محمدجواد مظفر | MJ.Mozaffar


Channel's geo and language: not specified, not specified
Category: not specified


امید ثمری هست هنوز؟ هست هنوز اگر...

نویسنده، فعال سیاسی و مؤسس انتشارات کویر

اینستاگرام: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar

وبسایت انتشارت کویر: kavirland.com

Related channels

Channel's geo and language
not specified, not specified
Category
not specified
Statistics
Posts filter


«خاتمی در کدام سوی معادله قدرت ایستاده؟»

🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/CwdGSScNr8I/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==



🔹 بارها گفته و نوشته‌ام که دولت اصلاحات به رهبری سید محمد خاتمی درخشان ترین دولت در ۴۵ سال حاکمیت جمهوری اسلامی بوده است.

🔹 دوران ۸ ساله معروف به دوران اصلاحات با همه ضعف‌ها و انتقاداتی که می‌شود به آن داشت، دوران شکوفائی امیدها و استعدادها بود.

🔹 در آن سال‌ها برای نخستین‌بار همان را یافته بودیم.

🔹 به استناد تمامی آمارها، همه شاخص‌های توسعه در بالاترین وضعیت در مقایسه با سایر مقاطع بودند.

🔹 عزت و حرمت ایران و جمهوری اسلامی از برگزاری کنفرانس سران کشورهای اسلامی در تهران تا بازگشت سفرای اروپائی به کشور و استقبال سران کشورهای منطقه و غربی از رئیس جمهور تا پذیرش پیشنهاد خاتمی به سازمان ملل به عنوان سال "گفتگوی تمدن‌ها" و ایجاد امید درمیان نسل جوان تا تمایل به سرمایه‌گذاری خارجی در ایران توسط کشورهای غربی و ایرانیان خارج از کشور، همه و همه نشان می‌داد که اگر بدخواهان و قدرت‌طلبان و رانت‌خواران اجازه می‌دادند آن ۸ سال با انتخاب شخصی که اهداف دولت اصلاحات را دنبال کند، ادامه یابد بی‌تردید کشور در شاهراه
توسعه و ترقی گام بر می‌داشت. اما به قول خواجه شیراز:
راستی"خاتم" فیروزه بواسحاقی/ خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود

🔹 اما افسوس! افسوس که با تلاش وسواسان خناس ویران الدوله‌ای را در کشور حاکم کردند که ضمن به فنا دادن همه آن دستاوردها و امیدها و ایجاد تیرگی در روابط با کشورهای دنیا و برباد دادن صدها میلیارد درآمد نفتی حتی حرمت ولی نعمت خود را نیز نگه نداشت.

🔹 این خاتمی اصل و نسب‌دار و اخلاق‌مدار است که همواره نگاهدار حریم‌ها بوده، حتی به بهای افت محبوبیت خود درمیان مردم و خصوصاً نسل جوان دهه های ۷۰ به بعد.

🔹 اما به نظر می‌رسد خاتمی بر میثاق خود با مردم پایدار است و در دیدار اخیر با "شورای مرکزی کانون زندانیان سیاسی پیش از انقلاب" بر حقوق ملت و لزوم پاسخگوئی صاحبان قدرت و انتخابات آزاد تأکید کرده است.

🔹 به گمان ما او هنوز هم می‌تواند نقشی کلیدی و کارآمد در مطالبه عدالت و آزادی‌های مصرح در قانون اساسی که خواست قاطبه ملت است، داشته باشد.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«خاتمی در کدام سوی معادله قدرت ایستاده؟»

📢 Telegram

📱 Instagram


🔸 هفتاد سال پس از
🔸 کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
🔸 علیه دولت ملی دکتر مصدق و
🔸 یک پرسش از صاحب‌نظران

🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/CwH9ZQlqqCV/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==


🔹 همین‌جا اعتراف کنم که خود را متخصص و صاحب‌نظر در دوران کوتاه ولی پر‌حادثه نهضت ملی شدن نفت و سر‌انجام آن کودتای ۲۸ مرداد نمی‌دانم.

🔹 در این رابطه همواره کوشید‌ه‌ام مطالعه کنم و از دیدگاه تاریخ‌نگاران صادق و صاحب‌نظران وقایع آن دوران بهره‌مند شوم.
اما همواره یک پرسش اساسی ذهن مرا آزار می‌دهد و نتوانسته‌ام پاسخ روشنی برای آن بیابم.

🔹 عموم کتابها و آثار منتشر شده به نقش آمریکا و انگلیس و جریانات وابسته داخلی و دربار و آیت‌الله کاشانی و سرانجام حضور نظامیان و اراذل و اوباش به رهبری شعبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ در روز کودتا پرداخته‌اند. اما کمتر به نقش مردم و طبقه متوسط توجه کرده‌اند.

🔹 پرسش اصلی من این است که مردم در آن روز کجا بودند؟ مگر همین مردم یک سال قبل از آن با قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و از جان گذشتگی و تقدیم شهدا مصدق را به قدرت بازنگرداندند؟
مگر کودتای ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ شکست نخورد و شاه از ایران فرار نکرد؟
مگر مردم در ۲۵ مرداد در برخی جاها اقدام به پایین آوردن مجسمه‌های شاه نکردند؟

🔹 چه عوامل و ساز‌و کارهایی سبب شد تا سه روز بعد کودتاچیان موفق شوند و صحنه‌گردان خیابان‌های شهر عده‌ای اراذل و اوباش و روسپیان باشند؟

🔹 در آن روز مردم کجا بودند؟!

