی یک شاعر نیمایی بود؟
* آقای براهنی، نظرتان درباره شعر نصرت رحمانی چیست؟
نصرت علاوه بر اینکه شعر کلاسیک را به خوبی میشناخت، شعر نیمایی را هم درک کرده بود. کوتاه و بلند کردن مصرعها را از نیما آموخته بود. در آن زمان، شعر فارسی از یک ذات رمانتیک هم برخوردار بود. نصرت از این هم به خوبی در شعرش استفاده کرده. مثلث مشیری، نادرپور، نصرت رحمانی اصولاً رمانتیسم را به خوبی در شعر فارسی به کار گرفته. نصرت اما در رفتوآمدی که با شاعران جدیدتر پیدا کرده بود، خودش را از آن نگاه رمانتیک رهایی داد. بهطور کلی دو نوع شعر داشت: چارپارههایی که از شاعرانی مثل فریدون توللی یاد گرفته بود و شعر نیمایی.
*آیا نصرت رحمانی تحت تأثیر شاملو هم بود؟
بهنظر من نصرت تحت تأثیر شاملو نبود، بهدلیل اینکه هیچوقت شعر بیوزن نگفت. او اغلب از قراردهای وزنی که نیما بهوجود آورده بود استفاده میکرد.
*یعنی نصرت رحمانی «شعر سپید» ندارد؟
شاملو در شعرهایی که در ساهای ۱۳۳۸ و ۱۳۳۹ سروده، تحت تأثیر شعر نیما بوده است. در ادبیات ایران بیخود اسم شعر «بیوزن» را گذاشتند «شعر سپید». «شعر سپید»، هم در زبان فرانسه، هم در زبان انگلیسی، شعریست که وزن دارد ولی قافیه ندارد. «بودن یا نبودن» شکسپیر در وزن آزاد یا «بلنک ورس» (Blank verse) نوشته شده. در زبان فارسی این اصطلاح را ترجمه کردهاند «شعر سپید»، بعد هم تبدیلش کردند به شعر بیوزن. نمونه عالی شعر آزاد خود نیماست. نیما البته چارپاره هم گفته. اصولاً دو شاخه شعری از نیما منشعب شده که یکی از این دو شاخه چارپارهسازیست. بعضیها مثل نادر نادرپور و نصرت رحمانی و حتی در ابتدا احمد شاملو شعرهایی به شکل چارپاره گفتهاند. من هم یکی دو تا چارپاره گفتم که بعد پاره کردم و دور ریختم.
*شما با نصرت رحمانی چگونه آشنا شدید؟
تازه به تهران آمده بودم و دوران سربازیم را میگذراندم که با نصرت رحمانی آشنا شدم. گاهی میرفتم کافه نادری، یا کافه پیروز، شاعران و نویسندهها را میدیدم که یکی از آنها هم نصرت رحمانی بود. برای هم شعر میخواندیم. شعر خواندنش جور خاصی بود. خوشم میآمد از شعر خواندنش. با لحنی رقیق و در همان حال صدای قوی شعر میخواند و یک ذره هم روی بعضی از کلمات تأکید میکرد. نصرت در شعر ریسک میکرد. و آن ریسکها به نظر من جذابش میکرد و شعر او را از چارچوبهای قراردادی بیرون میآورد. در تقطیع شعر به خوبی عمل میکرد. چندین بار هم نیما را دیده بود و شعرهایش را برای او خوانده بود.
*شخصیت نصرت رحمانی چگونه بود؟
نصرت عصبیتهای خاصی داشت ولی آدم صادقی بود. لوطیمسلک هم بود. رویهمرفته روراست بود. در ذاتش درونگرایی نبود، پس زود عصبانی میشد و به همان سرعت فراموش میکرد. وقتی کسی جوک خوبی تعریف میکرد، غش میکرد از خنده.
*شهرت نصرت، چقدر مدیون شخصیت سیاسی و حزبی نصرت بود و چقدر مدیون شخصیت ادبی و تفکر شعریاش؟
نصرت رحمانی هیچوقت آدم حزبی نبود. نصرت را میشود شباهت داد به شاعران نسل «بیت»؛ شاعرانی که عصیان داشتند. این خیزش از انگلیس و فرانسه شروع شد و بعد کشیده شد به آمریکا. آلن گینزبرگ که از دوستان من هم بود، از شاعران شاخص این خیزش اعتراضی است. شاعر برجستهای بود، اما بسیار عاصی بود، هم از نظر نوع کلامی که به کار میبرد، و هم از نظر موضعی که میگرفت در برابر خفقان.
*شعر نصرت رحمانی در سیاهی و تباهی فرورفته. آیا اعتیاد او به تریاک، فضای شعرش را هم سیاه کرده بود؟
اعتیاد به برخی از شاعران و شعرشان لطمه زد و با اینحال بعضی از شعرهای این شاعران در ادبیات نمونههای درخشانی شد.
#میثم_رنجبر
@meysamranjbar_channel