🚨ارتشی ها مردانه اند و دیپلمات ها زنانه. برای همین قرار است ارتشی ها و دیپلمات ها در کار یکدیگر دخالت نکنند
🔺🔺"استیت" مرد است و "گاورمنت" زن. "حاکمیت" مرد است و "دولت" زن. فراهم کردن سقف و آذوقه به عهده مرد است و اداره و تربیت، امری زنانه. اصولا عمودی ها مردانه اند و افقی ها زنانه. مرد تمایل به عمود دارد و زن تمایل به افق. مردانگی تصلّب است و اقتدار و حفظ وضع موجود و قاطعیت. زنانگی نسبیت است و سیّالیت و خَلق و البته طغیان. زنانگی و مردانگی دو انرژی متعارض و در عین حال مکمل اند. مرد و زن برابر نیستند. متضادند و مکمل. فقدان پدر، آنارشی ست و فقدان مادر استبداد.
🔻فرهنگ قطعا زن است. فرهنگ مادرانه است. فرهنگ می زاید، تربیت و بزرگ می کند. در فرهنگ همه چیز نسبی است. فرهنگ زنانه است. روح هنرمندِ حساس و لطیف، همان روح زنانه است. در فرهنگ همه چیز نرم است. "قدرت نرم" و "جنگ نرم" یعنی قدرت زنانه یا زنانگیِ قدرت.
🔻 سرمایه داری نیز زن است. خلق می کند و می زاید و همه چیز را نسبی می کند. گاورمنت زاییده سرمایه داری است. گاورمنت تابعی از سرمایه داری است. برای همین گاورمنت زنانه است. برای همین گاورمنت در تعارض با استیت است. اما همزمان او را دوست دارد. دعوای استیت و گاورمنت دعوای زن و شوهری است. استیت و گاورمنت یکدیگر را می خواهند. جامعه "فرزند" است. وقتی پدر بی غیرت می شود، فرزند به کمک مادر پدر را می کشد و هر جا مادر منحرف می شود، پدر، مادر را می کشد. اگر هم نکشد، طلاق می دهد، حذف می کند. جایگزین پیدا می کند.
🔻انقلاب لحظه تبانی مادر و فرزندان علیه پدر است. انقلاب لحظه ای زنانه است. به همین خاطر وضعیت انقلابی، آنارشیستی است. هرج و مرج است. احساسی است و زنانه. وضع حاج کاظم قطعا وضعی زنانه است. اصولا "نهضت" زنانه است و "نهاد" مردانه. انقلاب زنانه است و استیت مردانه. استیت مرز را کنترل می کند و همه چیز را در سیطره مرکز می خواهد. انقلاب پراکنده است و شورشی. استیت عاقل است و انقلاب شیزوفرنیک. به همین خاطر است که نهضت و نهاد از دو جنس اند. نهادِ نهضتی و نهضتِ نهادی نداریم. شاید هم داریم؛ به همان اندازه که ترانس جندر داریم. آن چیزی که نه این است و نه آن، و هر دو ست و هرچه هست بحران هویت دارد.
🔻مدرنیته مرد است و پست مدرنیته؛ زن. نقد پست مدرن یعنی زنانه کردن یک تمدن مردانه. نسبیت پست مدرن و ضدیت با ذات گرایی یعنی همین؛ یعنی مرد زدایی از فکر.
🔻 سمت راستی ها محافظه کارند و مردانه. سمت چپی ها ریفرمیستی اند و زنانه. بازار آزادی ها سود محورند و مردانه، مارکسیست ها برابری طلب اند و زنانه. ارتشی ها مردانه اند و دیپلمات ها زنانه. برای همین قرار است ارتشی ها و دیپلمات ها در کار یکدیگر دخالت نکنند. این یعنی مردها زنانگی نکنند و برعکس. توازن انرژی های مردانه و زنانه سلامت یک چینش را رقم می زند و برابری باعث اضمحلال هر دو می شود. توازن انرژی های مردانه و زنانه "لذت" فراهم می آورد و "فرزند".
🔻جامعه پویا، سازمان کارآمد، حاکمیت عادل، جنبش پر انرژی، خانه پر نشاط، خانواده سالم، انسان خوشحال هم در گروِ توازن انرژی های مردانه و زنانه است.