🔹 اگر هزاران نفر از مردم به خیابان‌ها می‌ریختند و با کودتاچیان مقابله می‌کردند حتی به بهای کشته و مجروح شدن عده‌ای، آن‌هم در شرایط مساعدی که شاه از ایران فرار کرده‌ بود و دربار در ضعیف‌ترین جایگاه خود بسر میبرد؛ آیا مردم نمی‌توانستند کودتاچیان را سرکوب و اراده خود را حاکم کنند؟

🔹 چه وقایع و حوادث و عمل‌کردها مردم را برای حضور در صحنه بی‌انگیزه کرد؟

🔹 چه شد که مردم عمدتاً به نظاره‌گران منفعل در آن روز بدل شدند؟

🔹 آیا آن انفعال مردمی حاصل نقطه‌ضعف‌های تاریخی و جمعی ما ایرانیان در مقاطع تعیین کننده است یا محصول روشن‌بینی و عقل جمعی مردم ما در حوادث تاریخی است؟

🔹 همگان می‌دانیم که این ‌پرسش‌ها می‌تواند در مقابل بسیاری از مقاطع و حوادث پس از انقلاب و چگونگی عکس‌العمل مردم در آن مقاطع نیز صادق باشد.

🔹 با امید به دریافت پاسخ‌های مناسب و‌ روشنگر از سوی صاحب‌نظران

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«هفتاد سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
علیه دولت دکتر مصدق و
یک پرسش از صاحب نظران»


📢 Telegram

📱 Instagram


◀️ در باب آزادی بیان در جمهوری اسلامی

✍مهدی نصیری

چندی پیش به دیدار آقای محمد جواد مظفر در دفتر انتشارات کویر رفتم. دیدن آقای مظفر بیشتر از آن رو برایم جالب بود که او بعد از جریان ملی - مذهبی، در زمره اولین کسانی از افراد داخل نظام بود که متوجه غیر عقلانی بودن روند حکمرانی در جمهوری اسلامی شده بود.
مظفر بعد از پایان جنگ دردهمین سالگردانقلاب دربهمن۶۷ که مدیر کل مطیوعات و رسانه های خارجی وزارت ارشاد آقای خاتمی و مدرس تاریخ انقلاب در دانشگاه علامه طباطبایی بود اقدام به ۴ مصاحبه باآیت الله منتظری به عنوان قائم مقام رهبری و آقایان خامنه ای، هاشمی رفسنجانی وموسوی اردبیلی در باره نزدیک به یک دهه عملکرد جمهوری اسلامی کرده بود.
مظفر در تدوین پرسش‌های گفتگو، به این  سمت رفته بود که بتواند از مقامات عالی نظام در نقد گذشته اعتراف بگیرد و در این زمینه موفق شده بود‌. غیر از آقای خامنه ای ۳ فرد دیگر به نقد دهه اول انقلاب پرداخته و سخن از ضرورت برخی تغییرات و خردگرایی به جای شعار  گفته بودند.
انتشار این مصاحبه ها در قالب ویژه نامه دهه فجر سال ۶۷، بازتاب گسترده ای در محافل سیاسی داشت و با واکنش تند انقلابیون از جمله ۹۰ درصد اصلاح طلبان امروز و نیز کیهان دوران من، مواجه شد.
تندترین واکنش از سوی دفتر آقای خمینی بود که موجب جمع آوری ویژه نامه شد وپس ازعزل آیت الله منتظری ازقائم مقامی رهبری در۶ فروردین۶۸ منجربه بازداشت مظفر توسط وزارت اطلاعات دراول اردیبهشت آن سال شد.
رخداد عجیبی بود! مصاحبه با سران قوای نظام و انتشار آن بدون اندکی دخل و تصرف، اقدامی مجرمانه تلقی شد.
اما جالب‌تر اینجاست که آقای مظفر سالها بعد (سال ۹۵) تلاش کرد مجموعه این گفتگوها را در انتشارات کویر در قالب یک کتاب چاپ کند. اداره ممیزی، به دلیل آن که مصاحبه ای از آقای خامنه ای در کتاب بود، کتاب را به دفتر رهبری فرستاد تا در مورد انتشار کتاب اعلام نظر کند. پاسخ دفتر رهبری با وجود آن که کلمه ای از مصاحبه با رهبری کم یا زیاد نشده بود،  ممنوعیت انتشار و توقیف اثر بود.
دفتر حتی نخواست با پیشنهاد حذف مصاحبه رهبری از کتاب در انتشار سه مصاحبه دیگر که درحوزه اختیارات وزارت ارشادبود دخالت نکند .
اینها همه در حالی است که رهبری در سال‌های اخیر بر وجود آزادی بیان در جمهوری اسلامی بارها تاکید کرده است! اخیرا رییسی هم به وجود آزادی در نظام بالیده است!
سال گذشته در خبرها داشتیم که انتشار مجموعه کتاب‌های حاوی مصاحبه های حسین دهباشی با مقامات نظام پهلوی به دستور رهبری ممنوع و دهباشی به دادگاه احضار شده است!
در تازه ترین اخبار از این دست، ممنوعیت انتشار کتاب آقای جعفر شیر علی نیا در باره تاریخ جنگ ایران و عراق اعلام شده است! ضمن آن که هر سال دهها اثر در ارشاد ممنوع الانتشار می شود.
آقای خامنه ای گر چه از فضای مجازی متنفر است و به قول رئیس دفترشان فضای مجازی بلای جان نظام شده و یک تنه مانند حجاب اجباری پشت فیلترینگ آن ایستاده است، اما در دیدار امسال از نمایشگاه کتاب، از رسانه کتاب استقبال کرد و آن را ستود. البته الان باید با این یادداشت من متوجه دلیل دفاع ایشان از کتاب شده باشید‌: ممیزهای نظام در بازار نشر کتاب مانند شیر مواظب هستند که سطوری بر علیه منویات و منافع نظام اجازه انتشار نگیرد!
@nasiri1342238

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»


🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/Cv15ZNHKHqa/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==


🔹 یاد دارم که در ایام کودکی و نوجوانی شاهد حضور خیل عظیمی از شیوخ مناطق مختلف خلیج فارس در ایام تابستان در شیراز بودم. شیراز گردشگاه و محل آسایش و آرامش آنان بود که از گرمای طاقت فرسای تابستان در جزایر بدون امکانات خود به شیراز پناه می‌آوردند. به گونه‌ای که باغ بزرگی در محلی معروف به تپه تلویزیون به‌نام باغ شیخ قطر بود. ضمن آن که خیابان‌های شیراز در تمام فصول سال پر بود از جهانگردان اروپایی و آمریکایی که دانش‌آموزان دبیرستان‌ها برای یادگیری زبان خارجی با آنان همراه و هم صحبت می‌شدند.