[ #یادداشت ]
[ اردیبهشت۱۳۹۶ - کانادا-كينگستون ]
ا[ yon.ir/Flqid ]
☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi
🔺🔺"استیت" مرد است و "گاورمنت" زن. "حاکمیت" مرد است و "دولت" زن. فراهم کردن سقف و آذوقه به عهده مرد است و اداره و تربیت، امری زنانه. اصولا عمودی ها مردانه اند و افقی ها زنانه. مرد تمایل به عمود دارد و زن تمایل به افق. مردانگی تصلّب است و اقتدار و حفظ وضع موجود و قاطعیت. زنانگی نسبیت است و سیّالیت و خَلق و البته طغیان. زنانگی و مردانگی دو انرژی متعارض و در عین حال مکمل اند. مرد و زن برابر نیستند. متضادند و مکمل. فقدان پدر، آنارشی ست و فقدان مادر استبداد.
🔻فرهنگ قطعا زن است. فرهنگ مادرانه است. فرهنگ می زاید، تربیت و بزرگ می کند. در فرهنگ همه چیز نسبی است. فرهنگ زنانه است. روح هنرمندِ حساس و لطیف، همان روح زنانه است. در فرهنگ همه چیز نرم است. "قدرت نرم" و "جنگ نرم" یعنی قدرت زنانه یا زنانگیِ قدرت.
🔻 سرمایه داری نیز زن است. خلق می کند و می زاید و همه چیز را نسبی می کند. گاورمنت زاییده سرمایه داری است. گاورمنت تابعی از سرمایه داری است. برای همین گاورمنت زنانه است. برای همین گاورمنت در تعارض با استیت است. اما همزمان او را دوست دارد. دعوای استیت و گاورمنت دعوای زن و شوهری است. استیت و گاورمنت یکدیگر را می خواهند. جامعه "فرزند" است. وقتی پدر بی غیرت می شود، فرزند به کمک مادر پدر را می کشد و هر جا مادر منحرف می شود، پدر، مادر را می کشد. اگر هم نکشد، طلاق می دهد، حذف می کند. جایگزین پیدا می کند.
🔻انقلاب لحظه تبانی مادر و فرزندان علیه پدر است. انقلاب لحظه ای زنانه است. به همین خاطر وضعیت انقلابی، آنارشیستی است. هرج و مرج است. احساسی است و زنانه. وضع حاج کاظم قطعا وضعی زنانه است. اصولا "نهضت" زنانه است و "نهاد" مردانه. انقلاب زنانه است و استیت مردانه. استیت مرز را کنترل می کند و همه چیز را در سیطره مرکز می خواهد. انقلاب پراکنده است و شورشی. استیت عاقل است و انقلاب شیزوفرنیک. به همین خاطر است که نهضت و نهاد از دو جنس اند. نهادِ نهضتی و نهضتِ نهادی نداریم. شاید هم داریم؛ به همان اندازه که ترانس جندر داریم. آن چیزی که نه این است و نه آن، و هر دو ست و هرچه هست بحران هویت دارد.
🔻مدرنیته مرد است و پست مدرنیته؛ زن. نقد پست مدرن یعنی زنانه کردن یک تمدن مردانه. نسبیت پست مدرن و ضدیت با ذات گرایی یعنی همین؛ یعنی مرد زدایی از فکر.
🔻 سمت راستی ها محافظه کارند و مردانه. سمت چپی ها ریفرمیستی اند و زنانه. بازار آزادی ها سود محورند و مردانه، مارکسیست ها برابری طلب اند و زنانه. ارتشی ها مردانه اند و دیپلمات ها زنانه. برای همین قرار است ارتشی ها و دیپلمات ها در کار یکدیگر دخالت نکنند. این یعنی مردها زنانگی نکنند و برعکس. توازن انرژی های مردانه و زنانه سلامت یک چینش را رقم می زند و برابری باعث اضمحلال هر دو می شود. توازن انرژی های مردانه و زنانه "لذت" فراهم می آورد و "فرزند".
🔻جامعه پویا، سازمان کارآمد، حاکمیت عادل، جنبش پر انرژی، خانه پر نشاط، خانواده سالم، انسان خوشحال هم در گروِ توازن انرژی های مردانه و زنانه است.
[ #یادداشت ]
[ اردیبهشت۱۳۹۶ - کانادا-كينگستون ]
ا[ yon.ir/Flqid ]
☑️ اگر اهل حماسه نیستی، لااقل حماسه کش نباش | کانال رسمی میلاد دخانچی👇
@MiladDokhanchi