🔹 انقلاب اسلامی ایران شیپور بیدار باش بود برای منطقه و به تدریج سرزمین‌هایی که ما، در آن سال‌ها از آنها به‌نام شیخ نشین‌ها یاد می‌کردیم به کشورهایی بدل شدند که مسیر توسعه و ترقی را در ارتباط با اقتصاد به‌هم پیوسته جهانی به سرعت طی کرده و به نمونه‌های توسعه یافته در منطقه بدل شدند.

🔹 امارات خصوصا دبی به سرزمینی رویایی برای بسیاری از جوانان و بازرگانان و سرمایه‌گذاران ایرانی شد. و در پی آن قطر و کویت و عربستان و عمان با سرعت چشم‌گیری صاحب قدرت و توانایی و مدعی یک قدرت منطقه‌ای شدند. از ادعای امارات بر جزایر سه‌گانه ایرانی تا ادعای کویت و عربستان برحاکمیت انحصاری میادین مشترک آرش تا بهره‌برداری پیشرفته و زیاده از حد قطر از میدان گازی مشترک با ایران به اتکا فن‌آوری‌های پیشرفته شرکت‌های بزرگ نفت و گاز جهانی و تا فرودگاه قطر که به نقطه واسط مردم ایران برای سفر به ایالت‌های مختلف آمریکا و اروپا بدل شده و ایرانیان هنگامی که از فرودگاه قطر به فرودگاه امام خمینی وارد می‌شوند دچار افسردگی شده که آن کجا و این کجا؟!

🔹 اما درد اصلی اینها نیست. درد آنجاست که کشور عمان و پادشاهی آن که روزی نیازمند ارتش شاه برای نجات حکومت از دست مبارزان مسلح ظفار بود، اکنون به نقطه اتکاء ما بدل شده و سال‌هاست نقش واسط میان ما و آمریکا را بازی می‌کند.

🔹 و عراق که قرار بود خسارت‌های عظیم جنگ را به ما پرداخت کند نه تنها چنین کاری نکرد بلکه ایران میلیارها دلار در آن کشور از ساخت صحن حضرت زهرا(س) در نجف با زیربنای ۲۲۰ هزار متر مربع و سرمایه‌گذاری در سایر بخش‌ها، سال‌هاست پول گاز صادراتی ایران را به علت تحریم‌های امریکا پرداخت نمی‌کند و حال که قرار شده بخش اندکی از آن را بپردازد اعلام می‌شود آن را به عمان منتقل و آن پول تحت نظارت آمریکا صرف نیازمندی‌های دارویی و غذایی ایران می‌شود. وا اسفا
عربستان با همکاری آمریکا به نقطه نهایی برقراری ارتباط با اسرائیل نزدیک می‌شود.

🔹 در آخرین خبر اینکه با انتقال ۵ نفر از دو تابعیتی‌ها از جمله سیامک نمازی از زندان به هتل و انتقال قریب الوقوع آنان به آمریکا بخشی از پول‌های بلوکه شده ما به قطر منتقل می‌شود. و حکایت همچنان باقی است.

🔹 عجب مبارزه‌ای و عجب سربلندی و عجب ...!
به نظر می‌رسد سال‌هاست پوزه آمریکا که نه، بلکه پوزه ... را به خاک مالیده‌ایم. 

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم»


📢 Telegram

📱 Instagram


«از قاطرچی تا صدراعظم!»

🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/CvhJQTyL4NP/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==


🔹 در این زمانه پر ابتلا، مدتی است به یاد سخنی افتاده‌ام که نخستین بار از استاد گرانقدرم مرحوم غلامحسین میرزاصالح شنیده بودم. او استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی (شهید بهشتی) بود که افتخار چاپ آثار ارزشمند ایشان از جمله دو کتاب گرانسنگ "خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی" و "خاطرات سید محمدعلی شوشتری" را در انتشارات کویر داشته‌ایم.

🔹 او نقل می‌کرد که یکی از خاطره‌نویسان فرنگی در دورهٔ قاجار نکته‌ای به غایت تأمل برانگیز و در عین حال تأسف‌بار گفته است و آن سخن این بوده که :«در ایران تعجب نکنید اگر صبح بلند شدید و دیدید یک قاطرچی صدراعظم شده است! و تعجب نکنید اگر او از همان روز اقدام به تنبیه اطرافیان کرد که چرا تا کنون متوجه این صلاحیت من نبوده‌اید؟!!»

🔹 البته با تحقیقات مختصری که در کتاب‌های تاریخی آن زمان کردم و مشورت‌هایی که با استادان تاریخ متخصص در عصر قاجار به عمل آوردم نتوانستم این سخن را مستند به یک کتاب تاریخی کنم. اما نمی‌دانم چرا این روزها این سخن مدام ذهن مرا به خود مشغول داشته است؟ گویی این سخن در عصر قاجار گفته نشده است و…
بگذریم.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«از قاطرچی تا صدراعظم»

📢 Telegram

📱 Instagram


«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»
همه روزها عاشورا و همه سرزمین ها کربلاست


🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/CvPaomxP_w-/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==


▪️هر یک از ما چه نسبتی با این سخن داریم ؟

عنوان این نوشته شاید از زمانی فراگیر شد و بر سر زبان‌ها افتاد که دکتر شریعتی آن را مطرح کرد. او و برخی دیگر آن را به عنوان حدیثی از امام صادق(ع) نقل کرده‌اند. در حالی که تحقیقات حدیث شناسی لزوما آن را تایید نمی‌کند.

🔹اما این سخن خواه حدیث باشد خواه گوینده‌ای خوش ذوق در تاریخ آن را گفته باشد بسیار قابل تأمل است و نشانی از حقیقت زندگی انسان‌ها در همه ادوار تاریخ دارد.

🔹واقعیت این است که همه نسل‌ها در همه عصرها همواره ناگزیر از انتخاب میان حق و باطل هستند.
ناگزیر از انتخاب زندگی عادلانه و انسانی یا ظلم و تعدی و تجاوز به حقوق دیگرانند. یا حداقل سکوت و همراهی با متجاوزان به حقوق مردم.
بسیاری از معتقدان و مؤمنان به حقانیت امام حسین(ع) در زمانه ما گمان می‌کنند اگر در زمانه حسین می‌زیستند بی‌تردید در کنار او می‌ایستادند و با او همراهی می‌کردند.
از همین رو فریاد می‌زنند که:
«ما اهل کوفه نیستیم» که عهد شکنی کردند و امام را تنها گذاشتند.

🔹اما آنان نمی‌دانند که انتخاب میان مسیر حق و راه باطل در هر دوره تاریخی کاری است صعب و دشوار و به عواملی چون درک و شناخت مبتی بر اندیشه و آگاهی و گذر از منافع شخصی و آزاد از قید و بندهای نفع گرایانه دارد.

🔹بسیاری از آنان که در ایام محرم و عاشورا بر سر و سینه می‌زنند و از مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش می‌نالند و می‌گریند در هنگام انتخاب و تصمیم‌گیری در زمانه خود که در کدام جبهه بایستند؛ جبهه دنیاطلبی و حفظ زندگی روزمره یا فدا کردن منافع شخصی در پای حقیقت‌گویی و حقیقت‌خواهی، رفوزه می‌شوند.

🔹آیا هر کدام از ما در طول زندگی ناگزیر به انتخاب میان از خود گذشتگی و حقیقت‌خواهی و یا همراهی با سلطه طلبان و پایمال کنندگان حقوق مردم نشده‌ایم؟
جا دارد لحظاتی تأمل کنیم و از خود بپرسیم ما کدامین راه را برگزیدیم؟
آیا امروز شرمنده‌ایم ؟یا سربلند از انتخاب؟

▪️تا آنجا که مولوی درباره عزاداران شهر حلب می‌گوید:
خفته بودستید تا اکنون شما ؛که کنون جامه دریدید از عزا

پس عزا بر خود کنید ای خفتگان ؛ زانکه بدمرگی است این خواب گران

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا»
همه روزها عاشورا و همه سرزمین ها کربلاست


📢 Telegram

📱 Instagram


«لبخندستیزان»

🖋 محمدجواد مظفر

لبخند ستیزان همواره در کار محو هر آنچه که بتواند خنده بر لبان مردم بنشاند هستند. آنان دل بسته غم و درد و رنج‌اند. روانشان با شادی و نشاط بیگانه است. تلاششان صرف ایجاد شرایطی می‌شود که عزا و ماتم را در جامعه بگسترد. خماریشان به هنگام شور و نشاط است و نشئگی‌شان در عزاداری. با مفهوم زندگی بیگانه‌اند و از مظاهر آن بیزار . بیشتر به مرگ عشق می‌ورزد و اگر چند صباحی حرفی از مرگ درمیان نباشد مرگ آفرینی می‌کنند تا از خماری درآیند. چرخیدن در قبرستان را به تفریح در پارک و باغ و بوستان و نظاره گل و آب و سبزه و طبیعت ترجیح می‌دهند . از هر چه زیبایی است متنفرند و آن را از مظاهر شیطان می‌دانند. زشتی و عبوسی و ژولیدگی را اخلاقی‌تر از زیبایی و چهره خندان و آراستگی و بوی خوش می‌دانند. مشاهده هر چهره‌ای که از وجاهت و زیبایی برخوردار باشد آنان را به خشم می‌آورد.

محمدجواد مظفر- لبخندستیزان (تأملی در جامعهٔ مدنی و دشمنانش)- انتشارات کویر- ۱۳۸۰

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«تأملی در سخنان یک صاحب منصب!»

🖋 محمدجواد مظفر

🎧 (برای شنیدن فایل صوتی این مطلب، به پیج اینستاگرام زیر مراجعه کنید.)
https://www.instagram.com/reel/CusACkULrcl/?igshid=MmU2YjMzNjRlOQ==


از خوانندگان این متن درخواست می‌کنم جملات زیر را با دقت و تأمل بخوانند:
🔹 مردم را در همۀ عرصه ها کنار گذاشته‌ایم.
🔹 باید یک نقشۀ راه داشته باشیم...
🔹 اگر نقاط ضعف را رفع و نقاط قوت را تقویت نکنیم، قدرت حل مسئله را از دست می‌دهیم.
🔹 باید بدانیم که نمی‌توان در قدرت بود و فقط حرف زد...
🔹 حکمرانی در مسائل داخلی، کاملا با حکمرانی ما در عرصهٔ خارجی گره خورده است.
🔹 گاهی نیز یک تصمیم سیاسی می‌گیریم اما به جوانب علمی و کارشناسی آن توجه نکرده‌ایم و در نهایت منجر می‌شود که وادادگی، تندروی یا عوام فریبی صورت گیرد.
🔹 نوع بهره‌مندی از این منابع به دلیل ضعف مدیریتی امثال من به بدترین شکلِ ممکن است.

🔶 فکر می‌کنید گویندهٔ این سخنان چه کسی است؟
آیا یکی از براندازان خارج از کشور است، یا یکی از مخالفان سرسخت داخلی دولت؟
خیر، گویندهٔ این سخنان شخصی است که در تمامی چهل و اندی سال گذشته دارای بالاترین پست‌های اجرایی و نظامی کشور بوده و هست. او کسی نیست جز آقای محمدباقر قالیباف رییس کنونی قوه قانون‌گذاری کشور!

🔶 ماه‌ها پیش در نوشته ای تحت عنوان :«همهٔ مردان حکومت در اپوزیسیون» نوشته بودم که این دیگر از ویژگی‌های منحصر به فرد در جهان است که همه صاحبان قدرت در ایران خود بزرگترین منتقدان حکمرانی در کشور هستند!!

🔶 گویی آمریکا و اسراییل با پیاده کردن چترباز در شب‌ها سازوکار ادارهٔ کشور را تخریب می‌کنند و یا طایفهٔ جنّیان عامل وضع موجودند و دست‌اندرکاران امور هیچ نقشی در بی‌راهه رفتن‌ها ندارند و آنقدر صدایشان در انتقاد به وضع موجود بلند است که جایی و فرصتی برای صاحب‌نظران خارج از عرصهٔ قدرت باقی نمی‌گذراند.

🔶 وقتی ایشان در مراسم افتتاح فرودگاه گناباد می‌گوید :«نوع بهره مندی از این منابع به دلیل ضعف مدیریتی امثال من به بدترین شکلِ ممکن است.»
یا تعارف می‌کند که وای به حال ما ملت که سردمدارانی با این ادبیات داریم که باید برویم و بگوییم شٱن شما اجل است و شما بسیار شایسته‌اید تا رضایت ایشان جلب شود. یا اینکه حقیقت را می‌گوید (که به گمان من چنین است) بنابراین تکلیف روشن است، آقایان دست از سر مناصب قدرت بردارند و اجازه دهند کشور به دست شایستگان ملت اداره شود.

🔶 او در تازه‌ترین اظهار نظر خود دربارهٔ حجاب سخنی قابل تأمل گفته است. بدین مضمون :«در مسئلهٔ حجاب از ابعاد مختلف مانند بُعد شرعی، قانونی، اجتماعی و فلسفی وظیفه داریم. معتقدم جنبهٔ هویتی حجاب مهم‌تر از چهار بعد دیگر است.»
این اعتراف که جنبهٔ هویتی حجاب حتی از جنبه شرعی آن هم مهمتر است نکتهٔ قابل تأملی است. چرا که در آغاز شکل‌گیری نظام جمهوری اسلامی قرار بود آزادی، عدالت و معنویت هویت این نظام را تعریف کند اما از آنجا که سال‌هاست این مقولات از بدنهٔ نظام جدا شده و به آرزوهای دست نیافتنی بدل شده‌اند؛ هویت نظام در شعائر و مناسک تجلی یافته و آقایان احساس می‌کنند که موضوع حجاب زنان اگر از اجبار به درآید و به خود آنان واگذار شود از هویت تهی شده و دیگر حرفی برای گفتن ندارند.

🔶 بنابراین آشکار شد که جنبهٔ شرعی حجاب از اهمیت چندانی نزد آقایان برخوردار نیست و جنبهٔ «هویتی» آن حائز اهمیت است.
که خود اعترافی جانانه است.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«تأملی در سخنان یک صاحب منصب!»

📢 Telegram

📱 Instagram


«برای‌ سیدمصطفی‌تاجزاده»

🖋 محمدجواد مظفر

🔸 در آستانه یک‌سالگی دستگیری، محکومیت و زندانی شدن مردی هستیم که در ازای ۴۴ سال آشنایی (از راهرو شورای انقلاب) و دوستی پایدار جز صداقت، شرافت، پاکدستی، حق‌گویی، حق‌خواهی و پاکدامنی از او سراغ ندارم. او کسی نیست جز :

«سیدمصطفی تاجزاده عزیز»

حیرت‌آور آن‌ که او پس از حبس طولانی و مظلومانه سال‌های ۸۸ تا ۹۵ به اتهام نقد؛ نقد رهبری در ۱۷ تیر‌ماه سال گذشته (۱۴۰۱) دستگیر شد.

🔸 از آنجا که بارها در مقابل این پرسش نسل جوان قرار گرفته‌ایم: چرا نسل تاجزاده‌ها انقلاب کردند؟! لازم می‌دانم مواردی را ذکر کنم که در آن سال‌ها از سوی علمای دینی و راهبران انقلاب اسلامی بیان می‌شد و آتش به جان نسل آرمان‌خواه ما می‌زد.
که اگر چنین شود، شاهد حاکمیت چه مناسباتی بجای دیکتاتوری شاه و دربار و سیطره هولناک ساواک خواهیم بود.

۱- به ما می‌گفتند: خلیفه دوم در حالی‌که قدرت اسلام به یک شبه‌ امپراطوری تبدیل شده بود و بر قدرت های بزرگی چون روم و ایران استیلا یافته بودند در مسجد مورد نقد یک عرب معمولی قرار می‌گیرد که در تقسیم غنائم تو چون قد بلندی داری پارچه بیشتری برای خود برداشته‌ای و خلیفه توضیح داد من از سهم فرزندم پارچه‌ای را به پائین لباسم دوخته‌ام و آن شخص (بخوانید شهروند) نپذیرفت تا آن‌که جای دوختن لباس را از نزدیک دید!

۲- در تجمع دیگری خلیفه به مردم حاضر گفت: اگر به خطا رفتم به من هشدار و تذکر دهید. ‌یکی از میان جمع گفت: اگر چنین شود با همین شمشیر تو را راست می‌کنیم! (نقل به مضمون)

۳- طلحه و زبیر که از یاران خاص پیامبر بودند؛ راه خود را در دوران امام‌ علی(ع) از او جدا کردند تا جایی که بعدها به‌همراه عایشه زمینه ساز جنگ جمل شدند و علی(ع) هیچ‌گاه پیشدستی نکرده و آنان را نه بازداشت کرد و نه دستور حذفشان را داد.

۴- هنگامی که طلحه در جنگ جمل کشته شد بنا به روایات علی(ع) بر جنازه او گریست.

۵- در میانه جنگ صفین و با خدعه بالا بردن قرآن بر سر نیزه‌ها توسط سپاه معاویه عده‌ای از سپاهیان همراه علی(ع) به تردید افتادند چرا باید بجنگند و علی(ع) در میانه کارزار پذیرفت که باید روشنگری کند نه آن‌ که آنان را به جرم تمرد در میانه جنگ از دم تیغ بگذراند.

۶- شاید از همه مهمتر که به بحث این مقال مربوط است حدیثی است از قول امام علی(ع) نقل می‌شود که گفت :«حق را با شخصیت‌ها نسنجید بل حق را بشناسید تا اهل حق را تشخیص دهید».

🔸 نسل ما در آرزوی رسیدن به چنین جامعه و مناسباتی در قدرت بود که در انقلاب شرکت کرد.
امروز باید گفت: افسوس و صد افسوس که شخصی با صلاحیت‌های مدیریتی و اخلاقی مانند سید‌ مصطفی تاجزاده عزیز می‌بایست تنها به جرم انتقاد دلسوزانه به‌ رهبری و ارائه راه‌حل برای برون رفت از شرایط خطرناک کنونی به بند و زندان گرفتار آید.
او که همواره صف خود را از براندازان جدا کرده و دردمندانه با پیشنهاد‌های اصلاحی به حاکمان هشدار داده و راه‌‌حل پیش پای آنان گذاشته است.
آیا این شیوه برخورد با ده‌ها دلسوز و ایران دوست همانند سعید مدنی، محمدرضا جلائی‌پور و ده‌ها زن و مرد آزادی‌خواه، آب به آسیاب براندازان نمی‌ریزد؟!

🔸 آقایان به خود آیید؛
بسیاری از قانون‌مندی‌های عالم در اختیار شما نیست بر شما نیز آن خواهد رفت که بر بسیاری از قدرت‌مندان پیشین در جهان رفته است.
مگر آن‌که مسیر و راه خود را اصلاح کنید.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«از آمارهای دروغ تا تحقیر آمریکا با اتکاء به منطقی نادرست»

🖋️محمدجواد مظفر

۱- آمار های دولتی

🔷 از دیرباز به ما آموخته بودند که دروغگویی بزرگترین گناه کبیره نزد خداوند است. می‌گفتند تمام گناهان را در اتاقی گذاشته و در آن را قفل کرده‌اند و کلید آن دروغ است!

🔷مدت‌ها دربارۀ این تعبیر می‌اندیشیدم و در نتیجه به درستی آن ایمان آوردم که به واقع اگر هر انسانی بپذیرد که هرگز دروغ نگوید، حتی مصلحت‌آمیز. بنابراین هیچ گناه و خطای فاحشی از او سر نمی‌زند زیرا تنها همۀ آن اعمال ناشایست را با پشتوانۀ دروغ می‌تواند انجام دهد وگرنه جرئت انجام آنها را نداشت‌، اگر پشت حصار دروغ پنهان نمی‌شد.

🔷 با این مقدمه نگاه کنید به ارائۀ آمارهای گوناگون از سوی مقامات و کارگزاران دولتی پیرامون پیشرفت ها و رفع مشکلات مردم، و ببینید در نتیجۀ این تحولات و اقدامات مشعشع چگونه کشور درحال پیشرفت و ترقی است. اما هنگامی که مردم، تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی به زندگی و مناسبات اقتصادی خود می‌نگرند ملاحظه می‌کنند که چگونه پای در گل همچنان فرصت های زندگی حتی «یک زندگی معمولی» را از دست می‌دهند و گویی آن آمارهای ارائه شده از سوی دولت مردان متعلق به سرزمین دیگری است! و یا ساخته و پرداختۀ آمارسازان و ذهن‌های معیوب است.

🔷 اینجاست که می‌فهمیم دروغ با یک کشور و منابع انسانی و طبیعی آن چه ها که نمی‌کند. زیرا بهترین بستر برای بیراهه رفتن و پوشاندن ناتوانی‌هاست. البته از قدیم گفته‌اند که دروغ هرچه بزرگتر باشد باور کردنش آسان‌تر است. زیرا مردم می‌گویند نمی‌شود دروغ به این بزرگی گفت بنابراین حتما راست است! که دولتیان چنین می‌گویند. به نظر می‌رسد که اینان با اتکا به همین منطق این آمارهای عموما غیرواقعی را ارائه می‌دهند.


۲- تحقیر آمریکا

🔷خانم علم‌الهدی، همسر رئیس‌جمهور در ونزوئلا در یک مصاحبه می‌گوید :«عمر درخت‌های دانشگاه ما (شهید بهشتی) از عمر آمریکا بیشتر است!»

🔷 البته در فضای مجازی به حد کافی با نشان دادن تصاویر و سابقۀ تاریخی دانشگاه که صاحب این قلم نیز از ۱۳۵۲ وارد آن شده‌ام، بی‌پایه بودن این سخن نشان داده شد.

🔷 اما باید به ایشان گفت با مطرح کردن این سخنان بی‌پایه و بی‌اساس (نمی‌گویم دروغ) چه نتیجه‌ای می‌گیرید؟ اگر واقعا خود را استاد دانشگاه می‌دانید این را هم باید بدانید که رجزخوانی کار شما نیست. رجزخوانی از سوی شما تنها به اعتبار خودتان و جایگاه رفیع هیئت علمی دانشگاه لطمه می زند.

هر چند که متأسفانه امروز همۀ مفاهیم و ارزش‌ها و جایگاه‌ها جابه‌جا و خدشه‌دار شده است.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«اندرحکایت پیاده کردن اسلام!»

🖋️ محمدجواد مظفر

🔹به یاد دارم درسال ۷۸ خام باورانه برای انتخابات مجلس ششم از تهران ثبت نام کرده بودم، که پاسخ دندان‌شکنی را از شورای نگهبان دریافت داشتم و دانستم که نه به ولایت‌فقیه اعتقاد دارم و نه التزام عملی به اسلام!

🔹مرحوم حائری شیرازی که در آن زمان امام جمعه شیراز بود و در نوجوانی درکنار او بودم و بسیار به من علاقه داشت، به خواهرزاده خودش که از دوستانم بود گفته بود با جواد به قم بیائید ببینم جریان چیست؟

🔹 شبی با او به قم رفته و در خانه‌ای که فرزندان ایشان (ازجمله شهاب‌الدین عزیز) سکونت داشتند و مشغول تحصیل درحوزه علمیه بودند با ایشان ملاقات کردم.
درآن جلسه به گونه‌ای طنزآمیز گفتم:« انصافاً شما علما اسلام راپیاده کردید». ابتدا ایشان متوجه مقصود من نشدند و ادامه دادم: «قبل از انقلاب، اسلام سوار و مدعی بود.
شما روحانیون پس از انقلاب آن را پیاده کردید».
ایشان بسیارخندیدند و آن شب گذشت.

🔹درماه ها و سال‌های بعد هرگاه به تهران می‌آمدند به طنز به خواهر زاده‌شان می‌گفتند به جواد بگوئید بیاید تا با هم اسلام را پیاده کنیم!

🔹امروز پس از گذشت۴۴ سال‌ و اندی از انقلاب و ۲۴ سال از آن گفت‌وگو با مرحوم حائری شیرازی، شاهد پیاده شدن که هیچ بل به حاشیه رانده شدن و به فراموشی سپرده شدن اسلام در زندگی بسیاری از مردم خصوصا نسل های متولد دهه‌های۷۰ و۸۰ و۹۰ هستیم. تا جائی که حتی در تاکسی و وسائل نقلیه عمومی و محافل خانوادگی گاه شاهد ناسزاگوئی و توهین به تمامی مبانی دینی و حتی پیامبر و ائمه هستیم.

🔹روز گذشته با نوجوان پانزده ساله‌ای مواجه شدم که دریکی از معروف‌ترین دبیرستان‌های مذهبی تحصیل می کند و از خانواده‌ای اصیل و پایبند و مقید به مبانی و مناسک دینی است.
او می‌گفت کتاب تعلیمات‌دینی که در دوران ما تدریس می‌شد به پیام‌های آسمانی تغییر نام یافته. سپس می‌گفت آن را می‌خوانیم، امتحان می‌دهیم و از آن طرف همه را از مغز و ذهنمان بیرون می‌ریزیم، واعجبا!

🔹به صراحت می‌گویم ، عامل تمامی این شرایط حکومت دینی است. ۴۴ سال است معلمان پرورشی در مدارس، نمایندگان ولی‌فقیه در دانشگاه‌ها و ده‌ها سازمان و تشکیلات تحت عنوان تبلیغ و اشاعه مبانی دینی در کشور هزاران میلیارد بودجه کشور را مصرف کردند و حاصل کار آن ها بی‌دینی و بی‌اعتقادی شد. به قول مولانا:
«از قضا سرکنگبین صفرا فزود!»

🔹آقایان فکر کردند می‌توانند با لباس دین دروغ بگویند و حقوق مردم را پایمال کنند و فقر و فساد و فلاکت و توسعه نایافتگی را برای مردم به ارمغان آورند آن هم به نام حکومت دینی و مردم خصوصا نسل‌های پس از انقلاب به دین و مبانی آن پایبند بمانند.


🔹آقایان خراب کردید! خراب!! جامعه را دچار یک دوقطبی خطرناک نمودید و خود بهتر می‌دانید که برای ادامه حیات ناگزیر به استفاده از ابزار سرکوب هستید.

هنگامی که می‌اندیشم که حتی یک زن و مرد ۵۰ ساله ایرانی در زمان انقلاب ۶ ساله بوده‌اند واقعا برخود می‌لرزم که چه زمانی قرار است ۷۰ و۸۰ و ۹۰ ساله‌ها دست از سر این مردم بردارند و اجازه دهند خودشان تصمیم بگیرند و طرحی نو برای زندگی در دنیای جدید در اندازند؟

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«معایب رژیم شاه از نگاه امام خمینی پس از ۴۴ سال»

🖋 محمدجواد مظفر

🔹از چند سال پیش تصمیم داشتم به مناسبت ۱۴ و ۱۵ خرداد با استناد به صحیفه امام از مجموعه سخنان و نوشته‌های ایشان دلایل مخالفت‌شان را در حوزه‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی با رژیم شاه استخراج و تبدیل به کتاب کرده و آن را منتشر کنم.

🔹اما پس از آن که مشغول مطالعه شدم و در آن کار به تأمل و بررسی پرداختم و در آن دلایل عنوان شده از سوی ایشان دقت کردم، دلایلی که سبب مخالفت شدید با رژیم شاه شده بود و در آخر تنها راه را سرنگونی آن رژیم دانستند، ناگهان به خود آمده و بر خود نهیب زدم که آیا دوباره تنت می‌خارد؟!

🔹مگر نه این که در دهمین سالگرد جمهوری اسلامی و در نتیجه گفت‌وگوی چالشی با سران کشور و به قصد اصلاح مسیر تو را مستحق بند و زندان دانستند؟!

🔹آیا فکر نمی‌کنی که اولاً با سیاست‌های حاکم بر وزارت ارشاد کنونی این کتاب امکان دریافت مجوز نخواهد داشت !
ثانیاً چنانچه این مجموعه منتشر شود به اتهام تشویش اذهان عمومی احضار خواهی شد؟!

🔹چرا؟! که گوئی آن دلایل در شرایط کنونی و برای افکار عمومی در زمره اسرار مگوست!

🔹بنابراین از خیر آن گذشته و ترجیح دادم همچنان زبان بریده به کنجی نشینم.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«چرخهُ معیوب خشونت
بانگاهی به اعدام های چندماه اخیر»


🖋️ محمدجواد مظفر

🔹هم زمان با پیروزی انقلاب، از آنجا که انقلاب در ذات خود بی‌رحم است؛ همه‌جا سخن از انتقام از دست اندرکاران حکومت شاه بود. هر کس نشانی از آنها داشت در شناسایی و دستگیری آنان دریغ نمی‌کرد. خیلی‌ها به دنبال کس یا کسانی بودند که به اصطلاح در برخورد با سردمداران رژیم پیشین قاطعیت داشته باشند.

🔹ظهور پدیده «خلخالی» منطبق با چنین رویکردی بود. امام هم درپاسخ به برخی که خواستار طی مراحل قانونی قضایی در محاکمه‌ها بودند سخنی به این مضمون گفت که :«برای برخی همین که معلوم شود نامشان چیست کفایت می‌کند تا اعدام شوند!»

🔹پدیده «خلخالی» در آن زمان مانند بختک بر روی جامعه افتاد تا جایی که ایجاد رعب و وحشت مترادف شد با نام «خلخالی»

🔹کار او از اعدام فوری و شتابزده سران حکومت پیشین به اعدام قاچاقچیان مواد مخدر و... گسترش یافت.
او از شهری به شهر دیگر سفر می‌کرد و در بازگشت از هر شهری تعدادی اعدامی در پشت سرخود به جای می گذاشت.

🔹حتی کسانی که قبلا در دادگاه ها محکوم شده و در زندان‌ها دوران محکومیت خود را
می‌گذراندند به تشخیص او از زندان بیرون آورده و یک‌شبه اعدام می‌شدند.

🔹اما دریغ که با آن خشونت بی نظیر حتی یک روز مواد مخدر و قاچاق آن در کشور متوقف نشد. تا آنجا که امروز مواجه با آمارهای رسمی هراسناک و حیرت ‌انگیز از تعداد معتادان و قاچاق مواد مخدر در کشور هستیم. چرا که حل مشکل اعتیاد از مسیر اعدام نمی‌گذرد.

🔹حال باید از حکومت پرسید این که شما به پدیده «اعدام درمانی» در مقابله با اعتراضات مردم و جوانان جان به لب رسیده که حتی مرتکب خشونت و احیاناّ کشتن مأموران شده‌اند پناه برده‌اید فکر می‌کنید ره به جایی خواهید برد و به استحکام پایه‌های قدرت خود مدد می‌رسانید؟
فکر نمی‌کنید خشونت، خشونت می‌‌زاید و این چرخه‌ معیوب برای کشور خانمان برانداز خواهد بود؟

🔹بی‌تردید کشته شدن مأموران انتظامی و امنیتی کشور و حسرت مرگ آنان برای همسران و فرزندان و وابستگان‌شان تاسف‌آور و دردناک است. اما باید دانست این خشونت متقابل محصول بی‌تدبیری و انتخاب راه‌های خطا در چگونگی اداره کشور است.

🔹این که چون فضای تبلیغاتی و رسانه‌ای عمدتاً خارج کشور و نیز شبکه‌های مجازی خواستار توقف اعدام امثال نوید افکاری و سه نفر محکومان به اعدام اصفهان و نظایر آنان می شوند و حکومت برای قدرت‌نمایی و نشان دادن این که تحت تأثیر آن فضا سازی‌ها قرار
نمی‌گیرد، اقدام به اعدام آنان می‌کند کاری است خطا.

🔹تمامی تجربه‌های بشری در سراسر جهان به ما می‌گوید که:
«هرحکومتی بذر ترس کاشت بی تردید نفرت درو می کند»

🔹راه برون رفت از این چرخهُ کشور بر باد ده توسل به حل علمی و منطقی مشکلات مردم و سپردن کاربه عالمان و کار‌آمدان و درک متقابل خواسته های جامعه خصوصا جوانان است.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar


«تأملی درتوهم دولت هادر اداره امورجامعه»

🖋️محمدجواد مظفر

🔹واقعیت آن است که قوی ترین غریزه درانسان "صیانت نفس" و "حب ذات" است.

🔹قوت و قدرت این میل به بودن و دوستی خود به گونه‌ای است که گزافه نخواهد بود اگر بگوییم عمده تلاش انسان درطول زندگی نشأت گرفته از این تمایل قدرتمند است.

🔹"تطبیق پذیری" نماد دیگری از این غریزه قوی است. انسان به گونه‌ای شگفت‌آور خود را با شرایط گوناگون تطبیق می‌دهد.چرا که می‌خواهد بماند و شدیداً به خود علاقه‌مند است.

🔹البته این مطلب جای بحث و تفصیل بسیار دارد که در این نوشته کوتاه از آن می‌گذریم.

🔹دولت‌ها وحکومت‌ها همین که روز و هفته و ماه و سال درکشور سپری می‌شود دلخوش به آنند که کشور را اداره کرده‌اند.

🔹این اندیشه باطل سبب می‌شود که در لاک خود فرو روند و معایب خود را نبینند و مدام برای خود هورا بکشند!

🔹این درحالی است که عامل اصلی چرخیدن چرخ زندگی در جامعه عمدتاّ ناشی از همان"صیانت نفس" و "حب ذات" در مردم است.

🔹این مردم هستند که فارغ از خواست و اراده حکومت سازوکار زندگی را سامان می‌دهند و چرخ اقتصاد را می‌چرخانند.

🔹در تجربه‌های بسیار در همین تاریخ معاصر جهان شاهد شرایطی بوده‌ایم که در کشوری در اثر جنگ یا درگیری‌های مزمن داخلی، آن سرزمین تقریبا فاقد دولت بوده اما زندگی مردم جریان داشته است.

🔹حاکمان مستبد و قدرتمند در کشورهای بسیار وجود داشته‌اند که با اعمال زور و ایجاد ترس در مردم و با توهم فعال «مایشاء» بودن حکومت می‌کرده‌اند و نگرانی آن بوده که اگر مرگ آنان فرا رسد چه خواهد شد؟

🔹اما آنان یا با مرگ طبیعی یا درجریان یک کودتا یا قیام مردم کشته شده‌اند وچرخ زندگی مردم حتی یک روز از حرکت باز نایستاده و زندگی جریان یافته است.

🔹حال این دولت است که باید ببیند درحال تقویت سازوکارهای زندگی مردم به سوی پیشرفت و رفاه و سربلندی است یا نقش مخرب و بازدارنده دارد؟!

🔹اگر خود را ناتوان می‌بیند وقادر به گره‌گشایی از سازوکارهای زندگی مردم نیست، بهتر است سایه سنگین خود را از سر مردم بردارد و اجازه دهد آنان حداقل با اراده خویش به زندگی معمولی خود ادامه دهند.

🔹نبود دولت بهتر از دولت ناتوان و ناکارآمد است.

📢 Telegram: t.me/mjmozaffar

📱 Instagram: instagram.com/mohammad.javad.mozaffar

20 last posts shown.

243

subscribers
Channel statistics